گزارش زیر بازنشر گزارشی است که پیشتر در
ميزنفت منتشر شده است.
***
۱۴ مارس سال ۱۹۵۲ تنها یک ماه مانده به پیمان صلح سانفرانسیسکو، کادیلاک کروک سیاه رنگی مقابل پای یک ایرانی در خروجی فرودگاه هانه ژاپن ترمز می زند؛ فردی که می گفت از سوی مصدق ماموریت دارد نفت ایران را به ژاپن برساند.
۴ ژاپنی وی را همراهی کردند تا وی را در یکی از مسافرخانه های محلی توکیو به نام کیون کاکو مستقر کنند؛ تاجر ایرانی مقیم امریکا برای رد گم کنی ماموران اطلاعاتی انگلستان مسیر هوایی امریکا- ژاپن را انتخاب کرده بود تا در ملاقات های شبانه خود با چهره های اقتصادی ژاپن در باره سازو کار صادرات نفت به این کشور نمایندگی ایران را بر عهده داشته باشد.
نام مرتضی خسور شاهی برای بسیاری از چهره های سیاسی و اقتصادی ژاپن آشناست؛ دلال نفتی که هر که با وی جلسه ای برپا کرد و در راه صادرات نفت ایران به ژاپن با وی همراه بود روزگاری بعد یا به نخست وزیری رسید و یا به وزارت برگزیده شد. وی در نخستین سفر خود به ژاپن موضوع فروش نفت به توکیو را در جلسات مخفیانه مطرح کرد اما هیچ گاه موفق به همراهی ژاپنی ها نشد تا ۲۳ مارس ۱۹۵۲ که در منزل ایشی باشی مدیرعامل وقت شرکت لاستیک سازی برجیستون ورق برگشت.
ایشی باشی که به سبب مطالعه یکی از روزنامه ژاپن که در آن از کمبود تایر در ایران به دلیل محدودیت واردات و ملی شدن صنعت نفت ایران گزارشی آورده شده بود مجال را برای صادرات تایرهای برجیستون به ایران مناسب دید و برای واردات نفت از ایران با دوستان خود در ژاپن وارد مذاکره شد. مذاکرات وی اغلبا به شکست انجامید تا شب ۲۳ مارس که وی در تماسی تلفنی با منزل مدیرعامل شرکت ایده میتسو از وی برای حضور در خانه اش دعوت می کند.
با حضور برادر مدیرعامل ایده میتسو در منرل ایشی باشی موضوع واردات نفت از ایران توسط این شرکت مطرح می شود اما ترس از تکرار توقیف نفتکش ایتالیایی از سوی نیروی دریایی انگلستان، پاسخ منفی آن ها را در پی داشت؛ در این هنگام خسروشاهی وارد گود شده و به ژاپنی ها می گوید نفت برای ایران است و هیچ دلیلی برای تردید و ترس در این باره وجود ندارد.
به گفته منابع ژاپنی ها، این کشور تا به ان روز هیچ آشنایی با ایران و منطقه خاورمیانه نداشت و چنین پیشنهادی برای آن ها از تازگی عجیبی برخوردار بود.ایده میتسو که دومین وارد کننده نفت ژاپن و از امریکا بود برای بررسی این موضوع از ایشی باشی مهلت خواست و در همین زمان خسروشاهی به امریکا برگشت.
در ژاپن هیچ جلسه ای به توافق برای واردات نفت از ایران مختوم نشد و فضای تردید آمیز ایران تصمیم گیری در این باره را سخت می کرد؛ پی گیری های مجدانه ایشی باشی هم در این باره جالب است که قصد داشت با متقاعد کردن ایده میتسو آن را برای واردات نفت ترغیب کرده و به جای پرداخت پول لاستیک های خود را راهی ایران کند.
شرکت ایده میتسو از امریکا استعلام می کند که آیا خرید نفت از ایران منع قانونی دارد که در تاریخ دوم فوریه سفیر امریکا در ژاپن اعلام می کند منع قانونی ندارد اما به شرکت های امریکایی اجازه انجام چنین کاری را نداده و به شما هم پیشنهاد می کنیم به سمت نفت ایران خیز برندارید.ایشی باشی که پس از مطرح شدن واردات نفت از ایران هر روز روزنامه ایران را مطالعه می کرد مقاله ای را به مدیرعامل ایده میتسو نشان می دهد که در آن آمده بود:« نفت ایران به زودی راهی آرژانتین،ایتالیا و امریکا خواهد شد.» ایشی باشی برای موفقیت در این باره دست بر روی نقطه حساسی می گذارد؛ وی خرید نفت از ایران را تضمین کننده عرضه انرژی خوب و ارزان برای ژاپن دانست تا حاضران کمی نرم شوند.
