هنديها همچنان روي ««فرزاد B» دست گذاشتهاند؛ ميدان گازي كه در اواخر كار دولت دهم توافقش را با وزارت نفت امضا كردند آن هم در قالب توافقي كه در تضاد كامل با قوانين جمهوري اسلامي ايران است.
به گزارش «
ميزنفت»، هنديها كه به دليل توسعه صنايع پتروشيمي خود به گاز ارزان و منبعي مطمئن نياز دارند پس از انصراف رسمي از خط لوله صلح تصميم گرفتند در پروژههاي گازي ايران فعاليت كنند اما به دليل تنگتر شدن دامنه تحريمها عقب نشستند. در نهايت دهلي نو تصميم گرفت با ايرانيها بر سر «فرزاد B»معامله كرده و در ازاي ناديده گرفتن تحريمها، قراردادي را روي ميز قرار دهد كه به قراردادهاي مشاركت در توليد مشهور است.
در اين نوع قرارداد، شركت خارجي در مخزن شريك ميزبان ميشود و در «سياههاي» كه به امضاي دو طرف ميرسد، با توافقي كه ميان طرفين بر سر مالكيت بخشي از توليد مخزن حاصل ميشود، شراكت تا پايان كار آغاز ميشود. اين مدل قراردادي كه از رايج ترين مدلهاي توسعه ميادين نفتي و گازي است به دليل تناقض با قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران هيچگاه اجرا نشده است زيرا در نصصريح قانون آمده است كه منابع زيرزميني جزو انفال محسوب ميشود و هيچ شركتي نميتواند در آن با حاكميت شريك شود.
با اين حال، به دليل كمبود سرمايهگذاري در آن سالها و سرگردان بودن اين ميدان گازي، تصميم گرفته شد تا توافقنامهاي ميان دو كشور امضا شود كه در سال 91 به كما رفت؛ هنديها علاقه بسياري براي انعقاد اين قرارداد داشتند چرا كه به موقعيت استثنايي در ايران دست مييافتند؛ اين افسوس باعث نشد آنها از طعمه خود دور شوند و هرگاه خبري از توسعه اين ميدان به گوش ميرسيد بلافاصله خود را به تهران ميرساندند و توافق را گوشزد ميكردند.
حالا كه «زنبيل»ها در صف گذاشته شده است و ياران قطعنامهها «قطار نفتي» خود را به سمت تهران حركت دادهاند، دهلي نو نميداند بايد كلاه به هوا بيندازد يا دست روي سر بگذارد؛ آنها از تحريمها سود كلاني بردهاند، پول نفت ايران را نگه داشتند و با روپيهاي كه ارزشش روز به روز سقوط ميكند تسويه حساب ميكنند، گندم بيكيفيت خود را به ايران صادر ميكنند، دكلهاي مستهلك را به پروژهها فرستادند، با صادرات فولاد خود صنعت فولاد را زمينگير كردند. آنها در جادهاي كه حالا براي حضور خارجيها در نفت ايران صاف شده است فرزاد B را ميخواهند؛ خواستهاي كه برخي رسانهها عنوان كردهاند «گروگاني» مهم دارد؛ طلب نفتي ايران از هند.
رسانههاي هندي گزارش دادهاند كه اگر ايرانيها ميدان «فرزاد B» را به اين كشور بسپارند، روابط مالي بين دو كشور تسهيل خواهد شد و ايران با بيش از 4 ميليارد دلاري كه پس از تحريمها به حسابش واريز خواهد شد ميتواند بخشي از مشكلات مالي خود را برطرف كند.
فارس هم روز گذشته به نقل از رسانههاي هندي نوشت: ايران موافقت كرده است تا امتياز توسعه ميدان گازي «فرزاد ب» واقع در خليجفارس را به اين كشور واگذار كند. پيشتر و به دليل تعلل صورت گرفته در اقدام براي توسعه اين ميدان ايران قصد داشت آن را به مناقصه بگذارد و شركتهاي هندي بايد با شركتهاي ديگر براي توسعه اين ميدان رقابت كنند، اما با مذاكرات صورت گرفته هند ميتواند ميدان «فرزاد B» را توسعه دهد.
*وضعيت طلب از هند
وزير امور خارجه هم به دهلي نو سفر كرد و درباره همكاريهاي نفتي و نحوه نقد شدن طلبهاي نفتي ايران با مسئولان اين كشور «سر دوستي» باز كرد. وزير امور خارجه كشورمان گفت: بانك مركزي و مقامات دولت ايران در حال همكاري با همتايان هندي خود روي مسائل فني پرداخت بدهي نفتي 6.5 ميليارد دلاري هند به ايران هستند.
غلامرضا انصاري سفير ايران در هند نيز اخيراًَ هرگونه تعجيل را در دريافت طلب نفتي 6.5 ميليارد دلاري از هند رد و پيشنهاد كرد كه بخشي از اين پول توسط ايران در پروژههاي هندي سرمايهگذاري شود. اكونوميك تايمز افزود: اين تضمين از اهميت بالايي برخوردار است چراكه نگرانيهايي وجود دارد كه پس از لغو تحريمهاي غرب عليه تهران هند مجبور شود طلب ايران را فوراً بپردازد. اين پول به دليل محدوديتها روي كانالهاي بانكي و پرداخت پول به ايران معوق مانده است. براساس برآوردها بيش از نيمي از صورتحسابهاي واردات نفت هند از ايران طي دو سال گذشته تسويه نشده و به بيش از 6 ميليارد و 500 ميليون دلار رسيده كه البته بخشي از آن بهصورت روپيه پرداخت شده است.
رويترز هم گزارش داده است كه پرداختهاي هند با ارزهاي مختلف و در مراحل ابتدايي از طريق بانك مركزي اين كشور انجام خواهد شد. در نهايت امر نيز ايران طلب خود را به صورت درهم از بانك مركزي امارات متحده عربي دريافت ميكند.
با اين وجود اما به نظر ميرسد ايران با هند به توافق رسيده است؛ گرچه هنديها در طول تحريمها يكي از كاسبان تحريمها بود اما دولت بر اين باور است كه حضور غيرمحسوس و «زير پوستي» اين كشور در كنار ايران با هر كيفيتي، نبايد فراموش شود. پاستور تنها و تنها در انديشه نقدكردن طلبهاي دولت پيش از هند است و فقط به پول فكر ميكند؛ همين نگاه شايد باعث شده است «كليد» فرزاد B به هنديها سپرده شود تا قفل توسعه اين ميدان مشترك باز شود. هر چه كه است این میدان ميداني مشترك است و بايد براي بهرهبرداري از آن تعجيل به خرج داد با هر كيفيتي!
مهاراجهها به آرزوي خود رسيده و فرزاد B را در دسترس خود ميبينند؛ هر چند توافق هستهاي ايران به ضرر تجار هندي باشد اما سرمايهگذاران و صنعتيهاي اين كشور با فرزاد B به آينده اميدوارند. حال بايد ديد نحوه مشاركت هنديها در اين ميدان چه خواهد بود. آيا آنها همچنان ذوق و شوق مشاركت در توليد را دارند يا دولت يازدهم نسل نوين قراردادهاي نفتي را كه شباهتهايي به مشاركت در توليد دارد به هند پيشنهاد ميدهد؟