روزنامه شرق که طی روزهای اخیر در ماموریتی کم نظیر به سراغ پرونده دکل گمشده رفته است در گزارش یک امروز خود نوشت:
بازی که به آخرین دورها میرسد، رقبایی که دور میز نشستهاند، برگهایشان را با احتیاط و وسواس بیشتری رو میکنند. معمولا آنکه برگهای بهتری در دست دارد، آنها را برای روکردن در آخرین دور بازی نگه میدارد و در این میان برنده آن کسی است که بهترین برگ را در آخرین دور، رو کند. حالا بهنظر میرسد طرفهای مختلف داستان «دکل گمشده» هم به همین نقطه از بازی رسیدهاند.
بیش از یکسالونیم از زمانی که برخی نمایندگان مجلس از یک دکل گمشده خبر دادند، گذشته است. همه آنچه گفته میشد این بود که در دولت قبل یک دکل نفتی به قیمتی نزدیک به ٩٠ میلیون دلار از ترکیه خریداری شده و هیچگاه وارد ایران نشده است. اما گذر ایام، سویههای دیگر ماجرا را روشن کرد و هرچه زمان گذشت، ابعاد جدیدتر و البته عجیبتری از این ماجرا رونمایی شد. در نهایت و پس از اینکه وزارت نفت و شرکت تأسیسات دریایی، اصل موضوع را تأیید کردند، ماجرا از سوی برخی نمایندگان مجلس با جزئیات بیشتری تشریح شد. براساس این توضیحات، شرکت مهندسی تأسیسات دریایی در زمان مدیریت «علی طاهریمطلق» که «آقا مراد شیرانی» را بهعنوان مشاور در کنار خود داشته، اقدام به خرید یک دکل نفتی متعلق به شرکتی رومانیایی میکند. دکلی که در حال بازسازی در ترکیه بوده است و در اولین گام ٢٠ درصد از مبلغ آن به فروشنده پرداخت میشود.
در ادامه و درحالیکه بهعلت تأخیر در پرداخت، فروشنده قرارداد را فسخ کرده بوده، ٨٠ درصد باقیمانده مبلغ هم به حساب شرکت DEAN، که واسطه این معامله بوده، واریز میشود. شرکت واسطه پول دکلی را که دیگر قرار نبوده به ایران فروخته شود، دریافت میکند و بهاینترتیب، ٨٧ میلیون دلار از حساب شرکت مهندسی تأسیسات دریایی خارج میشود و در قبال آن هم دکلی به ایران داده نمیشود.
اسناد منتشرشده از سوی نادر قاضیپور در خبرگزاری «خانه ملت» حاکی از این بود که طاهری حتی رسیدی را مبنی بر اینکه دکل به شرکت ایرانی تحویل داده شده، امضا کرده و ایران امکان اقامه شکایت برای پسگرفتن دکل را هم ندارد. همچنین بهگفته قاضیپور، شیرانی در جایگاه مشاور مدیرعامل نقش اصلی را در این معامله و ارتباطی پنهان با مدیر شرکت DEAN یعنی «عمر کامل آلسواده» داشته و بهاینترتیب، این نماینده مجلس، از شخص شیرانی بهعنوان عامل انجام این معامله یاد کرده است. اما پس از معرفی شیرانی بهعنوان عامل اصلی این تخلف، فردی که خود را «آقامراد شیرانی» معرفی میکرد، در گفتوگوی تلفنی با «شرق» موارد فوق را تکذیب کرد و توضیحات و اسنادی درباره این ماجرا از طریق فرزند خود در اختیار «شرق» قرار داد.
براساس ادعای او، کسی به نام «رضا مصطفویطباطبایی»، مالک واقعی شرکت DEAN بوده و عمر کامل آلسواده، فقط به نمایندگی از او این شرکت را اداره میکرده است. در روایت نقلشده از سوی شیرانی، همه پولهای خارجشده از ایران در اختیار طباطبایی است. شیرانی برای اثبات گفتههای خود متنی ترجمهشده از قرارداد بین عمر و طباطبایی هم در اختیار «شرق» قرار داد و در ادامه با ارائه تصاویری از «پوکر» بازی طباطبایی، مدعی شد او این روزها در کازینویی در موناکو مشغول قمارکردن با پولهایی است که از ایران خارج شده است. در روایت شیرانی یک نکته قابلتأمل هم وجود داشت؛ درحالیکه قاضیپور گفته بود ٨٠ درصد مابقی پول با اعمال نفوذ شیرانی پرداخت شده، روایت شیرانی این بود که افرادی خاص که در ارتباط با طباطبایی هستند و در داخل کشور هم نفوذ دارند، با اعمال فشار باعث واریز الباقی پول شدهاند.
یکی از نکات جالب این پرونده هم شراکت دو چهره مورداتهام آن است. طباطبایی و شیرانی با مشارکت یکدیگر، مالک شرکتی به نام سپنتا هستند. شرکتی که تأمینکننده دستگاهها، ماشینآلات و قطعات موردنیاز در صنایع بالادستی نفتی است و اینکه یکی از مالکان چنین شرکتی، در جایگاه مشاور مدیرعامل شرکت تأسیسات دریایی قرار داشته باشد، از جمله نقاط مبهم این پرونده است.