*پیشنهاد جنجالی نخست وزیر
فضای ذهنی مشوش ژاپنی ها تا ۳۰ ژوئن ادامه داشت تا این که فوجی ئی خبرنگار روزنامه یومیوری برای نخستین بار در مصاحبه ای اختصاصی روبه روی مصدق می نشیند و پیشنهادی را به وی می دهد که موجب شگفتی خبرنگار ژاپنی می شود. این خبرنگار در این باره نوشت:«برای نخستین بار بود که یکی از رسانه های ژاپنی برای گفت و گوی اختصاصی به خاورمیانه سفر می کند؛اتاق کار وی در اقامتگاه مصدق محل حضور من بود تا این که نخست وزیر ایران با لباسی راحت شبیه به لباس خواب و پتویی روی دوش که در طول مصاحبه روی پا می اندازد وارد اتاق می شود و با برخوردی گرم مرا روبه روی خود می نشاند. ملی شدن صنعت نفت ایران مهم ترین محور مصاحبه بود که در یک آن مصدق گفت چرا شما ژاپنی ها از ما نفت نمی خرید آن هم به یک پنجم قیمت جهانی؟!هر چقدر هم بخواهید به شما نفت می دهیم.»
فوجی ئو که بعدها وزیر کار ژاپن شد می گوید:« شوکه شده بودم گویی که او می خواهد همین الان قرارداد فروش نفت به ژاپن را امضا کند.مصدق می گفت اگر مستقل باشیم و بتوانیم فقط سالی یک تن نفت تولید کنیم بهتر است از زمانی که وابسته انگلیس باشیم و روزانه ۳۳ میلیون تن نفت تولید کنیم.»
با انتشار این مصاحبه در ژاپن اشتیاق فراوانی در این کشور برای واردات نفت از ایران وارد شد زیرا اهالی سرزمین آفتاب تابان روحیه ضد استعماری ایرانیان را می ستودند و قصد داشتند برای کمک به ایران برای فروش نفتنش وارد کارزار شوند اما آلارم های هشدار امریکا هیچ گاه برای ژاپن خاموش نشد تا تلاش های ایشی باشی و مرتضی خسرو شاهی به نتیجه نرسد.
*و ناگهان کافمن
بیش از ۴ ماه از سفر خسروشاهی به ژاپن می گذشت اما هیح اتفاق خاصی رخ نداده بود تا این که کافمن یکی از دلال های بزرگ انرژی امریکا وارد توکیو می شود.وی در جلسه ای با ایشی باشی و مسولان ایده میتسو به ژاپنی ها تاکید می کند هم اکنون بهترین زمان برای خرید نفت از ایران است و بدون هیچ نگرانی به سراغ نفت ایران بروید. کافمن به طور حساب شده در زمین خسروشاهی بازی کرد اما خود را بیگانه از وی معرفی کرد. این «بیگانه نمایی» ادامه داشت تا ژاپنی ها از خسروشاهی گفتند و کافمن به آن ها توصیه کرده ادعاهای خسروشاهی درست بوده و پس از بازگشت از ژاپن، در نامه ای به ایده میتسو نوشت :« مرتضی خسروشاهی را ملاقات کردم و وی را فردی راست گو یافتم. به شما توصیه می کنم با وی همکاری کنید و نگران نباشید.»
سابقه آشنایی کافمن با خسروشاهی به پس از جنگ چهانی بر می گردد که در جلسه انجمن ایران و امریکا در نیویورک، کافمن متوجه می شود وی فرزند یکی از دوستان ایرانی وی بوده است و پس از چندین نوبت رفت و آمد طرح فروش نفت ایران به ژاپن رو سناریویی مدون می کنند. کافمن ده سال پیش در این باره گفت:«خسروشاهی نقش چندانی در صادرات نفت به ژاپن نداشت وفقط ماموریت خود را انجام داد؛ من برای موفقیت در این باره، وی را نماینده مصدق معرفی کردم ولی وقتی دیدم وی در این ماموریت ناموفق بود ابتدا ماهونی را وارد کرده و در مرحله بعد شخصا وارد کار شدم. موضوع صادرات نفت به ژاچن نیاز دو طرفه بود برهمین اساس در دو سوی این ماجرا سناریو را جیده بودیم.»
