وحید حاجی پور/ اپیدمی عجیب، فراگیر و شگفت انگیز «سبقت رسانه ای» برخی مدیران نفت برای حضور مستمر و برجسته در پیشانی اطلاع رسانی، به هر بهانه ای که باشد در حال تشدید است؛ سبقتی که سر خط بودن و تیتر شدن را هدف خود قرار داده. به تقریب شاید بتوان گفت که آغاز این اپیدمی زمانی شدت گرفت که بیژن نامدار زنگنه برای زمامداری وزارت نفت زنگ حضور رسانه ای را به صدا در آورد و تکیه اش بر صندلی تصمیم، امضاء و اجرا محملی شد برای حضور در «میهمانی تیترها».همان روزها بود که همین مدیران، شیخ الوزرا را هدیه بی بدیل الهه این «ساحت» برای بیرون کشیدن صنعت نفت از ورطه نابودی نامیدند.
چه قانع کننده و چه قابل فهم، از آن روزها دو سال گذشته اما روند ظهور و حضور همچنان حفظ شده است. این ماجرا اما سویه دیگری نیز دارد.انتخاباتی در پیش است و سیاست «دیده شدن» و « در خط خبر ماندن» مثل همیشه داغ.آنقدر داغ که زمینی فراخ فراهم آورده که در آن همه چیز یافت و کاشت می شود. از اظهارات مرتبط تا دیدگاه هایی کم خون و کم فروغ.دامنه ای از گفته ها تا میل به حرف هایی نامرتبط، تعجب برانگیز و بی انتها.اما آنچه بیشتر به چشم می آید و کمتر دیده می شود، اظهاراتی کارشناسانه است.
وزیر نفت را که یادتان هست، می گفت ژنرال ها جایگزین گروهبان ها خواهند شد،اما کسی باور نمی کرد که جایگزینی ها به ترفیع درجه برسد. زنگنه شاید باید می گفت قرار است گروهبان ها ژنرال شوند. از کیفیت ژنرال شدن، حضور در عرصه های مدیریتی بالاتر و نحوه گزینش و انتصاب و.... می گذریم که به گفته آن شیرین سخن، صلاح خویش خسروان دانند.اما در این گذر نمی توان چشم بر «شاذ گویی ها» بست.
گرچه در این میان نمونه ها فراوانند اما دو مدیر میانی نفت بیش از سایر مدیران در این حوزه گویا بیش از دیگران سرآمد و طلایه دارند.مهدی یوسفی مدیرعامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی و سلبعلی کریمی مدیرعامل شرکت نفت مناطق مرکزی ایران .مدیرانی که با جابجایی های خط و ربط های دولت ها گویا همیشه باید باشند.این دو در دولت گذشته نیز بودند و امروز نیز هستند.
مدیرعامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی پارس وظایف کاملا مشخص و ساده ای دارد که پرداختن به آن مجالی مناسب و شرحی مبسوط می طلبد؛ اما به اختصار می توان گفت که مهدی یوسفی به صفت مدیری«بسیارجوان» در وزارت نفت شناخته می شود.وی پس از حادثه آتش سوزی ساختمان این سازمان در عسلویه، به سرعت وارد گود شد. درباره صادرات و واردات گاز از ترکمنستان، پالایشگاه سازی، بودجه شرکت ملی نفت، ضرورت کاهش مصرف موتورها، وضعیت توسعه فازهای پارس جنوبی و نقد عملکرد دولت گذشته، نظرات خود را طرح و بیان می کند اما نمی گوید که همه این ها در حالی است که خود در همان دولتی جان گرفته، پر خون شده و پر پرواز گرفته است که این روزها قرابت و خاستگاه اش را کتمان می کند.
این مدیر جوان چنان در مدیریت زنگنه و قاب گرفتن اقدامات وزیر بر دیوار تدبیر و یگانگی ذوب شده که در گفت و گو با یکی از رسانه ها نمی تواند قبول کند که وزیر نفت گفته است سرمایه گذاران پالایشگاه های سیراف خصوصی نیستند و سعی می کند با تصحیح ، نظر وزیر را به نظر خود نزدیک کند و عبارت استفاده شده وزیر مبنی بر «سرمایه گذاران پالایشگاه های سیراف خصوصی نیستند» را یک سوتفاهم بداند.
