ميزنفت/ دکتر محمد جواد عاصمی پور یکی از مدیران بنام صنعت نفت در یادداشتی به موضوع رگ سفید و حواشی اخیر نوشت:
خانوادهای دو دختر داشتند که یکی زیبارو بود و دیگری زشت. خواستگاری درب خانه را می کوبد که والدین این خانواده با این ذهنیت که برای دختر زیبایشان خواستگار بسیار است او را در تنور مخفی میکنند تا دختر زشتشان را راهی خانه بخت کنند. دختر زیبا را در تنور نان خود قرار میدهند تا دیده نشود که ناگهان صدایی از تنور بلند میشود و با بیرون آوردن دختر زیبا رو از تنور٬ دختر زشت خانه نشین میماند و دختر زیبا رو راهی خانه بخت میشود. حالا همین حکایت مصداق این روزهای ماجرای رگ سفید است که عدهای قصد دارند حقایق تاریخی و قهرمانان واقعی مهار فورانهای چاههای نفتی و گازی را در تنور مخفی کنند تا دختران زشت خود را خوشبخت کنند. چه بخواهیم و چه نخواهیم مهندس حیدر بهمنی مرد بی بدیل این عرصه است و هرچه سعی شود وی را سانسور کنند به ضرر کسانی است که پلوی معاویه را میخورند.
دوستانی که به تخطئه بهمنی و بهمنیها مشغول هستند گویا نمیدانند مهندس بهمنی تنها مدیرعامل شرکت ملی حفاری است که وزیر نفت بیشترین حکم مدیریت به وی را داده است و چنانچه در توانایی و تسلط بهمنی بر صنعت حفاری٬ نقدی وارد است در ابتدا باید به آقای زنگنه خرده بگیرند که چرا برای وی چندین بار حکم مدیریت صادر کرده است. اگر مدیریت و تخصص بهمنی پوشالی است – که قطعا نیست – چه مقصری بالاتر از وزیر محترم نفت؛ اینکه چرا تلاش میشود حقایق مخفی نگه داشته شود به کنار اما امیدواریم قیمت «فروش» بهمنی بحدی جذاب بوده باشد که اینگونه تبدیل به فروشنده شدهاند.
هرتلاش برای تخریب بهمنی مساوی است با افزایش اعتبار وی٬ هرچه این تلاشها را مضاعف کنید پردههای بیشتری از خدمات قابل تقدیر مهندس بهمنی را به جامعه نشان خواهید داد و صد افسوس که فکر میکنند با این اقدام به مهندس زنگنه خدمت میکنند در حالی که این نوع دوستی مصداق عینی دوستی خاله خرسه است.
کسانی که به روحیات من آشنایی دارند به خوبی میدانند که هیچگاه دل در گرو اردوگاه های سیاسی نداشته و برای منافع شخصی خویش وارد کارزارهایی نشدهام که انتهایش به دستمزدهای سیاسی و مدیریتی ختم میشود. قبول کنیم ماجرای رگ سفید و طولانی شدن مهار آن نشان داد که کار باید به کاردان سپرده شود که اگر همین تدبیر بکار گرفته می شد امروز شاهد شکست های پیاپی نبودیم.
حرف از تخصص می زنیم اما بر عکس آن عمل میکنیم و در این وادی تنها چیزی که عاید مردم میشود سوخت شدن منابع ملی است. آیا این عرصه، مجالی است برای تسویه حساب های شخصی؟ چه کسی بهتر از حیدر بهمنی و تیم وی سراغ دارید که اینگونه خط بطلانی بر تواناییهای آنها میکشید و معتقدید خود نابغه هزاره سوم هستید؟ برای کسی که نفت را در جنگ حس کرده و بخوبی آگاه است که چه افرادی چه تخصصی دارند طبیعی است که بهمنی و بهمنیها را متخصصان مهار فوران چاه بدانند.
آب را گل آلود نکنید تا به صید ماهی مشغول باشید؛ رابطه من و آقای زنگنه رابطه ای دوستانه است و اگر نقدی می شود باید آن را ارج نهاد نه آنکه دایه مهربانتر از مادر بود. آقای زنگنه رفاقت بینمان را در نقد میبیند و نه تملق و چاپلوسی که اگر اینگونه نبود سرنوشت طور دیگری رقم میخورد. کسانی که امروز تمامی تصمیمات وزارت نفت را مائدهای آسمانی میدانند و مدام از آن حمایت میکنند بزرگترین دشمنان وزارت نفت و شخص وزیر محترم نفت هستند که منتظرند وزیر نفت سخنی بگوید تا در حمد و رسای آن داستان سرایی کنند.