با وجود این که کافمن چند روز پیش از برگزاری دادگاه لاهه به ایده میتسو اطمینان داده بود ایران برنده دادگاه می شود – پیروزی ایران در روز ۲۲ ژوئیه در دادگاه لاهه- اما ایده متیسو بازهم مردد بود زیرا این شرکت فقط یک نفتکش داشت و اگر آن از سوی انگلیسی ها توقیف و یا غرق می شد این شرکت به نابودی محکوم می شد لذا در نامه ای به ماهونی – نماینده ویژه کافمن- از خرید نفت ایران به بهانه مشکلات بیمه ای ، قرارداد با امریکا، نبود نفتکش و ... انصراف می دهد.
علیرغم این انصراف محترمانه، تلاش های کافمن ادامه داشت و چند روز پیش از اعلام رسمی مشروعیت ملی شدن نقت ایران از سوی امریکا و انگلستان به ژاپنی ها اطلاع داد که هنوز هم وقت دارید زیرا این دو کشور تا چند روز دیگر بیانیه ای صادر خواهند کرد. اطلاعات دقیق کافمن در این باره اطمینان ایده میتسو را جلب کرد تا پیش نویس قرارداد صادرات نفت به ژاپن در ماه اوت ۱۹۵۲ به تایید ایده میستو برسد اما قطع رابطه سیاسی یا انگلستان بار دیگر ژاپنی ها را در شک فرو برد اما این مرتبه کافمن لحنی تهدید آمیز تر به خود گرفت و اعلام کرد کنسرسیومی متشکل از امریکا،انگلیس و هلند به ایران پیشنهاد داده اند نفت این کشور را استخراج و صادر کنند که در صورت توافق ایران به شما نقتی نخواهد رسید. این اعلام کافمن با با سخرانی حسین مکی در باره صادرات با تخفیف ۲۰ درصدی نفت به ایتالیا همزمان شد تا ژاپنی ها در آستانه تصمیم بزرگ قرار بگیرند.
این نامه کافمن کافی بود تا خسروشاهی توافقنامه دیگری را در تاریخ ۱۹ سپتامبر به ایده میتسو ارسال کند و ترتیبات سفر هیات ژاپنی را به ایران مهیا کند ولی از آن جا که این سفر باید به صورت محرمانه انجام می شد ژاپنی ها در ابتدا به پاکستان رفتند- به بهانه بازار یابی برای موتورهای سه چرخ- و از انجا راهی ایران می شدند.ایده میتسو برای استفاده نکردن از نفتکش حود با یکی از شرکت های حمل و نقل ژاپن که مدیرعامل آن ار دوستان ابده میتسو بود به توافق رسید تا نفتکش «نیچی نان مارو» با ظرفیت ۷ هزار تن پس ار امضای قرارداد با ایران یه آبادان سفر کند.
ژاپن که در آن زمان به دلیل نظارت دقیق ستاد فرماندهی کشورهای اشغال کننده(GHQ) مجدودیت های بسیاری در تامین ارز سفرهای خارجی داشت لیکن تامین ارز سفر تیم ایده میتسو با به صورت مخفیانه انجام شد. تیم ژاپنی به فاصله شش ماه از مطرح شدن واردات نفت از ایران راهی پاکستان و از ان جا سیستان و در نهایت تهران شدند و در تاریخ ۹ نوامبر به دیدار مصدق رفتند.
مصدق برخلاف برخورد با خبرنگار ژاپنی برخورد سردی با این گروه داشت به طوری که با آن ها با نوک انگشت سبابه دست می دهد و با بیژامه با آن ها دیدار می کند که همین موضوع موجب دلسردی ژاپنی ها از خرید نفت ایران می شود. این نخستین دیدار ژاپنی ها با مصدق بود که به دلیل ۳ زبانه بودن مذاکرات حدود یک ساعت طول کشید و مصدق بر خلاف توافقنامه خسروشاهی با ایده میتسو تخفیف ۳۰ درصدی را قبول نکرده و بر روی تخفیف ۲۰ درصدی تاکید می کند. نخست وزیر ایران در آن جلسه پیشنهاد می کند ما از شما نفتکش می خریم ولی به دلیل نداشتن پول، به شما نفت می دهیم.
جلسه نخست بدون موفقیت به پایان رسید و مهیمانان راهی هتل دربند شدند تا روز بعد به دیدار مصدق رفته و در باره پیشنهاد وی پاسخی را ارائه کنند اما دلسردی ژاپنی ها باعث شد تا خسروشاهی و بارون – مشاور ایده میتسو- به دفتر مصدق بروند.جلسه دوم با کسر ما به التفاوت کرایه حمل از امریکا به ژاپن و از آبادان به بندر یوکوهاما از قیمت نفت به توافق می رسد تا این خبر در لابی هتل دربند به اطلاع هیات ژاپنی برسد.