نادر قاضیپور تأکید کرده بود که شیرانی نهتنها در دوره دوساله مدیریت طاهری بلکه در شش سال قبل از آن هم در دوره مدیران دیگر، مشاور مدیرعامل بوده؛ فرزند شیرانی که به نمایندگی از پدر، توضیحات او را در اختیار «شرق» قرار داد، در اینباره مدعی شده بود که پدرش مالک ٨٠ درصد شرکت سپنتا و طباطبایی مالک ٢٠ درصد سهام این شرکت است و وزارت نفت هم به دلیل اینکه طباطبایی را عامل خروج پولها میداند، پرداختهای این شرکت را بلوکه کرده است. به روایت شیرانی، حالا شرکت سپنتا در حال تاواندادن به دلیل تخلف طباطبایی است. داستان شیرانی و طباطبایی، وقتی بیشتر به چشم آمد که طاهری در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی، ضمن تکذیب اینکه رسید تحویل دکل را امضا کرده، همه تخلفات را به این دو نفر نسبت داد. او البته در سخنانی همسو با شیرانی، طباطبایی را بهعنوان مالک واقعی شرکت DEAN و فردی جاعل معرفی کرد که امضای طاهری پای رسید تحویل دکل را نیز جعل کرده است.
همزمان با انتشار این اخبار، یکشنبه خبر بازداشت شیرانی هم در خبرگزاری فارس منتشر شد، خبری که بعدازظهر همان روز در نشست خبری سخنگوی قوه قضائیه هم تأیید شد. بهاینترتیب و در شرایطی که در حساسترین نقطه اخبار مربوط به کلاف پیچیده دکل، پای رضا مصطفویطباطبایی به میان آمده است، بهنظر میرسد حالا نوبت او شده تا با خروج از سایه و شکستن سکوتش، برگ آخر را روی میز بازی بگذارد. رضا طباطبایی در گفتوگو با «شرق»، برای اولینبار از ابتدا تا انتهای ماجرا و البته حاشیههای عجیبتر از متن این داستان را بازگو میکند.
*رضا طباطبایی کیست؟
طباطبایی که گفته میشد در موناکو به سر میبرد، از تلفنی که پیششماره دوبی را داشت با ما تماس گرفت. او که تا پیشازاین با جستوجوی نامش در گوگل، تصویر مردی پای میز پوکر به دست میآمد، خود را اینگونه معرفی میکند: «من اولین کسی هستم که از حدود ١٦ سال قبل روی بحث صنایع بالادستی نفت و طراحی دکلهای خشکی و دریایی کار کردهام. در سالهای گذشته در شرایط سخت و آسان این دستگاهها را وارد کشور کردهام. عمده این دستگاهها در بخش خشکی و دریا کار کردهاند.
من اولین بار در دولت اصلاحات و دوره وزارت قبلی آقای زنگنه کار خود را شروع کردم. در آن زمان بیش از ١٥ قرارداد را بین شرکتهای چینی و سنگاپوری و اروپایی با شرکتهای مختلف ایرانی هماهنگ کردم، چون در آن زمان آقای امانپور، پیگیر بحث ساخت داخل بود. متأسفانه به دلایلی در آن مقطع شرکت نفت دنبال ساخت داخل نبود و هیچیک از این پروژهها اجرائی نشد.
بعد از آن، من به فعالیت با شرکت ملی نفت چین ادامه دادم. اولین فردی هستم که دکلهای خشکی مورد نیاز شرکت ملی نفت ایران را با استانداردهای اروپایی و آمریکایی و با سازههای چینی طراحی کردهام و اولین دستگاه را به شرکت اورینتال سابق که الان زیرمجموعه شرکت تأسیسات دریایی است، دادیم. بعد شرکت پترو اورتاژ سابق که سهامش را خودم خریدم و الان متعلق به خودم و داخل ایران است، شرکت نفت شمال، شرکت ملی حفاری، قرارگاه خاتمالانبیا و شرکتی که با شرکت مپنا تأسیس کردم و ٣٠ درصد سهام آن متعلق به من و ٧٠ درصد هم متعلق به مپنا بود را تجهیز کردیم. ما مپنا و خاتمالانبیا را برای اولینبار، حدود پنج سال قبل به صنایع بالادستی نفت آوردیم. من این خدمات را بهعنوان یک کارآفرین انجام دادم. پروژههای متعددی هم برای شرکت تأسیسات دریایی انجام دادم و به همه آنها افتخار میکنم و البته معتقدم دیکته بدون غلط وجود ندارد و ممکن است اشتباهاتی هم کرده باشم؛ اما در مجموع فکر میکنم کارهای مهمی برای صنایع بالادستی انجام دادهام».
*قرارداد دکل چگونه بسته شد؟
اما رضا طباطبایی که طبق سخنان اخیر طاهری، به همراه شیرانی تنها کسانی بودهاند که توانایی تهیه همه نوع ملزومات و تجهیزات مورد نیاز صنایع بالادستی نفت را داشتهاند، درباره نحوه ورود خود به ماجرای دکل میگوید: «زمانی که شرکت تأسیسات دریایی پیگیر پروژههای خود بود، من برای پروژه دیگری در شرکت نفت و گاز پارس حضور داشتم. در جلسهای با مدیران آن شرکت، متوجه شدم مدیر شرکت معتقد است شرکت تأسیسات دریایی در کار خود تأخیر داشته است و باید پروژه را از این شرکت بگیرند.
