وحید حاجیپور/ کمی با خودمان صادق باشیم متوجه عمق تحرکات و لابیها برای تمدید وزارت بیژن نامدار زنگنه خواهیم شد. شاید در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، این نخستین بار بود که تعدادی از نمایندگان مجلس آن هم با بیش از 200 امضا به رئیس جمهور نامه مینویسند که ژنرال را برای وزارت نفت انتخاب کن. نامهای که توسط ذینفعان انتخاب زنگنه اینگونه ترجمان شد:« مجلس فقط زنگنه را قبول دارد و فقط به او رای اعتماد میدهد».
حتی خود زنگنه هم فکر نمیکرد برای تمدید وزارتش با مشکلی بزرگ مواجه شود که نیاز به همه مدل لابی و رایزنی داشته باشد، محتاج اثبات خود به رئیس جمهور باشد و بازوهای بهارستانی خود را برای فشار بر رئیس جمهور به کار گیرد. با وجود اینکه میگوید علاقهای به حضور در نفت ندارد اما روی مجلس حسابی ویژه باز کرده است. زنگنه چند بازو در مجلس دارد. یکی شجاع الدین بازرگانی مردی قدرتمند در لابی، محمود آستانه و غلامرضا تاجگردون.
این سه ضلع، مختصات حضور دوباره زنگنه در نفت را پیاده سازی کردند. درباره بازرگانی که حرف بسیار است ولی او خود را تبدیل به چهرهای کرده است که میتواند همه را راضی کند. محمود آستانه اما در سایه حرکت میکند و چندی پیش در حوزه گازرسانی به چهره اصلی تبدیل شد. آستانه که سابقه چند دوره نمایندگی مجلس را دارد به خوبی با قواعد راهروها آشناست و شاید به همین دلیل بود که مشاور وزیر نفت در امور گازرسانی شد. او بخوبی میداند خطوط انتقال به قدرت و ریاست را چگونه طراحی کند و چگونه گاز را به جایی برساند که توفیق چند وجهی حاصل شود.
بازوی دیگر اما غلامرضا تاجگردون است که دامنه نفوذش در نفت بسیار فراتز از چیزی است که میتوان تصور کرد. او به دلیل روابط خاصی که در مجلس دارد فردی توانمند در لابی محسوب میشود و البته این لابی بی پاداش نبوده و نیست. این سه ضلع از ابتدای فعالیت مجلس دهم کار خود را آغاز کردند و پارلمان زنگنه را بیمه فعالیتهای خود کردند. نخستین صدای این فعالیت با تشکر 220 نماینده از وزیر نفت به صدا درآمد، بهانهاش هم گازرسانی به شهرها و روستاها بود که البته مشابهاش اواخر 89 دیده شده بود. جایی که 202 نماینده از عملکرد وزارت نفت در گازرسانی تشکر کرده بود.
شاید قدردانی گازی محلی از توجه نداشته باشد ولی مورد دوم تشکر مجلس از وزارت نفت در نوع خود جالب بود. 207 نماینده از وزیر نفت تقدیر کردند که توانست سهیمه ایران در اوپک را احیا کند. سومین بیانیه هم در فرردین 96 رقم خورد و 200 نماینده از اهتمام وزارت نفت برای افتتاح فازهای پارس جنوبی تشکر کردند. چهارمین و اصلی ترین نامه تشکر از وزیر نفت مربوط به هفته گذشته بود که 214 نماینده مجلس از روحانی خواستند تا زنگنه را برای وزارت نفت دولت دوازدهم برگزیند.
شاید اینگونه تلقی شود که چنین نامهای به پاس دستاوردهای وزارت نفت طی 4 سال گذشته است که حرف درباره اینکه موفقیت آنچنانی حاصل شده است یا خیر فراوان است اما روند جمع آوری امضاها پس از هر اقدام وزارت نفت به اندازه آخرین بیانیه قابل تامل نیست. بازوهای بهارستانی بخوبی کار خود را به پیش بردند تا ابزارهای فشار به رئیس جمهور برای معرفی زنگنه به مجلس تکمیل شود. همانطور که گفته شد زنگنه علاقه عجیبی به ماندن دارد و فقط یک مشکل اساسی دارد که با اینگونه اقدامات، در پی افزایش چانه زنی برای ابقاست.
این ابقا برای شخص وزیر از اهمیت بسزایی برخوردار است و از آن بیشتر برای ذینفعان این اتفاق؛ نامه اخیر تعدادی از نمایندگان مجلس برای حمایت از زنگنه هیچ شباهتی به ماجراهای سال 80 ندارد ولی از آنجاکه کار برای معرفی زنگنه به مجلس سخت شده است، امضاها جمع آوری شد. وزیری که میگفتند ماندنش در نفت حتمی است طی هفتههای گذشته به هر ابزاری متوسل شد برای ماندن. او میداند باید رئیس جمهور را متقاعد کند پس اول نقش خود را در جذب رای برای وی بازگو کرد، بسرعت آن را به وزارت خود الصاق کرد و گفت این یعنی مردم از عملکرد نفت راضی هستند. سعی کرد دست خود را کش دهد تا روحانی وی را ببیند و فردایش هم، نامه نمانیدگان به روحانی برای معرفیاش به بهارستان وارد فضای سیاسی کشور شد. زنگنه میداند اگر روحانی را برای انتخابش متقاعد کند بقیه راه چندان سخت نیست. حال باید دید آیا وی میتواند، و میتواند تاییدیه نهایی را دریافت کند یا خیر؟
چرا زنگنه میخواهد بماند؟ چرا عدهای برای ابقایش هم قسم شدهاند؟ چرا بازیها به سمتی پیش میرود که اگر وی نباشد نفت از هم میپاشد؟ چرا فقط غیرنفتیها از وی حمایت میکنند و فشارها برای بیانیه نفتیها ادامه دارد؟ پاسخ این سوالات برای مخاطبان و تنها میتوانیم امیدوار باشیم که تلاشها برای ماندن در راستای آنی باشد که صلاح کشور را تضمین کند...!
میخواهد بماند.
شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۰۴