این «ذوب شدگی» البته در لایه های بالاتری نیز همچون شرکت نفت مناطق مرکزی دیده می شود؛ جایی که مدیرعامل فعلی آن در بحبوحه رای اعتماد به زنگنه با نظراتی کارشناسی آغشته به اقتصاد سیاسی و البته تکرار بدیهیات در باره اهمیت نفت در اقتصاد جمهوری اسلامی ایران و پیشرو بودن آن گفت: «انتخاب مهندس زنگنه با توجه به تجربه ٢٢ ساله وزارت و همچنین آشنایی وی با مدیریت اجرایی در بخش های مختلف ، به بهبود شرایط و تحول در صنعت نفت بویژه در حوزه بین المللی کمک می کند».
البته این «سروده ها»، «بیت ها» و «بیعت ها« در نفت رایج است به طوری که در همان دولت گذشته سه بیعت نامه برای وزرای نفت فرستاده شد و انتخاب محمود احمدی نژاد را برای وزارت نفت، رویایی و نشانه ای درک درست وی از نفت می دانستند. نمونه اش همین مدیر بالادستی مان است که در باره رستم قاسمی گفته بود:« حمایت های موجود از مهندس قاسمی نشان دهنده اعتماد تمام دلسوزان صنعت نفت به ایشان است».
آقای کریمی گفته ها زیاد دارد.او این روزها از گفتمان انقلاب اسلامی گفته است تا بهمن 57 و البته روز خبرنگار که اوج نظرات را باید در هفته گذشته خواند: «با توجه به اينكه امروزه حوزه كار خبري به شدت تخصصي و حرفه اي شده و براي ايجاد تحول در پروسه اطلاع رساني حوزه نفت و انرژي ، ضرورت تشكيل انجمن خبرنگاران انرژي از اهميت ويژه اي برخوردار است و روابط عمومي هاي صنعت نفت بايستي در شكل گيري و برپايي آن اقدام عاجل انجام دهند. همچنين درنص صريح قرآن كريم به حرمت قلم قسم ياد شده كه اين نشان از ضرورت تقواي كلام و بيان بيان حقايق است و ضمن تاكيد بر محورها و بنيانهاي خبر اعم از مرجع خبر ، مخاطب خبر و كاربرد خبر بر رعايت و ملاحظه اصول معنوي و اخلاقي در خبررساني دقت شود ».
مدیرعامل نفت مناطق مرکزی حرمت بسیاری برای خبرنگاران قائل است و کار این قشر را با رهنمودهای«قرآنی» می داند اما فضائلی که در سطور بالا از دیده گذشت در جلسه با کارکنان روابط عمومی این شرکت بوده است و نشانه ای از حضور خبرنگاران یافت نشد؛ در واقع آقای مدیر به مناسبت روز خبرنگاز میزبان کارمندان خود بود و از مقام خبرنگاری تمجید کرد! حال چه اصراری برای رسانه ای کردن این نشست درون سازمانی با موضوعی برون سازمانی وجود دارد کسی نمی داند اما هر چه که بود «خبر» نام داشت و راهی رسانه ها شد.شاید در منظومه فکری ایشان خبرنگار خوب، خبرنگاری باشد که غائب باشد، راهی به لایه ها نداشته ها و شاید نبیند.
چه خوب بود اگر مهندس مخاطب ما، اخباری در باره پروژه های این شرکت، معرفی پیمانکاران این شرکت و رفع ابهام در باره آنها، دکل های حفاری خوابیده و ... نظرات خود را بیان می کردند البته با حضور خبرنگاران. این هم از عجایب «روزگار غریبی» است که مدیران نفت حوزه کاری خود را رها کرده و «دیده شدن» و «بزرگ بودن» می طلبند حال به هر طریق و با هر ابزاری.
سخنی در کل؛ روزگار، روزگار ایما و اشاره ها به مدیران ارشد است برای جلب نظر و رضایت که اگر اینگونه نبود این گونه برخی در مقابل جوادی، «یونیفرم» مدیرعاملی شرکت ملی نفت را دوخته «تن» خود می دانند و می گویند:«جوادی این کاره نیست» اما در جلسات نقد کردن عملکرد وزارت نفت «گناه کبیره» شمرده می شود! می گذریم و می گذرد این روزها به امید آنکه «ژنرال ها» به کار خود مشغول شوند و به دکانی که نمی دانند چه می فروشد «ناخنک» نزنند!
دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۳۶
نخبه ای بود در اینگونه کارها ..........