من به آنها گفتم شرکت تأسیسات دریایی درحال ساختن «جکآپ»های خود در چین است و به موقع تجهیزات خود را به پروژه خواهد رساند و از همانجا با آقای شیرانی، که به اتفاق آقای طاهری و خانم «ن.م» در چین بودند، تماس گرفتم. آقای طاهری همانجا با مدیر پروژه صحبت کردند و در نهایت وقتی اینها از چین بازگشتند، آقای شیرانی با من تماس گرفت و گفت اگر آب دستت است، زمین بگذار و یک دستگاه برای ما پیدا کن.
من با پیگیری از دفترم، از طریق یک شرکت هلندی دستگاهی پیدا کردم و به آقای شیرانی، بهعنوان مشاور آقای طاهری، معرفی کردم. بعد از چند روز، مکاتباتی از سوی کارمند من در آن مقطع، یعنی آقای سارنگ هاشمی انجام شد که متأسفانه اخیرا در حق ایشان هم در برخی اخبار بیانصافی شده است.
پس از آن، ما با شرکت هلندی در ترکیه قرار گذاشتیم. آقای شیرانی به همراه یکی از همکارانشان که مهندس بودند، آمدند؛ اما چون با نماینده شرکت فروشنده هماهنگ نشد، بازدیدی صورت نگرفت. مجددا قرار دیگری گذاشته شد که آقای شیرانی با همکارشان آمدند و من در این بازدید حضور نداشتم و عکسهای منتشرشده اخیر مربوط به همین بازدید است.
در این قرار، مالک اصلی دکل، که یک شرکت رومانیایی بود و نماینده ایرانی ایشان به نام آقای شهریاری حاضر شدند. در بازدید دوم، آقای شیرانی با هماهنگیهایی که با آقای طاهری داشت درباره همه جزئیات خرید، اعم از قیمت و نحوه پرداخت تصمیمگیری کرده بود. از این مرحله به بعد، جلساتی با حضور آقای طاهری، آقای شیرانی، خانم «ن.م» و آقای عمر برگزار شده که من در هیچیک از این جلسهها و تصمیمگیریها حضور نداشتهام و حتی این دستگاه را از نزدیک ندیدهام.
پس از پرداخت پیشقسط اولیه، در دعوایی که امیدوارم صوری نبوده باشد، شرکت فروشنده من را کلا از سیکل معامله حذف کرد و بعد از آن، من در جریان هیچیک از جلسات و قرارها نبودم. اینکه مابقی مبالغ کجا رفته، چیزی است که من بهمنظور همکاری سعی کردم، کشف کنم و در اختیار مسئولان قرار دهم و دراینبین، هیچ نقش و سهمی در آن شرکت نداشتهام و حقالزحمه خود را با هماهنگی مدیران دریافت کردهام. گزارش اینکه چقدر از این حقالزحمه یا کمیسیون به من رسیده و چقدر از آن در اختیار آقای شیرانی است را هم با جزئیات در اختیار مسئولان قرار دادهام. تاجاییکه من اطلاع دارم، ٨٠ درصد باقیمانده مبلغ متأسفانه در شرایطی پرداخت شده است که دو تا سه ماه قبل از این پرداخت، قرارداد فسخ شده بود».
*قیمت دکل و سهم واسطهها از کمیسیون چقدر بود؟
روایت طباطبایی از ماجرا به جز تفاوت درباره نقش عمر کامل آلسواده و خود طباطبایی، یک نکته ظریف دیگر هم دارد و آن حق پورسانت درنظرگرفته شده برای شیرانی است. تاکنون گفته میشد قیمت این دکل ٨٧ میلیون دلار بوده و از این رقم بخشی نیز به شرکت واسطه و دلال معامله تعلق میگرفته است؛ اما طباطبایی میگوید: «قیمت اصلی دکل ٦٧ میلیون دلار بود و ٢٠ میلیون دلار هم بهعنوان کمیسیون در نظر گرفته شده بود. از این مبلغ سه میلیون دلار سهم بنده و ١٧ میلیون دلار سهم آقای شیرانی بود». او درباره تصویر منتشرشده از چک اولین پرداخت هم میگوید: «قسط اولی که پرداخت شد، ١٣میلیونو ٤٠٠ هزار دلار بود و این چکی که حالا تصویرش با رقم ١٧میلیونو ٣٣٥ هزار دلار منتشر شده، شامل قسط اول و حدود چهار میلیون دلار کمیسیون است».
*چرا DEAN وارد ماجرا شد؟
در این میان، این سؤال هم مطرح بود که وقتی طباطبایی بهعنوان دلال، شرکت تأسیسات دریایی بهعنوان خریدار و شرکت رومانیایی بهعنوان فروشنده در معامله حضور دارند، شرکت DEAN چه نقشی در فرایند داشته است. طباطبایی دراینباره میگوید: «وقتی برای انعقاد قرارداد اولیه اقدام کردیم، شرکت فروشنده اعلام کرد بههیچوجه به شرکت تأسیسات دریایی و شرکتهای زیرمجموعه آن تجهیزات نمیفروشد که احتمالا به خاطر مسائل تحریم بود. بعد از این، در بازگشت از سفری به چین با آقای شیرانی و آقای طاهری همراه بودم، آقای شیرانی پیشنهاد کرد در این قضیه از آقای عمر استفاده شود و آقای طاهری هم پذیرفت.
نهایتا آقای شیرانی پیگیری کردند و همین شرکت DEAN که میگویند در آن مقطع ثبت شده، بهعنوان خریدار به شرکت رومانیایی معرفی شد. از آنجایی که من به آقای عمر اعتماد نداشتم، همان زمان با او قراردادی بستم و چک تضمینی را مجددا برای تضمین پرداخت قسط اولیه به طرف خارجی از او گرفتم و این قرارداد را به دستگاههای نظارتی تحویل دادم؛ یعنی برای پیشپرداخت من به جز چک تضمینی که برای شرکت تأسیسات دریایی گرفتم و الان تصویرش منتشر شده، یک چک ضمانت دیگر هم گرفتم».
*عمر کامل آلسواده که بود؟
اما عمر کامل آلسواده چه کسی بود که شیرانی برای حل مشکل پیشنهاد کرده تا از او استفاده شود؟ سوابق این فرد چیست و چگونه وارد این ماجرا شد؟ پاسخ طباطبایی به این سؤالات این است: «عمر را من در نمایشگاه چندسال قبل در ابوظبی شناختم. او بهعنوان کارشناس حقوقی به من معرفی شد. او در آن مقطع تا حدود سه سال پیش در کنار شرکتهایی که خودش داشت، به من هم مشاوره حقوقی میداد».
*رابطه با شرکت DEAN و شخص عمر کامل
اما بیش از اینکه پیبردن به هویت عمر مهم باشد، کشف رابطه او با طباطبایی اهمیت دارد. هم طاهری در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی، شرکت DEAN را متعلق به طباطبایی و عمر را نماینده او در شرکت معرفی کرده و هم در سخنان منتسب به شیرانی بر این مطلب به همراه ترجمه متن قرارداد عمر و طباطبایی تأکید شده است، اما طباطبایی دراینباره میگوید: «آقای عمر در ابتدای معامله اصلا حضور نداشته و امضایی که در خبرگزاری... منتشر شده، صددرصد جعلی است.
شرکتی به این اسم در هیچ زمانی و در هیچ جایی متعلق به من نبوده و نیست و در هر محکمهای حاضرم دراینباره توضیح بدهم. این شرکت از ابتدا متعلق به آقای عمر بوده و من هیچ مسئولیتی در این شرکت نداشتم. من فقط قراردادی با آقای عمر داشتم، بهعنوان اینکه مارکتینگ و فروش را برای شرکت DEAN انجام دهم و تمام این قرارداد با هماهنگی و نظارت مدیریت اسبق شرکت تأسیسات دریایی یعنی آقای دکتر طاهری و مشاور ایشان یعنی آقای شیرانی انجام شده است.
قراردادی که بر مبنای آن ادعا میشود مالک شرکت بنده بودم، صددرصد جعلی است. تنها قراردادی که واقعا وجود دارد، قراردادی بین من و آقای عمر است که براساس آن من باید بابت مارکتینگ از ایشان کمیسیون بگیرم. هماهنگی عدد و رقم کمیسیون هم با هماهنگی آقای طاهری و آقای شیرانی انجام شده و عددی که سهم من بوده هم یک سال قبل به اطلاع دستگاههای نظارتی رسیده و من از روز اول نقش خودم را به وضوح بیان کردهام.
همانطور که گفتم من در قبال پرداخت قسط اولیه از عمر چک ضمانت گرفتم، چون به او اعتماد نداشتم. اگر این شرکت متعلق به من بود و با عمر همکار بودم، چه دلیلی داشت که از او چک ضمانت بگیرم؟ ضمن اینکه در حرفهای آقایان هم یک تناقض بزرگ وجود دارد که کسی به آن توجه نمیکند و تا امروز بیان نشده و برای اولینبار من آن را به شما میگویم. آقای عمر یک شرکت به نام DEAN LEGAL در امارات دارد و شرکت دیگری هم به نام DEAN INTERNATIONAL را در اروپا برای این معامله ثبت کرده است. شرکت دوم که طرف این معامله بوده به ادعای این آقایان متعلق به من است. اما سؤال اینجاست که چرا آقای طاهری دستور همه پرداختها را به نام شرکت اماراتی صادر کرده و اگر هم به فرض شرکت دوم متعلق به من است، چرا پولها را به شرکت اولیه عمر پرداخت کردهاند که هیچ نقشی در این معامله نداشته است؟»
*پرونده دکل چگونه به جریان افتاد؟
اما طباطبایی برای پافشردن بر دخالتنداشتن در شرکت عمر و بیتقصیری خود در کل ماجرا، از این موارد هم فراتر میرود و میگوید استارت بازشدن این پرونده را هم خودش زده است.
روایت او از چگونگی بهجریانافتادن پرونده دکل، اینگونه است: «یکسالونیم قبل توسط مدیرعامل جدید شرکت تأسیسات دریایی، مدیرکل حقوقی تأسیسات دریایی و حراست شرکت نفت این پرونده را استارت زدم. اطلاعات و توضیحات لازم را در اختیارشان قرار دادم. براساس مستنداتی که من ارائه کردم حراست شرکت نفت به سازمان بازرسی شکایت کرد. خواسته من از روز اول همین بود که هرکسی به نسبت سهم و نقشش در این موضوع پاسخگو باشد. نقش من مشخص بوده و انکار هم نخواهم کرد. من مشابه موارد دیگر بهعنوان کسی که در خرید این تجهیزات، اقدام میکردم وارد شدم. اگر من مشکلی داشتم، آیا عاقلانه بود که خودم استارت این پرونده را بزنم؟ اسنادی که این روزها منتشر شده، بخشی از آن مستنداتی است که خودم به مسئولان داده بودم و حالا بخشی از آنها علیه خودم منتشر میشود».
*آیا رسید تحویل دکل جعلی است؟
یکی دیگر از موضوعاتی که از سوی نادر قاضیپور مطرح شده بود و طاهری آن را تکذیب کرده، داستان امضای رسید تحویل دکل توسط مدیرعامل سابق شرکت تأسیسات دریایی است، اما روایت طباطبایی در اینباره، صحت گفتههای قاضیپور را تأیید میکند: «در همان مقطع شرکت DEAN یک مشاور هندی داشت که با آقای عمر در لیسانس شرکت شریک بوده و این فرد مستنداتی دارد که بهزودی در اختیار من قرار خواهد گرفت.
براساس این مستندات، آقای طاهری رسید تحویل دکل را امضا کرده است. اینکه آدم تحصیلکردهای مثل ایشان که بیش از هشت میلیارد دلار پروژه را اجرا کرده، چگونه رسید تحویل دکلی را امضا میکند که هنوز تحویل نگرفته، به نظر من فقط به این دلیل بوده که باید با اعلام تحویل دکل و پرداخت پول، کمیسیونی دریافت میشده است. این امضا الان راه پیگیری حقوقی را هم بسته است. اینکه چرا این رسید امضا شده، از ابهاماتی بوده که امیدوارم جواب آن را بدهند».
*شراکت با شیرانی در شرکت سپنتا
نکته دیگری که تاکنون بارها مطرح شده، شراکت طباطبایی با شیرانی در شرکت سپنتاست. طباطبایی در پاسخ به سؤال ما درباره این شراکت ابتدا به نحوه آغاز شراکت و اختلافهایی که در این مسیر به وجود آمده اشاره میکند و میگوید: «من ادعا میکنم اولین کسی هستم که توانستهام تجهیزات نفتی را در هر شرایطی وارد کشور کنم. پس از آنکه از دلالی شروع کردم و به سطح کارآفرینی رسیدم.
در آن مقطع (حدود هفت سال قبل) بهدلیل پیچیدگیهای صنایع بالادستی نفت و مسائل امنیتی موجود در این حوزه، با آقای شیرانی آشنا شدم. من شرکت سپنتا را داشتم و آقای شیرانی هم وارد این شرکت شد. آن زمان من به علت اعتباری که نزد شرکت ملی نفت چین داشتم، با چک شخصی خودم تا سقف ١٥٠ میلیون یورو خط اعتباری گرفتم.
من این خط اعتباری را به تجهیزاتی مانند دکلهای خشکی و پمپ و تجهیزات نمونهبرداری از چاهها تبدیل و همه را از حدود شش سال قبل وارد ایران کردم و در شرکتهای مختلف مربوط به خودم الان در ایران فعال هستند. من سالهاست که ساکن خارج از کشور هستم و آقای شیرانی که در ایران حضور داشت، ابتدا با حضور چند شریک و بعد هم بهتنهایی ٥٠درصد از سهام شرکت را مالک شد، اما از چند سال قبل ما در موارد مالی و تصمیمگیری اختلافهای زیادی داشتیم و در سالهای گذشته این رابطه تنشآمیز بوده. اوج اختلافات ما هم حدود سهسالونیم قبل بود که ما درخواست بررسی صورتهای مالی را دادیم و متأسفانه این همکاری حاصل نشد و الان بیش از دو سال است که هیچ تماسی با ایشان نداشتهام. در برخی موارد هم شکایتهایی شده که از طریق وکیلم پیگیری میشود».
طباطبایی در حالی از سهم ٥٠ درصدی شیرانی در شرکت سپنتا سخن میگوید که پیش از این پسر شیرانی در هنگام حضور در دفتر روزنامه «شرق»، سهام پدرش را ٨٠ درصد و سهام طباطبایی را ٢٠ درصد اعلام کرده بود. طباطبایی در اینباره میگوید: «سهامی که الان متعلق به همسر من در شرکت سپنتاست، ٥٠ درصد سهام این شرکت را شامل میشود».
اما یکی دیگر از ادعاهای فرزند شیرانی درباره این شراکت هم مربوط به تاوانی بود که شرکت بهدلیل تخلفهای طباطبایی میپردازد. به گفته او چون وزارت نفت معتقد است که پول دکل را طباطبایی گرفته، به بهانه سهم ٢٠ درصدی طباطبایی از شرکت سپنتا، جلوی پرداختهای وزارت به این شرکت را گرفته است.
اما طباطبایی از علت متوقفشدن پرداختهای شرکت نفت به شرکت سپنتا، روایت دیگری دارد: «تا سه سال قبل که ما به آمار و ارقام دسترسی داشتیم، شرکت سپنتا بالغ بر ٢٧ میلیون یورو از شرکت تأسیسات دریایی طلب داشت. یکی از اختلافات ما با آقای شیرانی این است که پولهای شرکت سپنتا را به بهانه شرایط تحریم، از طریق صرافها و با روشهای غیرقانونی و جعل امضا به خارج از کشور انتقال داده و درواقع شرکت را با مشکل نقدینگی مواجه کردهاند.
ایشان همچنین بدون نظر ما مدیرعامل را تغییر داده و مسائلی ازایندست وجود دارد. اما اینکه بگویند به خاطر من، شرکت نفت پول شرکت سپنتا را نمیدهد، خیلی بچگانه است. در بدنه شرکت نفت استانداردهای تعریفشدهای رعایت میشود و اینطور نیست که بگویند بهخاطر مشکلداشتن با شخص من، حسابهای شرکت را مسدود کردهاند. بلکه من خودم از شرکت نفت خواستهام تا پول شرکت را به حساب اشخاص واریز نکنند و اگر قرار است پولی پرداخت شود، به حساب شرکت واریز شود که جوابگوی هزینهها باشد. چون وقتی پول را به حساب صرافها واریز میکردند دیگر نمیتوانستیم پیگیری کنیم که این پول، کجا رفته است».
*ردپای بابک زنجانی
از دیگر نکاتی که در هفتههای اخیر درباره پرونده دکل مطرح شد، موضوع ارتباط بابک زنجانی با این پرونده است. طباطبایی در پاسخ به سؤال ما درباره این موضوع میگوید: «من هیچگاه با ایشان برخورد نداشتم و تا زمانیکه من درجریان کار بودم هیچ نام و نقشی از ایشان در ماجرا وجود نداشت. تنها چیزی که محتمل است، این است که شرکت نفت یا نیکو، در مقطعی برای انتقال پولها از امکانات ایشان استفاده کرده باشد. چون در مقطعی ایشان وجوه زیادی برای شرکت نفت جابهجا میکرد».
*سؤال و جواب درباره کرسنت
براساس آنچه که این روزها در برخی اخبار و گزارشها مطرح شده، طباطبایی بهخاطر پرونده کرسنت هم بازجویی شده است. اما او نقش خودش را تنها بهعنوان مطلع بیان میکند و ماجرای بازجویی خود را اینگونه تشریح میکند: «من بهعنوان کسی که در این عرصه فعالیت تجاری میکردم، حدود ٩ سال پیش سهامدار شرکتی بودم که آن شرکت پرونده کرسنت را پیگیری میکرد. وقتی پرونده کرسنت مطرح شد بالغ بر ٤٠٠ نفر از مدیران و مسئولان بخشهای دولتی و خصوصی بازجویی شدند و من هم یکی از این افراد بودم.
من در خارج از کشور بودم و از طرف دستگاههای نظارتی در سه نوبت در ترکیه جلساتی با من برگزار شد و بعد از رفع ابهامات، از من خواستند به ایران بیایم. من به ایران آمدم و در چند نوبت با حضور در دستگاههای نظارتی به سؤالات پاسخ دادم و در نهایت به من اعلام شد که از شما بهعنوان مطلع، رفع ابهام شده است.
حتی یکبار فرد شناخته شدهای که به دنبال شیادی بود از طرف... من را احضار کرد. وقتی در آنجا حاضر شدم دیدم حتی دستور ممنوعالخروجی که برای من صادر شده هم با شماره شناسنامه غلط است. آنجا سه سؤال از من شد و جواب دادم و بعد موضوع را به مسئولان دستگاه نظارتی اطلاع دادم. آنها به من گفتند که از شما بهعنوان مطلع رفع ابهام شده و اصلا نباید احضار میشدید و نیازی هم نبوده که به آنجا مراجعه کنید. بعد از آن ماجرا بیش از ٣٠ بار به ایران آمدم.
اما در آخرین سفر، پاسپورت من به مدت یک هفته ضبط شد که ماجرای آن را هم توضیح خواهم داد. اما در قضیه کرسنت بههیچعنوان من در مسائل کاری یا اقتصادی حضور نداشتم و فقط در برههای از زمان در شرکتی که مرتبط با قضیه بوده حضور داشتم و بهواسطه این حضور اطلاعاتی داشتم که بیان کردهام. اینکه الان به چنین مسئلهای در برخی رسانهها تأکید میشود، بیشتر به دلایل سیاسی است و برخی افرادی که در دستگاههای خاص با آقای شیرانی ارتباطاتی داشتهاند با انتشار این مسائل قصد منحرفکردن جریان کار و حاشیهسازی برای من را دارند».
*تیم خاص با طباطبایی است یا با شیرانی؟
ازجمله مواردی که به نقل از شیرانی در گزارش «شرق» منتشر شد، این بود که یک تیم خاص که دارای قدرت و ارتباطات ویژه بوده و با طباطبایی هم همکار بودند، با اعمال فشار بر شرکت تأسیسات دریایی باعث پرداخت ٨٠درصد مابقی پول دکل شدهاند. در بین سخنان طباطبایی درباره پرونده دکل هم چندینبار به گروههایی خاص که با سوءاستفاده از نفوذ خود بهنفع شیرانی برای طباطبایی ایجاد مشکل کردهاند یاد شد. وقتی از طباطبایی پرسیدیم که بالاخره این تیم خاص با چه کسی همکاری میکند و ارتباطش با شما و شیرانی چه بوده، در پاسخ گفت: «من مشکلی برای بیانکردن ندارم و معتقدم باید صداقت و شفافیت داشته باشم. صنعت نفت ما دچار ویروس سیاسیگری شده.
من از دوستان آلمانی خود راز پیشرفت این کشور را بعد از جنگ جهانی پرسیدم. آنها گفتند ما به این نتیجه رسیدیم که برای ساختن کشور باید پنج درصد مردم کار سیاسی کنند و ٩٥ درصد مردم کار تولیدی انجام دهند. اما در کشور شما ٩٥ درصد مردم کار سیاسی میکنند و تنها پنج درصد مردم هستند که کار میکنند.
الان نحوه انتخاب وزیر، برخورد با وزیر، انتخاب مدیران و پیمانکاران همه چیز سیاسی است و این مسیر هم ناچار به نهادهای نظارتی ختم میشود. در این نهادها هم ممکن است افرادی باشند که بخواهند از موقعیت خود سوءاستفاده کنند چون همه آدمها بری از اشتباه نیستند. به عقیده من بیان مطلب بیش از این جایز نیست. ولی بهعنوان یک نمونه از شما سؤال میکنم چطور ممکن است آقای شیرانی که در شرکت سپنتا بهعنوان طرف قرارداد شرکت تأسیسات دریایی شراکت داشته، در هشت سال و در دو دوره مدیریتی متفاوت شرکت تأسیسات دریایی بهعنوان مشاور مدیرعامل حضور داشته باشد؟ آیا این امر که شائبه سوءاستفاده از جایگاه به نفع شرکت خصوصی را هم ایجاد میکند، بدون تأیید دستگاه نظارتی امکانپذیر بوده است؟
من مطالبی میدانم که بیان آنها در جراید دردی را درمان نمیکند. من از یک سال قبل به مدیران گفتم حاضرم جزئیات همه این مطالب را در اختیارشان قرار دهم. من یکسالونیم قبل کتبا به مدیریت جدید شرکت تأسیسات دریایی یعنی آقای دکتر منوچهری که برای ایشان و تیمشان احترام بسیار زیادی قائلم، اعلام کردهام تمام اموالی که در ایران دارم را حاضرم بهعنوان امانت در اختیار شما قرار دهم تا زمانی که تکلیف بررسی این مسائل، روشن شود. اما این کار انجام نشد. میدانید چرا؟ چون شرط من این بود که متقابلا آقای شیرانی هم همین تعهد را بدهد و البته باز هم نفوذ و رایزنیهای ویژه جلو این کار را گرفت. من اگر در کارم صداقت نداشتم، چنین پیشنهادی را مطرح نمیکردم».
*دلیل بازنگشتن به ایران
کنار هم قراردادن مطالبی که طباطبایی درباره این پرونده و سایر مسائل بیان کرد، باعث شد از او بپرسیم چرا با وجود این همه مستندات، به ایران برنمیگردد تا از خود دفاع کند. طباطبایی در پاسخ به این سؤال، بخشی از مطالبی را که در پاسخ به سؤال قبل به طور ضمنی بیان کرده بود، تشریح کرد و گفت: «آخرین باری که در ایران حضور پیدا کردم، حدود سه سال قبل، پاسپورت من با توطئهای ضبط شد. افرادی که با هماهنگی آقای شیرانی این برنامه را اجرا کردند، درخواست ١٠ درصد از سهام مجموعه من را داشتند و شرح همه این اتفاقات به سمعونظر دستگاههای نظارتی رسیده است.
شما اگر ببینید در سهسالونیم گذشته چه برخوردی با من شده، متوجه میشوید چرا از آن زمان به بعد توفیق بازگشت به کشور خودم را از دست دادهام. اگر به ایران بازگردم و دیگر نتوانم از کشور خارج شوم، فعالیتهای اقتصادیام در نقاط مختلف دنیا با مشکل روبهرو میشود. من بعد از ١٧ سال زندگی در خارج از کشور نمیتوانم با این شرایط به ایران بازگردم و شرط عقل حکم میکند تا زمانی که مطالب شفاف شود، صبر کنم و بعد به ایران برگردم. چون بالاخره این خاک، جایی است که بدن من باید در آن دفن شود و خاک پدران من همینجاست».
*رابطه با مهاجرانی
یکی از مواردی که طباطبایی در پاسخ به سؤال قبلی به آن اشاره کرد و این روزها در برخی خبرگزاریها هم به آن پرداخته شده، همکاری او با فرزند عطاالله مهاجرانی در پروژههای نفتی است. طباطبایی درباره اسنادی که از این همکاریها منتشر شده، میگوید: «اسنادی که این روزها خبرگزاری... علیه من منتشر میکند تنها بخشی از اسنادی است که خودم یکسالونیم قبل در اختیار دستگاههای نظارتی قرار دادم و این خیلی غیراخلاقی است که این اسناد به اینگونه که فقط القاکننده متخلفبودن من است منتشر شود.
بین من و آقای مهاجرانی یک قرارداد قانونی وجود دارد که شاهد آن هم خود آقای شیرانی بوده و آن را تأیید میکنم. اما یک قرارداد جعلی هم توسط... منتشر شده است. تنها چیزی که وجود دارد قراردادی بین من و آقای مهاجرانی است درباره نحوه تعلقگرفتن حقالزحمه که این قرارداد با نظر و هدایت شخص آقای طاهری و آقای شیرانی امضا شده است».
*پوکر و الکس
یکی از حاشیههای جالب این پرونده هم انتشار تصاویر طباطبایی درحال بازی پوکر بود. او نهفقط در سخنان فرزند شیرانی، بلکه در برخی سایتها نیز بهعنوان یکی از ٩ پوکرباز برتر جهان معرفی میشود و فرزند شیرانی از تأسیس یک کازینو در موناکو به دست طباطبایی خبر داده بود.
طباطبایی در واکنش به طرح این مسئله، تصویر منتشر شده را تأیید میکند و دربارهاش میگوید: «بهترین کار صراحت بیان و شجاعت است. این عکسی که منتشرشده درست است. من در مقطعی از زندگی خود این بازی را انجام دادهام. علتش هم این بود که گفته بودند این مسابقات مثل مسابقات شطرنج با پوشش تلویزیونی برگزار میشود و من با چنین استنباطی یکبار چندین سال قبل در بازی شرکت کردم و براساس توانایی خودم به رده بالایی رسیدم. اما وقتی دیدم کل این بازی با تفکرات و عقاید من منافات دارد، دیگر ادامه ندادم.
متأسفانه همان جریان و همان افرادی که سهسالونیم پیش پاسپورت من را ضبط کردند و همان جریان خاص سیاسی که به دنبال گرفتن ١٠ درصد از سهام شرکت من بود، به همراه آقای شیرانی این تصاویر و مسائل کاملا شخصی زندگی من را منتشر کردند و مطالب دیگری را هم در ادامه مطرح کردند. اما همینجا اعلام میکنم نهفقط در هیچجای دنیا هیچ قمارخانهای ندارم، بلکه پس از آن مورد، دیگر حتی این بازی را انجام ندادهام. ما اگر بهعنوان مسلمان اعتقاداتی داریم، طبق روایت ممکن است کسی خطایی کرده و همان شب توبه کرده باشد. آیا بیان یک گناه یا مفسده، دردی از کسی درمان کرده یا مشکلی را حل میکند.
من فقط یکبار در زندگی بهعنوان یک مسابقه در این تورنمنت شرکت کردم، محل برگزاری آن نه یک کازینو، بلکه یک آمفیتئاتر بود، پول واقعی در میان نبود و بیش از هزار نفر شرکت کرده بودند». در ادامه طرح موضوع پوکربازی طباطبایی، مطالبی نیز درباره تغییر نام او به «آلکس مصطفوی» در سایت جهانی پوکر مطرح شده بود. طباطبایی که نام کاملش «رضا مصطفویطباطبایی» است، درباره این ماجرا هم میگوید: «من هیچگاه اسمم را عوض نکردم و اگر میخواستم برای این کار اسمم را تغییر دهم، عاقلانهترش این بود که نام خانوادگیام را عوض کنم. اما این مطالب همگی ساخته و پرداخته دوستان کملطفی است که دنیا و آخرت خود را فروختند».
*حرف آخر
در نهایت و پس از پایان سؤالات ما، طباطبایی نکاتی را نیز برای مطرحکردن دارد. او ابتدا میگوید: «بحثهایی که این روزها مطرح میشود سیاسی است و البته در کشور ما بحث نفت همیشه سیاسی بوده اما این مباحث برای ضربهزدن به شخص آقای وزیر و برخی وزرای قبلی مطرح میشود.
روزنامه شما گزارشی بهنقل از یک نماینده مجلس درباره آقای «ش» و نقش او در ماجرا منتشر کرده و روز بعد بهنقل از همین فرد مطالبی در تطهیر این آدم منتشر کرده است. این آدم سالها شریک من بوده و من طبق مستندات و اطلاعی که دارم به شما میگویم که این فرد وقتی از طرف دفترش با شما گفتوگو میشده، در بازداشت بوده و نمیتوانسته با شما گفتوگو کند و احتمالا فرزند یا برادرش با شما صحبت کردهاند».
او همچنین دو توصیه هم به مسئولان دارد که البته میتواند کدهایی برای بازگشایی پروندههایی جدید باشد. طباطبایی میگوید: «در پایان دو نکته را نیز لازم میدانم بیان کنم؛ اول اینکه بهجز قرارداد خرید دکل، قراردادی هم برای خرید لوله منعقد شده که رقم آن بالاتر از رقم دکل است و آن قرارداد هم بهشدت نیازمند بررسی و پیگیری است. دومین نکته هم اینکه من بارها به مسئولان گفتهام شرکت مهندسی تأسیسات دریایی نیازمند تحقیق و تفحص است، اما همواره در مقابل این کار موانعی وجود داشته است و من بازهم لازم میدانم تکرار کنم که با تحقیق و تفحص از این شرکت، مسائل قابلتوجهی روشن خواهد شد».
*چه کسی مجرم است؟
آنچه تا اینجای کار در رسانهها منتشر شده بود، شامل نظرات برخی نمایندگان مجلس و نظرات مدیرعامل وقت شرکت تأسیسات دریایی یعنی طاهری بود. در روزهای گذشته، سخنان شیرانی بهعنوان یکی از افرادی که تقریبا در همه روایتها از متهمان پرونده معرفی شده، در «شرق» منتشر شد، سخنانی که در آنها شیرانی انگشت اتهام را به سمت رضا طباطبایی گرفته و از خود در این پرونده سلب اتهام کرده بود. حالا با انتشار سخنان طباطبایی درباره ماجرای معامله دکل، بهنظر میرسد همه طرفهای این مناقشه، روایت خود از داستان عجیب این معامله پرحاشیه را بیان کردهاند.
برای اینکه درنهایت مشخص شود، کدام یک از طرفهای این نزاع ٨٧ میلیون دلاری، مقصر واقعی در تضییع حقوق بیتالمال هستند، حالا باید منتظر اعلام نظر مسئولان وزارت نفت و دستگاههای نظارتی و درنهایت حکم قوه قضائیه باشیم. محسنیاژهای سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری یکشنبه از تشکیل پرونده و چند بازداشت و ادامه روند پیگیریها خبر داده است، پیگیریهایی که برای شناختن مقصر یا مقصران واقعی و سهم آنها از مبالغ بهیغمارفته و مجازاتشان، باید منتظر بهنتیجهرسیدنش باشیم.
چهارشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۵۶