وحید حاجی پور| با خروج آمریکا از برجام و جدیتر شدن خطر کاهش صادرات نفت کشورمان، گفته میشود وزارت نفت سناریوهای مختلفی را در دست دارد که امیدواریم چنین موضوعی واقعیت داشته باشد هرچند که اخبار موثق دراینباره حکایت از انفعال وزارت نفت دارد. اما بههرحال بهتر است باور کنیم این وزارتخانه خود را برای یک جنگ اقتصادی آماده کرده است ولی نمیتوان به این مهم نپرداخت آیا ارادهای برای پیروزی در جنگ اقتصادی وجود دارد و اگر هم وجود داشته باشد، سربازان این جنگ توانایی این مهم را دارند؟
برای پاسخ به این دو پرسش کلیدی بهتر است به سالهای 90 تا 92 نگاهی بیندازیم. اصولاً تحریمهایی که در آن دوره اجرایی شد از هوشمندی بالایی برخوردار بود و بهصورت مرحلهبهمرحله اعمال شد و میخ آخر را زمانی بر تابوت نفت ایران کوبید که بانک مرکزی ایران در لیست تحریم قرار گرفت.
تحریم بانکی یعنی فلج شدن کامل سیستم فروش نفت و از دور خارج شدن بانک مرکزی بهعنوان مهمترین بازیگر مبادلات پولی و مالی دولت. با کنار رفتن بانک مرکزی از جریان بینالمللی اقتصاد ایران، شرکت ملی نفت ایران ماند و اقتصاد کشور. از واردات داروهای کمیاب تا واردات گندم و جو همه و همه به شرکت ملی نفت ایران واگذار شد درحالیکه اساساً و ذاتاً این موارد هیچ ارتباطی با وظایف NIOC نداشت.
همه نقش شرکت ملی نفت در تحصیل درآمدهای نفتی، معرفی حسابی از سوی بانک مرکزی به مشتریان نفت است و تمام. وظیفه جابجایی پول به هر حسابی بر عهده بانک مرکزی است اما ازآنجاییکه کشور در شرایط خطرناکی قرار گرفته بود، وزارت نفت در نقش پیشران اقتصاد کشور همه نیازهای ارزی کشور را تأمین کرد و بهصورت رسمی جایگزین بانک مرکزی ایران شد.
کسانی که در جریان آن روزهای تحریمها هستند، بهخوبی میدانند وزارت نفت چه نقش کلیدی در کاهش بحرانهای اقتصادی کشور در آن زمان داشت و حالا که تحریمها برگشتهاند ولو با شدت کمتری، این بار هم وزارت نفت باید نقش کلیدی خود را ایفا کند.
همهچیز به نفت وابسته است، حیات و ممات اقتصاد کشور به نفت گرهخورده ولی پایش تحولات درونی وزارت نفت و محتوای جلسات، نشان میدهد اراده چندان جدی برای گذر از این گردنه وجود ندارد. هرچند این ادعا قطعاً با موضعگیریهای شدید مجذوبان وزارت نفت همراه خواهد شد، اما باید پذیرفت وزارت نفت خود منتقد وضعیت موجود است بهجای آنکه پرچمدار یک جنگ اقتصادی با آمریکا باشد، راه دیگری را انتخاب کرده است.
البته نهادهای مهمی در کشور وزارت نفت را صیقل دادهاند تا کمی به خود بیاید و بار نظام را روی زمین نگذارد که امید است چنین نیز شود.
نگرانی بعد آن است که به فرض تزریق اراده به وزارت نفت، چه کسانی میخواهند مانند یک سرباز در این جنگ اقتصادی حضور پیدا کنند؟ مدیرانی که با دور زدن قانون پاداشهای یکمیلیاردی و حقوقهای نجومی میگیرند؟ اینکه چه کسانی میخواهند بجنگند از خود اراده نیز مهمتر است و متأسفانه در میان مدیران فعلی وزارت نفت، کمتر سربازی را میتوان یافت که حاضر باشد برای کشور وارد گود شود.
امروز وزارت نفت نیاز به مدیرانی دارد که چیزی برای از دست دادن نداشته باشند، همه ذکر و فکرشان نجات کشور از یک جنگ اقتصادی باشد، بجای پیگیری پاداشها و حقوقهای خود به عاقبت زندگی و معیشت مردم بیندیشند؛ متأسفانه زندگی اغلب مدیران نفت با مردم متفاوت شده است و وقتی گذر ایامشان به تجارتهای دلاری و یورویی آغشته شود، سخت است بخواهند برای مردم و کشور بجنگند.
صدالبته که در ظاهر چفیه به گردن میاندازند اما کیست که نداند بستر فکریشان به چه مسائلی خو کرده است. نگرانی امروز این نیست که تحریم میشویم، اصل نگرانی آنجاست که آیا ارادهای برای مقابله با تحریمها وجود دارد و اساساً مدیران نفت میتوانند در این پازل ایفای نقش کنند؟ وقتی یکی از مدیران قدکوتاه وزارت نفت، دور زدن نفت را قاچاق نفت مینامد و وزیر نفت هم تمامقد از او حمایت میکند، باید متوجه عمق ماجرا شد که از این وزارت نفت و مدیران فعلیاش، تنوری برای پخت نان مردم گرم نمیشود.
امروز مدیرانی در نفت حضور دارند که برای آینده خود برنامهریزی کردهاند. چون برنامهریزی کردهاند طبیعی است که واهمه داشته باشند از اینکه نامشان در لیست تحریمها قرار بگیرد. در همین عبارت کوتاه، نکات مهم نهفته است که اهل فن حتماً مصادیقش را در ذهنشان مرور میکنند.
يکشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۲۱