وحید حاجیپور | حالا که بیتحرکی صنعت نفت و عدم جذب سرمایه لازم برای توسعه میادین نفتی٬ دایره انتقادات را گستردهتر کرده است٬ مدافعان وزارت نفت میگویند این وضعیت حاصل کار کسانی است که مکرراً از IPC ایراد میگرفتند.
این دسته از مدافعان معتقدند اگر الگوی جدید قراردادهای نفتی زودتر تصویب میشد و سنگاندازی وجود نداشت٬ پیش از به روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا٬ چندین قرارداد بزرگ امضا میشد و دیگر هیچ شرکتی از رئیسجمهور ایالاتمتحده واهمهای نداشت. چنین تحلیلی وامدار نگاهی است که میگوید سیاست دنبالهرو اقتصاد است و هر جا که منافع اقتصادی ایجاب کند٬ سیاست نرم شده و همهچیز روی غلتک میافتد.
گرچه در اصل این دیدگاه تردید بسیاری وجود دارد ولی درباره ایران و وضعیت کشورمان در منطقه٬ چنین موضوعی فاقد نگاه منطقی است٬ وضعیت به شکلی شده است که کشورهای اروپایی برای سرمایهگذاری خواهان چرخش ایران از مواضع سیاسی خود هستند و این بدان معناست که هر چه درجه سیاسی کمتر شود٬ وعدههای سرمایهگذاری بیشتر میشود. البته درجه موضوع سیاسی در حوزه تجارت تقریباً بیتأثیر است که اگر مؤثر بود٬ حجم صادرات کالاهای غربی و شرقی به ایران افزایش نمییافت.
اما درباره قراردادهای نفتی٬ باید گفت بیش از 60 تفاهمنامه طی دو سال اخیر امضاشده است ولی جز قرارداد توتال هیچیک از این قراردادها به اجرا نرسیده است. دقت کنیم این تفاهمنامهها حاصل حداقل یک سال مذاکره با شرکتهای خارجی است و اینگونه نبوده که ضیافت امضاها یکشبه برپاشده است.
برای آنکه روند تدوین و تصویب قراردادهای نفتی را بدانیم٬ باید گفت مهرماه 92 بود که کمیتهای وظیفه تصویب نسل جدید قراردادهای نفتی را آٰغاز کرد و پس از دو سال فعالیت٬ شرایط عمومی و قراردادی آن در مهر 94 تصویب شد. زمستان 94 اوج انتقادات به این مصوبه بود که پس از جلسات مختلف 150 اشکال آن به گفته معاون اول رئیسجمهور برطرف شد٬ اشکالاتی که وزارت نفت اگر زودتر آن را اعمال میکرد کار تا مرداد 95 به درازا نمیکشید. همچنین ۹ ماه هم برای تائید شرکتهای صاحب صلاحیت در حوزه اکتشاف و تولید صرف شد که درمجموع 34 ماه از زمان تصویب قراردادهای جدید نفتی٬ در اختیار وزارت نفت بوده است.
اواخر تابستان 95 نوع جدید قراردادهای نفتی تصویب شد و از آن روز به بعد وزارت نفت میتوانست قراردادهای مختلفی را امضا کند اما باوجود مذاکرات یک سال پیشش با شرکتهای خارجی٬ چیزی بیشتر از تفاهمنامه امضا نکرد. این مهم نشان میدهد اگر ضعفی دراینباره وجود داشته باشد نه از آن منتقدان٬ بلکه از سوی وزارت نفت است که عملاً همهچیز را معلق کرده است. کسانی که معتقدند اگر تا آمدن ترامپ چند قرارداد امضا میشد٬ هیچگاه شاهد چنین وضعیتی نبودیم٬ آیا فراموش کردهاند تا یک سال پیش از انتخابات آمریکا٬ بسیاری از شرکتهای خارجی خواستار مشخص شدن رئیسجمهور آینده آمریکا بودند؟ آیا از یادِ بردهاند شرکتهای خارجی در جلسات میگفتند منتظر نتیجه انتخابات ایران میمانند تا با بررسی همه جوانب در ایران سرمایهگذاری کنند؟
البته باید به مدافعان وزارت نفت حق داد٬ باید از آنها چنین توجیهاتی را پذیرفت که چنین فرافکنی میکنند چراکه چیزی برای عرضه ندارند٬ وزارت نفتی که «مرادهایشان» در آن حکمرانی میکنند بهقدری ساکن است که با چشم انداختن به اطراف٬ در پی یافتن مقصرانی هستند تا بگویند «اینها و آنها» زنجیر بر پای نفت کردند. همانهایی که میگفتند نسل جدید قراردادهای نفتی به حدی جذاب است که موجب میشود شرکتهای نفتی٬ ترامپ را حریف بطلبند.
قرار بود با مدل جدید قراردادهای نفتی٬ 80 میلیارد دلار سرمایهگذاری تا پایان سال 97 جذب شود٬ گفتند با IPC تحریم جدید نخواهیم شد و شرکتهای نفتی روبه روی آمریکا خواهند ایستاد٬ شنیدیم که با IPC بیش از 400 میلیارد دلار به ثروت کشور افزوده خواهد شد؛ از آن شعارهای زیبا و اعداد اعجابانگیز روزهای زیادی نمیگذرد ولی بازهم هستند کسانی که پشت توجیهات شگفتانگیز مخفی شده و معتقدند اشکال کار جای دیگری است.
يکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۱۲