به گزارش میز نفت، افزایش قیمت حامل های انرژی گرچه الزام قانونی است که مجلس به دولت تکلیف کرده است اما ریشه تاریخی افزایش قیمت حامل های انرژی به ویژه بنزین، حکایات جالب و شنیده نشده ای دارد که در این گزارش سعی می شود نمایی از اولین تلاش برای افزایش قیمت سوخت ارائه شود.
سال ۱۳۴۳ بود که دوست صمیمی امیر عباس هویدا، پس از بازگشت از فرنگ گروهی از تحصیلکرده های غرب و آشنا به متودهای توسعه ای و اقتصادی را دور خود جمع کرد و آن را «کانون مترقی» نام گذاری کرد. هدف از تشکیل این کانون ایجاد تحولی بزرگ در اقتصاد ایران بود به طوری که قرار بود با اجرای برنامه های این کانون پس از کسب قدرت، تکنوکرات ها ایران را به یک کشور صنعتی و توسعه یافته تبدیل کنند.
برنامه بنزینی کانون
یکی از برنامه های اصلی این کانون، افزایش قیمت سوخت و حذف یارانه هایی بود که دولت به مردم به صورت غیر مستقیم پرداخت می کرد که البته بیشتر این سوخت، نفت سفید بود. وی ادامه دهنده راه علی امینی در اصلاحات اساسی در اقتصاد ایان بود هرچند که روش وی در این باره تفاوت های بسیاری با علی امینی داشت که طرح اصلاحات ارضی را پیاده و اجرا کرد.
برنامه های کابینه منصور با انتقادات بسیاری از سوی جریان بازار و مردم همراه بود به طوری که بازاریان چندین بار تهدید کردند در صورت اجرای برنامه های کابینه منصور، بازار را تعطیل می کنند. این تهدید از آن جهت قابل تامل بود که بیشتر اقشار مردم نسبت به کابینه غرب زده حسنعلی منصورغریبه بوده و به نوعی بازار را مدافع حقوق خود می دانستند.
کابینه منصور به قدری با مردم و فرهنگ ایرانیان دور بود که بیش از آن که از زبان فارسی در اظهارات خود استفاده کنند با ژستی روشنفکرانه ، انگلیسی و فرانسوی صحبت می کردند و از پایگاه مردمی و اجتماعی برخوردار نبودند.
منصور و افزایش قیمت بنزین
منصور و یارانش بیش از آن که خود را ملزم به ارتباط با مردم بدانند سعی در تقویت رابطه خود با شاه داشتند و تمامی برنامه های خود رابا منویات و مشورت شاه ایران پیش برده و کمترین نگاهی به وضعیت جامعه نداشتند.
مصنور به دلیل تصدی سمت های ریاست شورای عالی اقتصاد و شرکت بیمه ایران آشنایی خوبی با اقتصاد ایران داشت و با طرح های بلند پروازانه ای که در غرب پیش خود ترسیم کرده بود به سمت اجرای آن ها گام برداشت.
سیاستمدار جوان و خام در یکی از مهم ترین برنامه های خود برای ایجاد تغییر در وضعیت سوخت کشور به ناگهان تصمیم گرفت قیمت سوخت را افزاییش دهد تا منابع دولت افزایش یابد.
نه منصور و نه کابینه جوان و بی تجربه وی ارتباطی با جامعه ایرانی برقرار نکردند و فقط و فقط به فکر پیاه سازی برنامه های خود بودند و در این میان، به توصیه های پیرهای سیاست ایران توجهی نکردند.
با وجود مخالفت بیشتر سیاست مداران و کارشناسان اقتصادی برای جلوگیری از افزایش قیمت سوخت هیات وزیران مصوبه ای را اعلام کرد که جامعه را با شوک روبه رو کرد:«افزایش ۱۰۰ برابری قیمت سوخت».