پس چه شد شعارهایی که نقد از درون را میستود؟ اتفاقا باید سپاس گذار افرادی بود که اشتباه و خطاهای رایج را چه در خفا و چه در رسانه مطرح میکنند و در این میان منافع ملی را مد نظر دارند و نه منافع شخصی را. از زمانی که به یاد دارم و مدیران با ریشه نفت هم حتما تایید میکنند همواره نقدهایم در زمان مسئولیت پر حرارتتر از روزهایی بود که کنار نشسته بودم. در همان دولت اصلاحات انتقادهای شدیدی از برخی سیاستهای دولت میکردم و جالب است در همان زمان عدهای نان به نرخ روز، به چنان خودشیرینی مشغول بودند که تصورش هم مشمئز کننده است. کسانی که شعار نقدپذیری را زیر لب داشتند ولی صدای منتقد را خاموش میکردند تا نهایتش به خودزنی ختم شودٰ این نقدها در دولت نهم و دهم و یازدهم ادامه داشت چرا که برای خود اصول مشخصی داشتم و دارم و نه ماند بسیاری در مسیر حرکت باد حرکت میکنند.
زمانی که مشاور آقای زنگنه بودم هم این انتقدات وجود داشت که مثال ساده اش سخنرانی اول دی سال گذشته در مراسم سالروز تاسیس شرکت ملی حفاری ایران بود که مسائلی را مطرح کردم و در مقابل اعضای کمیسیون انرژی و برخی مسئولان تاکید کردم مهندس بهمنی باید در این شرایط حساس در ملی حفاری ابقا شود اگر قرار بود به مانند بسیاری از افراد متعلق به «حزب باد» مدام به تملق مشغول باشم که امروز باید صاحب منصبی می بودم اما هیچگاه برای سمتهایی که آدمی را مستاجر خود میکند بر اصول خود پای نگذاشتم.
کسانی امروز برای نفت و وزیر نفت یقه چاک میدهند روزی نفت و آقای زنگنه را به زمین خواهند زد زیرا هیچ هنری جز تملق در آستین ندارند و صد افسوس که حاضرند منافع ملی را فدای خصومتهای شخصی خود کنند، ناراحتند از توصیه من به وزیر نفت درباره لزوم اجابت درخواست و نامه مهندس حبدر بهمنی برای کمک به عملیات مهار چاه ۱۴۷ رگ سفید؛ به جای آنکه مغموم باشند از سوختن منابع ملی در آتش رگ سفید برای کلوپهای سیاسی و درآمدیشان گذشته را فراموش میکنند.
متاسفم از اینکه بگویم جریانی از مصاحبه اخیر من انتقاد میکند که تا همین چند هفته پیش در خلوت به تملق از من هم مشغول بودند و مدام از استقلال نظر اینجانب حمایت میکردند ولی امروز که اصول من سازگار با تملق دیگرشان نیست٬ با باد همراه می شوند. افرلدی که برای منافع شخصی خود روزی هم چاپلوسی مهندس بهمنی را کرده و از پول و امکانات ملی حفاری برای پروژههای خود بهره برده اند و امروز چون چلوی معاویه چرب تر است به سمت دیگر غش میکنند. تمجیدهای شما را را باور کنیم یا هجمههای امروزتان را؟
تلقین اینکه چون عاصمی پور برکنار شده است پس دوباره انتقاد میکند مرغ پخته را هم به خنده وا میدارد، میگویند چون دیگر مشاور نیست انتقاد میکند در حالی که بشخصه یکی از افراد پیگیر برای اجرای قانون منع بکارگیری بازنشستگان بوده و هستم؛ حتما از بزرگترهای خود سوال کنند تا بدانند اینجانب نه دلبستگی به سمتهای مشاورهای دارم و نه چنان جیبی برای خود دوختهام که بخواهم با هر نسیمی رنگ عوض کنم.
تمام قد در حمایت از آقای بهمنی ایستادهام و غراتر از گذشته میگویم تنها کسی که میتوانست و میتواند رگ سفید را از بن بست امروز بیرون بیاورد، حیدر بهمنی و تیمی است که طرد شدهاند. این را کسی میگوید که در طی چند دهه فعالیت خود در نفت٬ مدیرانش را به وزارت٬ مدیریت شرکت ملی نفت٬ مدیریت شرکت ملی گاز٬ مناطق نفتخیز و ... رسانده است و نه مشاوران و خدم و حشمی که ریشهای در نفت ندارند.
احسنت