ساعت ۱۰ صبح روز ۱۲ نوامبر ۱۹۵۲، مهندس سید کاظم حسیبی جلسه سوم را با ژاپنی ها برگزار کند تا ایده میتسو شوکه شود.حسیبی که همه کاره فروش نفت ایران بود و در هلند حضور داشت پس از دریافت تلگراف مصدق به تهران بر می گردد و در بیرون اتاق کار مصدق با ژاپنی ها وارد مذاکره می شود.
مشاور ایده میتسو در باره اولین برخورد با حسیبی می گوید:« کراوات وی با لکه هایی زرد رنگ کقیف شده بود که نشان از وضعیت اقتصادی ایرانی ها و سیاستمداران این کشور در پوشش های رسمی بود؛ وی دانما ما را سوال پیچ می کرد و از وضعیت ژاپن جویا بود»
حسیبی به زیر تمامی قول و قرارهای مصدق با ژاپنی ها زد زیرا نمی توانست هم تخفیف را بپذیرد و هم تفاوت کرایه حمل نفت را؛ این واکنش حسیبی برای ارزیابی عزم توکیو برای واردات نفت ایران بود به طوری که ۱۴ نوامبر در آخرین جلسه می گوید:« شما فقط نفتکش بیاورید ما نفت را به شما رایگان می دهیم. فقط به دنبال ان هستیم که جو روانی حاکم بر افکار عمومی جهانی از بین برود.» با توافق آخر، هیات ژاپنی ۱۵ نوامبر تهران را ترک می کند تا مقدمات اعزام نفتکش نیچی نان مارو را اماده کند.
*رد یک قرار و مسیر نهم
همه چیز مرتب بود؛ ژاپنی ها به تمامی تردیدهای خود پایان داده بودند و خود را برای واردات نفت ایران مهیا می کردند که شرکت نی ئو در جلسه ای اضطراری، داستان واردات نفت را به ابهام می برد و رسما اعلام می کند از کرایه نفتکش خود منصرف شده است.ایده میتسو با بحرانی بزرگ مواجه شد و این درحالی بود که مسولان این شرکت در تهران در حال نهایی کردن امور با عباس یرخیده و فواد روحانی از حقوقدانان شرکت ملی نفت بودند که به محض رسیدن این خبر ، تماس های تلگرافی منتج به اتخاذ پرریسک ترین راهکار می کند:« نیشومار».
این نفتکش غول پیکر به دلیل تردد در مسیر امریکا و حضور در بنادر این کشور تاخیر چند روزه ای را در «امضای آخر» قرارداد به وچود آورد اما به هر حال در تاریخ ۱۵ فوریه سال ۱۹۵۳ قرارداد نهایی شد و نمایندگلن ایده میتسو روز بعد به دیدار آیت الله کاشانی رفتند.
همزمان با فعالیت های گروه ژاپنی در ایران، ایده میتسو تمامی امور مربوط به سفر نیشومارو را انجام داده و بیمه این نفتکش را با روابط پنهانی نهایی کرده و رضایت ناخدا را برای «مسیر نهم» نیشومارو جلب کردند. ساعت ۹ صبح روز ۲۳ مارس ۱۹۵۳ نیشومارو از بندر کوبه راهی خلیج فارس شد، به ۵۵ خدمه کشتی گفته شد نیشومارو به سمت راس التنوره عربستان حرکت می کند و قرار است از آن پالایشگاه بنزین بارگیری شود؛ مخفی کاری ژاپنی ها به حدی بالا بود که از مقصد نهایی این سفر پر خطر تنها و تنها ناخدای نیشومارو با خیر بود.
دو ژاپنی پس از جرکت نیشومارو دفتری را در ۵۰۰ متری دفتر کار مصدق از دولت اجاره کردند اما پس از یک روز استقرار در این محل، وسائل ان ها مورد سرقت قرار می گیرد تا برای بار دیگر به هتل دربند منتقل شوند. کارها طبق برنامه پیش می رفت و تنها ۵ روز به ورود نیشومارو به آبادان متنده بودغ ناخدا سرانجام تصمیم خود را گرفت و در تاریخ ۵ آوریل خدمه را روی عرشه جمع کرد و با سخنرانی موثر خود هدف اصلی نفتکش را فاش کرد که با استقبال خدمه همراه شد.