در متن آن مصوبه آمده بود:«هیات وزیران در جلسه مورخ ۲.۹.۴۳ بنابر پیشنهاد شماره ۲۷۹۷۸ شرکت ملی نفت ایران تصمیم متخذه در جلسه مورخ اول آذرماه ۴۳ را درباره تعیین قیمت فروش سه فرآورده نفتی در داخل کشور به شرح زیر عنوان کرد: بنزین هر لیتر ۱۰ریال، نفت سفید هر لیتر سه ریال و پنجاه دینار، نفت کوره هر هزار لیتر یک هزار و دویست ریال.» این مصوبه به امضای هادی هدایتی، وزیر مشاور کابینه حسنعلی منصور رسیده بود.
پس از اجرای این مصوبه قیمت کرایه ها چند برابر شد و شهرداری تهران نرخ جدید کرایه ها را به این شرح اعلام کرد:
«نرخ کرایه تاکسی برای هر نفر ۲۰ ریال است. به این ترتیب نرخ اتومبیل کرایه از کرج به تهران ۲۰ریال، از تهران به شمیران ۱۲ریال شد، در چهار نقطه دیگر تهران نیز به همین نسبت افزوده شد.» . مردم در برابر این افزایش قیمت مقاومت کرده و اعتصاب اصناف کامیونداران و رانندگان تاکسی ضیاء شادمان ـ شهردار تهران ـ را به زانو درآورد. دولت مستاصل مانده و راه پیش و پسی نداشت.
شاه راضی از افزایش قیمت بنزین
اما نکته کلیدی در باب اجرای این مصوبه، رضایت شاه از اجرای آن بود چرا که با افزایش درآمدهای دولت، بودجه دولت به یکباره افزایش یافت و رویای محمد رضا شاه باری تکشیل ارتشی منسجم و قوی و واردات هواپیماها و تانک های امریکایی به ایران به تعبیر نزدیک می شد.
علینقی عالیخانی وزیر کابینه منصور و عضو شورای عالی اقتصاد بعدها در این باره گفت:« از طرف دیگر، هر چند یکبار، همه را غافلگیر میکردند و طرحهای تازه برای ارتش میآوردند، که هیچ با برنامهریزی دراز مدت مورد ادعا جور در نمیآمد. در این مورد هم یکباره دولت خودش را مواجه با وضعی دید که میبایست از بسیاری از طرحهای مفید و مهم کشور صرف نظر کند تا بودجه اضافی ارتش را تامین کند. در جلسهای در شورای اقتصاد این صحبت شد که اگر واقعا ارتش به یک چنین بودجهای احتیاج دارد، پس از جای دیگری برای خودمان ایجاد بکنیم که بتواند جایگزین اضافه هزینهای بشود که باید به ارتش داد و هم برنامههای عمرانی مان را انجام بدهیم. میبایست اینجا حضورتان بگویم که خود من یکی از طرفداران مطلق این فکر بودم که میبایست از یک جایی یک درآمد مالی دیگری برای خودمان کسب بکنیم. در صحبتهایی که کردیم بهترین راهی که پیدا کردیم این بود که بهای نفت و بنزین را بالا ببریم... شما با افزایش این قیمت میتوانستید به اندازه کافی نیازهایتان را تامین کنید.»
این سخنان عالیخانی به خوبی نشان می دهد که دولت منصور برای تحقق رویاهای شاه تصمیم به افزایش قیمت سوخت گرفت تا منویات شاه ایران اجرایی شده و چراغ سبز وی برای اجرای برنامه های بعدی دولت روشن شود.
از سوی دیگر در کتب تاریخی آمده است که این اقدام توسط خود شاه به دولت دیکته شده بود و منصور فقط مجری آن بود.
این بخشی از صحبت های عالیخانی است: «بازهم میخواهم بگویم منصور در این وسط گیر افتاده بود. یکباره دید که همه ما موافق هستیم که باید از جای دیگری درآمد پیدا بکنیم. خود من هم از کسانی بودم که قویا طرفداری میکردم. اینها را میخواهم بگویم که باز روشن بشود که منصور مسئولیت فردی و تنها نداشت. همه ما یا به هر حال آن کسانی که در شورای اقتصاد حرف میزدند و موثر بودند و موافق بودند، هیچ کدام ما مخالف نبودیم. آمدیم و گفتیم که خوب، بنزین، که گمان میکنم آن موقع لیتری ۵ ریال بود، بشود لیتری یک تومان، یعنی یک مرتبه دو برابر شود.»
وی در بخشی از کتاب خود در این باره می نویسد:« جلسه شورایعالی نفت به این منظور در شرکت ملی نفت ایران تشکیل شد. من به عنوان وزیر اقتصاد نایب رئیس این شورا بودم و وزیر دارایی یعنی امیر عباس هویدا رئیس بود. خوب به خاطر دارم که دکتر اقبال مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران، خیلی صریح و دلسوزانه به ما گفت که در عالم دولتخواهی من به شما توصیه میکنم که این کار را نکنید. این کار خطاست. شما شب زمستان نمیتوانید نرخ فرآوردههای نفتی را به این صورت بالا ببرید. این تحمیل خیلی بزرگی است برای مردم معمولی، که نفت هم وسیله گرمای آنهاست و هم وسیله پخت و پز. از این گذشته بهای بنزین از طریق تاثیر بر نرخ کامیون و اتوبوس در رفت و آمد مردم نقش بزرگی را بازی میکند. ما البته در عالم تئوریهای اقتصادی خودمان بودیم که اثر این کار در مجموع در میآید مثلا فلان درصد فلان قدر و بنابراین ناچیز است و اثر آنچنانی نمیگذارد. استدلالی که ما میکردیم از نظر تئوری خیلی بی ربط نبود ولی دو برابر شدن قیمت فرآوردههای نفتی از نظر روانی روی مردم خیلی تاثیر میگذاشت.»
خاطراتی از پمپ بنزین
عالیخانی در بخش دیگری از صحبت های خود به عواقب و سرنوشت آینده این پروژه به نکات مهمتر و تاثیر آن در بین مردم سخن گشود:«روز بعد که مردم رفتند جلو پمپ بنزین دیدند که نرخ بنزین دو برابر شده، خوب به خاطر دارم که مرحوم سرلشکر پاکروان که رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور بود گفت من میخواستم به جایی بروم و راننده ام را فرستادم که ماشین را بنزین کند و بعد بیاید مرا ببرد. برگشت و سراسیمه به من گفت که نرخ بنزین دو برابر شده. من که رئیس سازمان اطلاعات امنیت کشور بودم هیچ خبر نداشتم که شما چنین کاری میخواهید بکنید.
شما به چه حسابی رفتید این برنامه را انجام دادید که زندگی همه مردم را مغشوش میکند... بنابراین دولت در وضع بحرانی خیلی بدی قرار گرفت و یکی دو هفته بعد ناچار شد قیمتها را برگرداند تقریبا به نرخ پیشین خودش. یعنی مثلا بنزین را گمان میکنم یک مقدار خیلی بالا بردیم. درست خاطرم نیست، شاید دهشاهی یا یک ریال، یک چنین چیزی، نفت سفید را که برای مصرف خانگی مردم خیلی مهم بود به نرخ پیشین خودش برگردانیم.
با بالا گرفتن اعتراضات و وضعیت نا مطولب سیاسی و اجتماعی تهران و سای شهر ها، منصور به شدت مورد فشار قرار داشت تا این که چند روز بعد از این اقدام دولت، فرمان عقب نشینی از قیمت ها صادر شد ولی دو ماه بعد، تئورسین و مجری طرح افزایش قیمت سوخت توسط محمد بخارایی کشته شد.
شاه که یک بار از عواقب افزایش قیمت سوخت آگاه بود هیچ گاه به این ایده خود بازنگشت و با ۴ برابر شدن قیمت نفت در دهه ۵۰ شمسی، توانست آرزوی دیرینه خود – قرار گرفتن در بین ۱۰ قدرت نظامی جهان- را با پول نفت محقق سازد.
جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۹:۳۶