طبق پيشنهاد سازمان برنامه و بودجه به پاستور، ايده تشكيل وزارت انرژي قرار است در جلسه هيئت دولت به شور گذاشته شود و نتيجه هر چه كه باشد به مجلس تحويل شود، فارغ از اينكه اين ايده قرار باشد مورد تأييد دولت يا مجلس قرار گيرد بايد توجه داشت كه در ادغام وزارتخانههاي اقتصادي توجه ويژه به ساختارها و فرهنگ سازماني وزارتخانهها مهمترين شاخص در درستي يا عبث بودن ايده ادغام به شمار ميرود.
به طور كلي، تجميع وزارتخانه هايي كه فعاليتشان حول يك محور كاري است در دنيا پديدهاي رايج است. امروزه بيشتر كشورهاي صنعتي و در حال توسعه براي افزايش بهره وري و جلوگيري از اصطكاكهاي كاري فعاليتهاي نهادهاي مربوطه را متمركز كرده و به منظور چابكسازي سيستم، ساختاري قوي و منطبق بر مطالعات دقيق را عملياتي ميكنند.
ايده تشكيل وزارت انرژي به سالهاي پاياني دهه 80 برميگردد كه به دلايل مختلف از جمله تغيير ساختار شركت ملي نفت متوقف شد. بيژن نامدار زنگنه كه روزگاري مسئوليت وزارت نيرو را بر عهده داشت با پيادهسازي ايدههاي «نيرويي» در «نفت» سعي كرد اين دو وزارتخانه را به شباهت هم دربياورد كه الگوي وي در نفت تا حدودي شكست خورد چراكه صنعت نفت برخلاف وزارت نيرو، صنعتي زنجيروار و به هم متصل است و بخشهاي گاز، پالايش و پخش و پتروشيمي به شدت به نفت وابسته هستند، درست برخلاف وزارت نيرو كه معاونت آب كار خود را انجام ميدهد و معاونت برق نيز به انجام امور محول شده مشغول است.
اين تفاوت بزرگ به خودي خود گواه اين ادعاست كه دو وزارتخانه در سيستمها و روابط سازماني به يكديگر شباهت ندارند و از فرهنگ سازماني مختص خود تبعيت ميكنند. بخش برق وزارت نيرو اما وابستگي فراواني به نفت دارد چراكه گاز و فرآوردههاي نفتي اصليترين منبع توليد برق به شمار ميروند، به همين دليل ميزان پيروي برق، بيشتر از پالايش و پخش و پتروشيمي نباشد كمتر هم نيست. در ايده مطرح شده توسط سازمان برنامه، معاونت برق به وزارت نفت الصاق شده و وزارت انرژي را تشكيل ميدهند.
گرچه تأسيس وزارت انرژي يك ايده مؤثر و قابل تحقق «روي كاغذ» است اما بدون ترديد نميتوان تفاوتها را كنار گذاشت و بر اساس يك كلينگري به سمت ادغام پيش رفت. در اين ميان فرهنگ سازماني دو وزارتخانه مهمترين فاكتوري است كه بايد آن را در نظر داشت.
وزارت نفت با فرهنگ سازماني صد و چند ساله، خود را بسيار برتر از نهادهايي چون نيرو ميداند. به سبب نقش تعيين كننده اين وزارتخانه در اقتصاد كشور، فرهنگ سازماني نفت فرهنگي است مبتني بر خودبرتربيني، خاص، مؤثر و... كه با اين فرهنگ، ديگران را فاقد اين خصايص ميداند و معتقد است اگر نفت نباشد ديگر كشوري به نام ايران وجود ندارد. همين نوع نگاه اختلافات جدي را ميان دو وزارتخانه به وجود آورده است به نحوي كه كاركنان وزارت نيرو، از نفت دل خوشي ندارند و در اين اختلاف كهنه، انتقادات جدي به آن وارد ميكنند.
در ماجراي انحلال وزارت نفت و ادغام آن در وزارت نيرو در دولت دهم، نيروهاي نفت دچار سرخوردگي شده و عاصي از اين موضوع، نپذيرفتند كه در «نيرو» حل شوند چراكه جايگاه خود را فراتر از اين ادغام ميديدند و معتقد بودند اگر قرار باشد ادغامي در كار باشد، آن ادغام بايد هضم نيرو در نفت باشد ولاغير.
با توجه به چنين فرهنگ سازماني به طور قطع ادغام ميتواند ضربات بزرگي به بدنه حوزه انرژي وارد كند، هرچند نگارنده بر اين باور است در حالت كلي تشكيل وزارت انرژي ضروري است اما نه به هر قيمتي، هدف ادغام افزايش بهره وري و كارايي و متمركزسازي نظام تصميمگيري است كه با توجه به مشكل موجود، بيشك نميتوان در وزارت انرژي به آن دست يافت.
نگاهي تك بعدي به وزارت انرژي كه به نظر ميرسد حاصل اختلافات قديمي و نواختن تير آخر است بلاي جان ايدههاي ادغام شده است. در شرايطي كه ساختار وزارت نفت قصد تغيير دارد و اساسنامه شركت ملي نفت در دست تصويب است، نميتوان به ادغام انديشيد.
وزارت نفت با مشكلات بيشماري كه با آن مواجه است نه ميتواند ميزبان توسعه سازمان خود باشد و نه وزارت نيرو دوست دارد در سايه نفت، گذر ايام ببيند. با توجه به چالشهاي موجود در صنعت نفت و نيرو و همچنين رابطه نه چندان دوستانه اين دو وزارتخانه بهتر است اين هدف در ميان مدت دنبال شده و در صورت بررسي دقيق تشكيل وزارت انرژي، برنامهاي مدون و گام به گام در دستور كار قرار گيرد.
دوشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۲۲