ساعت ۱ بامداد ۱۰ آوریل، در تاریکی آب های آبادان، نیشومارو در بارانداز ۱۹ بندر آبادان پهلو گرفت و سفر ۱۸ روزه نیشومارو به آبادان با موفقیت انجام شد. یک روز پس از پهلو گرفتن نیوشمارو، ایده میتسو در کنفرانسی خبری جزئیات خرید نفت از ایران را علنی کرد که با خشم انگلستان همراه شد. در هیاهوی بیانیه های بین المللی، نیشومارو طی مدت ۵۴ ساعت بارگیری خود را تمام کرد و در غروب ۱۳ آوریل میهانی بزرگی را با حضور مقامات ایرانی روی عرضه خود ترتیب داد و به هر یک از مدعوین سیب و کراوات هدیه داده شد و سهام السطان بیات مدیرعامل شرکت ملی نفت نیز ۳ قالیچه ایرانی به ناخدای کشتی پیشکش کرد.
پس از پایان آنشب پر خاطره در آبادان س ار طی مراحل آماده سازی سفر نیشومارو، این نفتکش ساعت ۶ و ۱۰ دقیقه صبح روز ۱۵ آوریل روانه ژاپن شد هرچند که اضطراب از توقیف کشتی در میان خدمه نفتکش دیده می شد.
ماجرای رفت و برگشت دو ماهیت جداگانه ای به خود گرفته بودند ولی لندن این بار به جای توقیف کشتی به دادگاه شکایت برد و نیشومارو با خیالی راحت تر پس از ۴۱ روز و ۲۳ ساعت و ۱۷ دقیقه سفر در بندر کاواساکی لنگر انداخت و محموله خود را تخلیه کرد. در همان روزها عباس یرخیده، فواد روحانی و جلال عبده معاون نماینده ایران در سازمان ملل رهسپار ژاپن شدند و لایحه محکمی را برای تبرئه ایده میتسو تنظیم کردند.
ایده میتسو که از موفیت آمیز بودن سفر نخست خود در شور و شعف بسیاری به سر می برد ۱۴ می سال ۱۹۵۳ را تاریخ رسمی اعزام دوباره نیشومارو به آبادان اعلام کرد تا خود را بی تفاوت نسبت به موضع انگلستان نشان دهد.به فاصله دو هفته از سفر دوم نیشومارو به آبادان دادگاه به سود ایده میتسو رای داد و ساکنان نیشومارو در تاریخ ۷ ژوئن به پایکوبی در آبادان بپردازند و شادی خود را با ایرانیان تقسیم کنند.
انگلیس اما عقب نکشید و شکایت دومی را تنظیم کرد اما به یکباره در جریان دادرسی در جلسه ای مخفیانه با نماینده ایده میتسو از پس گرفتن شکایت خود گفت و بایت تمامی جریان های رخ داده از این شرکت عذر خواهی کرد.
کامیابی ایران در مسیر فروش نفت و اولین پیروزی ایران در صادرات آن، دولت مصدق را در آستانه رفع بحران قرار داده بود و کشورهای صنعتی جهان و اروپایی از علاقه خود برای واردات نفت از ایران گفتند به نحوی که شرکت های امریکایی با سفر به ایران جلساتی را با مدیران شرکت ملی نفت برگزار کردند. در چنین شرایطی گره محکم اقتصاد ایران در حال باز شدن بود اما کناره گیری انگلستان از ماجرای شکایت خود نتیجه تلاش های اطلاعاتی امریکا و انگلیس برای کودتا علیه مصدق بود.یک ماه پیش از کودتا انگلیسی ها به تمامی دعواهای حقوقی خود در محامع بین المللی پایان دادند تا اظهار نظر چرچیل به واقعیت الصاق شود:«امیدوارم امریکایی ها لطفی که ما در جنگ کره به آن ها کردیم را در قضییه نفت جبران کنند.»
با سرنگونی مصدق و روی کار آمدن زاهدی، دولت موقت اعلام کرد تخفیف ۵۰ درصدی برای ژاپنی ها تا ۶ ماه دیگر ادامه می باید ولی ممکن است در ادامه با تغییراتی همراه شود. خبرهای حضور کنسرسیوم در ایران ایده میتسو را نگران کرده بود که در نهایت با بی مهری شرکت ملی نفت به این شرکت و رانده شدن از سوی هفت خواهران، نیشومارو موفق به سفر هشتم به آبادان نشد تا با پاین یافتن قصه ملی شدن صنعت نفت، مصدق کناربرود، نفت ایرانیان در دست غرب ها باقی بماند و نیشومارو، قهرمان داستان صادرات نفت به ژاپن در سال ۱۹۵۹، به کارخانه سیار ساخت خوراک دریایی تغییر کاربری دهد.