به طور کلی بشر برای زندگی به توسعه اقتصادی نیاز دارد و توسعه اقتصادی هم بدون ارتباط با انرژی محقق نمی شود. هیچ توسعه اقتصادی در جهان بدون افزایش مصرف انرژی مقرر نمی شود. گرچه کشش های متفاوتی نسبت به تقاضای انرژی در ارتباط با توسعه اقتصادی وجود دارد، ولی به طور کلی همواره هر رشد اقتصادی تابعی از مصرف انرژی خواهد داشت.
بنابراین اگر امروز مثلا رشد اقتصادی جهان ۳.۲ و در آینده ۴ و سپس ۶ است، تقاضاهای متفاوتی را از انرژی به همراه خواهد داشت. به همین خاطر این مساله تابعی از رشد اقتصادی است. با توجه به اینکه منابع انرژی در یک جا و رشد اقتصادی در جای دیگری صورت می گیرد، امنیت تامین انرژی برای توسعه اقتصادی جهان لازم است. به همین دلیل امنیت انرژی مقوله ای جدی در ارتباط با روابط بین الملل محسوب می شود.
از طرفی امنیت انرژی به امنیت جهانی گره خورده است. وقتی در جایی انرژی وجود داشته یا همه انرژی در یک جا جمع شده یا بخش عمده ای از آن از تنگه هرمز می گذرد، امنیت جهانی را پیوند می زند. بنابراین اعم از اینکه انرژی نفت و گاز یا تجدید پذیرها - renewable - از هسته ای تا موارد دیگر باشد، همه نسبت به تامین امنیت نقش خواهند داشت.
البته به هر میزان از انرژی های تجدیدپذیر استفاده کنید، خودکفایی داشته و کمتر به امنیت جهانی وابسته هستید. اگر بتوانید تولیدکننده باشید، کمتر وابسته هستید.
اگر امروز آمریکا سهم و وابستگی خود را از منطقه خلیج فارس کم می کند و می تواند در مقولات امنیتی نقش کمتری داشته باشد، به دلیل هزینه نکردن برای تامین امنیت انرژی است. این مساله پیوستگی مقوله امنیت انرژی و توسعه اقتصادی را نشان می دهد. این حرکت دائمی بوده و مساله تامین انرژی جهان با تحولات سیاسی همراه بوده است، اعم از اینکه بحث ها استعماری، ناسیونالیستی یا موضوع ملی کردن انرژی باشد.
*مولفه های تامین انرژی و امنیت انرژی
چند مطلب در حوزه انرژی دارای اهمیت بوده که این موارد به عنوان مولفه های تامین انرژی به حساب می آید:
منابع و ذخایر: در حال حاضر منابع - نفت، گاز، زغال سنگ - در جایی و مصرف در جای دیگری است.
سرمایه: برای بهره برداری نیاز به سرمایه است. بنابراین پول در دست افرادی است که ضرورتا منابع را ندارند یا آنها که سرمایه دارند، منابع ندارد. تعامل میان سرمایه و منابع، اصل توسعه منابع انرژی است.
فناوری: تنها سرمایه مهم نیست، بلکه فناوری نیز وجود دارد. ممکن است از فناوری استفاده کنید که در بهره برداری از منابع انرژی، بیشترین بهره وری را چه در مقوله مصرف و چه در مقوله تولید داشته باشید. امروزه نفت خام هایی که از تارسند، شل اویل یا دیگر موارد به دست می آید با فناوری های پیچیده و پیشرفته و با هزینه تولید بیشتری صورت می گیرد. بنابراین فناوری به کمک تامین انرژی و امنیت و کمی هم خودکفایی و کاهش وابستگی می آید که همه اینها در مجموعه ای از استراتژی ملی کشورها برای امنیت ایفای نقش می کند.
بازار: علاوه بر فناوری به بازار نیز نیاز است. شما باید نفت خود را در جایی به فروش برسانید، به پول تبدیل کنید و مصرف کنید. اگر در حوزه نفت تولید، سرمایه و فناوری نیز وجود داشته باشد، اما بازار نباشد و در تحریم نیز باشید، نمی توانید نفت را به پول تبدیل کنید.
از این رو چهار مولفه منابع، سرمایه، فناوری و بازار، لازمه توسعه بخش انرژی و تامین امنیت انرژی در جهان است. البته مقولات دیگری در ارتباط با این مساله وجود دارد.
*منافع مصرف کنندگان و تولیدکنندگان
در روابط مصرف کنندگان و تولیدکنندگان منافع متضادی وجود دارد. البته منافع مشترک نیز ممکن است وجود داشته باشد از جمله مسایل محیط زیستی، اما در ارتباط با تولید و مصرف، منافع متضاد است. ما به عنوان تولیدکننده خواهان گران فروختن نفت و بالا بردن سهم انرژی در سبد انرژی جهان هستیم، در حالی که دیگران می خواهند کم یا زیاد بخرند، دسترسی داشته باشند و از آن خود کنند. از این رو سازمان های همگن با عناصر همگن مانند اوپک شکل می گیرد.
اوپک سازمانی است که کشورهای تولیدکننده نفت با هم آن را با هدف تامین درآمد با ثبات مداوم (secure steady revenue ) تشکیل دادند. این شاه بیت اوپک است.
یک بازار باثبات برای تامین امنیت. البته در گذشته بیشتر صحبت از امنیت عرضه بود اما امروز امنیت تقاضا جدی تر از امنیت عرضه است.
سازمان ها یا کشورهای مصرف کننده نیز برای تامین انرژی خود مقولات دیگری را مانند افزایش بهره وری، ذخیرسازی، صرفه جویی و آلترناتیوهای انرژی دنبال می کنند. بنابراین اوپک و دیگران هرکدام بر اساس تامین امنیت، درآمد و توسعه آتی خود، اهداف متفاوتی را دنبال می کنند.
گاهی از این سازمان ها استفاده سیاسی می شود، مانند زمان جنگ اعراب و اسرائیل و تحریم نفتی کشورهای عربی علیه اسرائیل. این مساله منجر به مقاومت و اقدامات مشابهی شد که امروز سهمیه بندی - cuota- بر اساس اینکه کدام کشور خریدار باشد، کدام کشور خریدار نباشد برای مصرف کنندگان در حال شکل گیری است. همان اقدامی که اکنون علیه ایران در ارتباط با فروش نفت و حتی خرید انرژی از روسیه در ارتباط با اوکراین صورت می گیرد. ابزارهای تحریمی که تصور می کردند تنها مربوط به تولیدکنندگان در رابطه با مسائل جهانی است، امروز درباره مصرف کنندگان نیز در حال شکل گیری است.
سازوکارهای در نظر گرفته شده برای ایران در مقوله هسته ای که منجر به تحریم فناوری، بانکی، سوئیفت، حمل و نقل، بیمه و عدم خرید و سهمیه بندی کالاهای وارداتی یا صادراتی شد، امروز از این سازوکار برای روسیه به کار گرفته می شود.
با بیان این موارد حال باید دید که امروز وضعیت کشورها در ارتباط با تامین انرژی خود چگونه است؟ کشورها سعی خواهند کرد در ترکیب مصرف انرژی ابتدا از امکانات داخلی و ملی خود استفاده کنند. البته به آن معنا نیست که ضرورتا از حامل های انرژی پرهیز کنند.
برای مثال هنوز در اروپا و چین زغال سنگ، با وجود صحبت هایی که در محافل محیط زیستی می شود، مصرف دارد. بیشتر سعی می کنند برای کاهش وابستگی به بیرون، حداکثر استفاده را از امکانات ملی داشته باشند. البته این مساله بحث قیمت را نیز در پی دارد. اینکه معادل حرارتی (BTU) چه حامل هایی چه ارزش هایی داشته و با چه بهره وری هایی مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین گاهی اوقات سبد مصرف انرژی در چارچوب این ترکیب شکل می گیرد.
برای مثال امروز در ایران سهم انرژی های جایگزین ناچیز بوده و عددی برای ارایه نیست. سهم گاز به عنوان اصلی ترین انرژی جایگزین و با بهره وری بالا، حدود ۷۰ درصد سبد انرژی مصرفی ایران بوده و مابقی آن لیکوئید است. در چنین وضعیتی تولید نفت خام با بقیه حامل های انرژی متفاوت است. قابلیت انتقال، مصرف و تبدیل به انواع مختلف فرآورده ها به ویژه به عنوان سوخت اصلی حمل و نقل را داراست. گرچه گاز است ولی در حمل و نقل بیشتر نفت و لیکوئید وجود داشته و اهمیت عمده تری دارد.
اوپک در طول تاریخ حیات خود سازمان بسیار موفقی بوده است. اگر نمی بود، وضعیت کنونی در ارتباط با کشورهای تولیدکننده نفت برای توسعه به عنوان موتور توسعه کشورها به وجود نمی آمد. رقابت بین همه اعضا همزمان با شراکت وجود دارد.
اعضای اوپک در خصوص اینکه سهم نفت را در سبد انرژی دنیا افزایش دهند و قیمت را بالا ببرند، شریک هستند. در عین حال با یکدیگر نیز رقیب هستند به این دلیل که می خواهند نفت بیشتری بفروشند و سهم بیشتری در بازار داشته باشند. بنابراین شراکت و رقابت توامان تعامل ویژه ای را می طلبد که هیچ تضمینی به غیر از تمایل سیاسی و منافع مشترک نمی تواند آن را پایدار کند. از این رو هیچ رابطه ای بین اعضا به غیر از تمایل سیاسی وجود ندارد.
این مقوله و توازن حاصل از توافق میان اعضا بر اساس اجماع است که می تواند منافع مشترک همگانی داشته باشد. این مانع از آن نیست که اعضا سعی کنند سهم بازار یکدیگر را تصاحب کرده و نفت خود را در بازار به فروش برسانند. امروز در جلسات اعضا حرف هایی می زنند که ممکن است ما باور و توافقی با آن نداشته باشیم، اما کاری نیز نمی توانیم انجام دهیم.
در حال حاضر همه اعضای اوپک دارای یک رای هستند، چه کشورهایی مانند اکوادور یا گابون با ۳۰۰ هزار بشکه و چه عربستان با تولید روزانه ۹ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز. اما بشکه های بزرگتر صدای بلندتری دارند.
حال ما با این اعداد بر سر میز مذاکره می نشینیم. یک سال پس از پایان جنگ ایران در بدترین وضعیت تولید و تقاضای جهانی برای نفت قرار داشت. تمام دنیا از جمله عربستان به کمک صدام آمده بود.
یکی از ترفندها این بود که با اتمام جنگ، قیمت نفت سقوط می کند. البته شرایط آن زمان منجر به سقوط نفت می شد. صرف نظر از اینکه نتیجه برای مصرف بوده یا نه، اما بعدا گفته شد این روش برای فروپاشی شوروی نیز مورد استفاده قرار گرفت.
در آن زمان شرایط به گونه ای بود که تقاضا از اوپک برای تولید نفت، به زیر ۱۵ میلیون بشکه رسیده بود. تعداد اعضای اوپک نیز ۱۳ عضو بودند. این عدد قابل اشتراک گذاری میان اعضا نبود.
عربستان به تنهایی نزدیک به ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه از مقدار درخواست شده را تولید می کرد. بنابراین ظرفیت مازاد برای عربستان به وجود آمد.
عربستان ظرفیت را ساخته بود اما نمی توانست تولید کند، زیرا تقاضا برای نفت غیر اوپک به وجود نیامده بود. از این رو به دنبال market share رفتند. قیمت نفت از ۲۶ دلار به ۱۳ دلار رسید، البته تا ۶ دلار نیز فروخته شد، اما دوباره به ۱۳ دلار بازگشت. در آن مقطع سهم هایی از بازار که توسط دیگران در قیمت های بالاتر تولید می شد، از بازار خارج شده و به تدریج سهم بازار اوپک افزایش یافت. از این رو دیگر اعضا توانستند سهم بیشتری دریافت کنند.
شرایطی که امروز با آن مواجه هستیم، مشابه آن شرایط البته با شدت کمتر و دوره نسبتا کوتاه تری است. در آن مقطع نفت عادی و conventional بود، اما امروز نفت ها، نفت هایی مانند تارسند، شل اویل، تایت اویل و ..است؛ انواع مختلف نفت ها که در سازندهای زیر زمین و به وسیله انواع شکاف ها، حفاری ها و انفجارهای زیرزمینی تا هسته ای برای دسترسی از طریق فرایندهای زیرمینی است.
کانادا نزدیک به ۲۰ سال است که استخراج نفت از سنگ های نفتی را شروع کرده و بر اساس چشم انداز – prospect- آن گفته شده تا ