این تیم ریشه دار و قدیمی پایتخت که در دهه های گذشته در رقابتهای باشگاههای تهران حضوری مستمر داشت به یکباره سر از دسته های پایین تر درآورد و به قولی همانند یک تیم تازه تاسیس کار خود را از لیگ های درجه چندم و زیر گروهها آغاز نمود و با پشتکار و دلسوزی چند مربی بی ادعا راه صعود به لیگهای بالاتر را پیش گرفت تا جاییکه با سرمایه گذاری شرکت متمول نفت و حمایت وزارتخانه این نهاد بزرگ جشن حضور در لیگ برتر را برپا کرد.
اگر کارنامه ساله این تیم در لیگ برتر را آنالیز و ارزیابی کنیم بدون شک سیر صعودی و پیشرفت ماکزیممی زردپوشان را به عینه درخواهیم یافت، گرچه در اولینمین سال حضور نفت با هدایت فرکی در روز پایانی و در ثانیه های تلف شده مسابقه با شاهین بوشهر از سقوط حتمی رهایی یافتند ولی بعد از آن در سال دوم و سوم با رسیدن به جایگاه پنجم تحت خود را به یکی از مدعیان درجه 1 بدل نمودند.
فصل گذشته با آمدن یحیی گل محمدی جوان که در پرسپولیس و صبا کارنامه قابل قبولی از خود به جا گذاشته بود،نفت با ترکیبی جوان،یکدست و انرژیک و البته نفراتی جدید و گمنام تا جایی پیش رفت که با گرفتن گریبان تیمهای بزرگ و ساقط نمودن پرسپولیس و استقلال اسب خود را برای قهرمانی زین کرد و اگر در مسابقه پایانی با سپاهان به برتری می رسید بی شک سکه جام سیزدهم به نام آنها ضرب می شد.
حال این تیم با کسب عنوان سومی، سهمیه حضور در لیگ قهرمانان آسیا را برای اولین بار در تاریخ این باشگاه حصول نموده و یکی از نمایندگان فوتبال کشورمان در قاره پهناور خواهد بود.
اما موفقیتهای حاصله نفت که مسلما مرهون مدیریت و تیمی دلسوز به عنوان پشتوانه تیم داخل زمین حکایتی دارد که متاسفانه به دلیل جار و جنجال های موجود در فوتبال پر هیاهوی ما کمتر به آن پرداخته شده و به قولی گمنام و مقفول مانده است.
در چارت سازمانی ورزش نفت مسئولیت مستقیم تیمهای فوتبال بر عهده سازمان فوتبال است که همه کاره و متولی مستقیم تیمهای مختلف از جمله تیم بزرگسالان حاضر در لیگ برتر است.
ریاست فعلی این سازمان بر عهده مردی است ورزشی و بی ادعا،مدیری از جنس فوتبال که از سال 1382 در هیات فوتبال و البته هیات مدیره باشگاه نفت مسئولیت دارد ولی طی این 12 سال هیچ گاه از مطرح شدن نام خود خوشنود نمی شود.
صحبت از"محمد علیپور" است، مدیری حرفه ای و صد البته تاثیر گذارترین شخص در فوتبال نفت که کمتر از او دیده و شنیده ایم که عاشقانه و دلسوزانه حامی شماره یک تیم است و بدون هیچ گونه چشمداشتی به محبوب ترین حامی نفت تبدیل شده است.
او که زمانی در دوره محلوجی و عابدینی عضو هیات مدیره باشگاه پرسپولیس بود،خود از فوتبالیست هایی است که در رشته ای دیگر مثل دوومیدانی هم تبحر دارد و با مدیریتش تیم دو ومیدانی نفت همیشه قهرمان بلامنازع کشور بوده است.
"علیپور" علاوه بر محبوبیت در ورزش در وزارتخانه نفت هم وجهه و شخصیتی کاریزماتیک دارد و حالا حامی تیمی است که سودای قهرمانی که البته حقانیتش هم به اثبات رسیده را در سر می پروراند.
نفت گرچه پولدارترین و متمول ترین وزارتخانه کشور به حساب می آید ولی تیم لیگ برتری این نهاد عظیم با عنایت به مدیریت علیپور که مورد اعتماد و امین مسئولان رده بالا است با بستن تیمی جوان آنهم با مبالغی به مراتب پایین تر از تیمهای بالا نشین مجموعه ای را تشکیل داده که بدون اغراق حتی کارشناسان به نام فوتبال نام نفرات این تیم را به اندازه انگشتان یکدست هم نمی دانند و این است حکایت یک تیم مدعی با مدیری که از مطرح شدن و هیاهو و جار و جنجال دوری می کند و برای تیمش یک پدر واقعی است نه یک شوالیه و ژنرال و این لقبهای پوچ و توخالی.
اما در مقابل، این تیم مدیر عاملی دارد که عاشق حاشیه ها و مصاحبه های رنگارنگ است و متاسفانه عنان خود را به دست کسانی داده که متولی مسائل فرعی و بیهوده این فوتبال بی در و پیکر هستند.
"منصور قنبرزاده" بر اساس همان چارت سازمان فوتبال سکاندار مدیر عاملی باشگاه است. او یک روز به استقلال و مهدی رحمتی می تازد و روز دیگر به پرسپولیس و علی دایی و تا جایی پیش می رود که به ناچار با بیانیه های مختلف مجبور به عذرخواهی می شود و از قضا دیگر مسئولان باشگاه را به ایحاد این حواشی متهم می کند و خود را مبرا، که در مجموع تمامی این تحرکات ناشی از همان حس دیده شدن و مطرح شدن است که به واقع در شان باشگاه نفت و تیم مورد احترام آن نیست.
"قنبرزاده " به حدی شخصیت مدیر عاملی خود را زیر سوال می برد که برخی بازیکنان مثل "میثم خسروی"، "یعقوب کریمی" و "سوشا مکانی" که از این تیم جدا شده اند او را به منافع پرستی و دغل بازی متهم می کنند و این است رابطه مدیر عامل به اصطلاح اخلاق گرا.
در برنامه نود هفته گذشته هم فردوسی پور با همان زبان صریح الهجه خود شخصیت او را نمایان کرد و حتی گل محمدی در تعارفات قدر دانی ها و سپاسگذاریها نامی از مدیر عامل به میان نیاورد تا عدم محبوبیت و نیروی دافعه قنبرزاده عیان شود.
مقایسه محمد علیپور با آن فاکتورهای عدیده انسانی که مورد احترام کادر فنی و بازیکنان است و به واقع مجموعه تیم به او به عنوان یک پشتیبان همیشگی عشق می ورزند با قنبر زاده چیزی جز تاسف و افسوس بر جای نمی گذارد که چرا تیمی با این همه امکانات و بهره گیری از نفرات دلسوز و فقط به خاطر عده ای خود بزرگ بین دچار حاشیه و هیاهو می شود تا جایی که به دلیل همین مسائل فرعی در رقابتی میلی متری قهرمانی مسلم را از دست می دهد.
بایسته است مسئولان رده بالای وزارت نفت که از اشخاصی مثل علیپور به عنوان یک مدیر شناخته شده و کارنامه دار بهره می برند فکری به حال سکان مدیر عاملی این تیم رو به رشد و آتیه دار کنند که متاسفانه مجموعه این باشگاه را با رفتارهای غیر حرفه ای زیر سوال می برد.
اعتماد و اعتقاد به اینگونه افراد که با خوش خدمتی می خواستند این تیم را به راحتی به اراک منتقل کنند سوالی است که هنوز در اذهان فوتبالدوستان و جامعه فوتبال بی پاسخ مانده.
تصمیمی که نفت را همچون پاس و دیگر تیمهای اهدایی به قهقرا می برد و معلوم نبود که الان چه سرنوشتی انتظار این تیم که حالا یک مدعی تمام عیار است را می کشید.
آیا تصمیم گیرندگان اصلی و مدیران این وزارتخانه شهیر و معظم قدر و منزلت مدیران دلسوزی همچون علیپور رامی دانند یا کماکان دست دوستی و مودت به سوی امثال قنبرزاده ها دراز می کنند که اگر اینگونه باشد "وا اسفا".
دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۵۴