وحید حاجیپور/ اوضاع کمی دگرگون شده است؛ تقریبا هیچ چیزی بر اساس ذهنیت و پلنی که وزارت نفت طراحی کرده بود به پیش نمیرود، حتی مدیران و کارشاسان داخلی وزارت نفت هم نسبت به وضعیت موجود نقدهای خود را آغاز کردند تا در نهایت وزیر نفت زیر فشارهای موجود به زیر اظهارات گذشته خود بزند.
وزارت نفت به سرمایه گذاری تشنه است و حالا که IPC مخالفان جدی به مانند دو سال پیش ندارد و همه چیز برای امضای قراردادهای دیگر آماده است، وعدهها در مذاکرات قفل شده است و حتی توتال که ماههاست یک «قرارداد» است بیشتر شاهد «پیچ فرانسوی» است تا آچار فرانسه.
همانطور که وزارت نفت دیگر نمیتواند ادعا کند این قرارداد حتما اجرایی میشود، منتقدان توتال هم نمیتوانند بگویند که این شرکت قرارداد خود با شرکت ملی نفت را رها میکند تا بیشتر تحلیلها در حد «پیش بینی» باقی بماند. بازی این شرکت فرانسوی ادامه دارد و وزیر نفت برای آنکه اطمینان دهد مشکلی در این باره نیست رسانهها را مقصر کرده و میگوید رسانهها «بد» ترجمه میکنند.
هرچند که قرارداد با توتال گران بسته شده است ولی منتقدانی که نگاهی کارشناسی به نفت دارند، هیچگاه آرزو نمیکنند این قرارداد فسخ شود که امید است چنین شود ولی نمیتوان این مهم را کتمان کرد که برنامههای وزارت نفت برای امضای 80 میلیارد دلار قرارداد تا پایان سال 97 به هم ریخته است. شهریور سال 96 بود که وزیر نفت گفته بود تا پایان سال 96 حدود 10 قرارداد نفتی امضا میشود و مذاکرات به موازات هم در جریان است. مانند همین وعده را هم امیرحسین زمانی نیا معاون بین الملل وزارت نفت بیان کرد؛ حبیب الله بیظرف، علی کاردر و غلامرضا منوچهری هم سایر مدیران نفتی بودند که چنین خبری را اعلام کردند.
حالا که رئیس جمهور آمریکا فضای سرمایه گذاری در ایران را «خاکستری» کرده است و اعراب منطقه برای تشدید فشارهای اقتصادی به ایران هم قسم شدهاند، وضعیت آنی نشد که انتظار میرفت. وزارت نفت حساب ویژهای روی IPC باز کرده است و یکی از ویژگیهای مهم آن را «سد سازی» در مقابل تحریمهای جدید عنوان کرده بود. استدلال فوق توسط کارشناسان مطرحی مانند غلامحسین حسنتاش، دکتر فریدون برکشلی، دکتر محمد صادق معماریان و ...(
اینحا) به چالش کشیده شد ولی آن را سیاه نمایی خواندند.
حالا که توتال به صراحت گفته است بین قرارداد و قوانین آمریکا، دومی را انتخاب میکند، طور دیگری توجیه تراشیده میشود. نکته مهم اما در این ماجراهای احیر، تکذیب خبرهایی است که با اطمینان داده میشد ولی امروز استراتژی «من نگفتم» حاکم شده است. به عنوان نمونه وزیر نفت روز گذشته در پاسخ به سوالی در خصوص تحقق امضای 10 قرارداد جدید نفتی تا پایان امسال گفت: من این مساله را مطرح نکردم، افراد دیگری این موضوع را اعلام کردند.
منظور وزیر نفت حتما و حتما معاونان و برخی اعضای هیئت مدیره شرکت ملی نفت هستند اما اگر همین هم درست باشد، آیا نمونهای از به هم ریختگی سازمانی در نفت و یا پاک کردن صورت مساله نیست؟ این که «سایرین» گفتند، نشات گرفته از همان داستان معروف راه اندازی پالایشگاه ستاره خلیج فارس است که وقتی مشخص شد افتتاح فاز نخست این پالایشگاه ناقص ب و شعار خودکفایی در تولید بنزین غلط بوده است وزیر نفت گفت که خودکفایی را من نگفتم، بقیه گفتند.
حالا همین روایت درباره امضای 10 قرارداد نفتی عنوان میشود با این تفاوت که این وعده ، نه محصول رسانههای غیرهمراه است، بلکه توسط خود مدیران وزارت نفت بیان شده است. اما این یک سوی ماجراست، روی دیگر آنجاست که چنین وعدهای را هم وزیر نفت در گفت و گو با خبر رادیو اظهار داشته است.
زنگنه در تاریخ 6 شهریور به خبر رادیو گفته بود پیش بینی میشود تا پایان سال 10 قرارداد جدید نفتی امضا شود که این خبر با تیتر بزرگ در رسانههای همراه منتشر شد در حالی که برخی این وعده را سنگ بزرگی نامیدند که نشانه نزدن است. به هر حال کمتر از 4 ماه شد که وزیر نفت گفت من چنین وعدهای ندادم، بقیه گفتند!
چه خوب بود وزیر نفت که با تلاش بسیاری به دنبال انعقاد قراردادهای جدید نفتی است بجای تکذیب گفتههای خود، با مخاطبان کمی صادق باشد و حداقلش به گفتههای خود پایبند باشد. همه ما می دانیم شرایط سختی بوجود آمده است و باید برای گذر از آن انتقادات را پذیرفت و از خرد جمعی استفاده کرد اما متاسفانه وزیر نفت روی خوشی به این مسائل نشان نمیدهد و برای رد کردن انتقادات، حاضر شده سخنان 4 ماه گذشته خود را به شکل عجیبی تکذیب کند. شرایط بوجود آمده برای صنعت نفت معادلات را به هم ریخته است اما راه برون رفت از این شرایط، تکذیب گفتههای خودمان نیست.
از یاد نبریم شاید اشتباه بتواند از يك شكاف بگذرد، ولي حقيقت در يك دروازه گير مي كند.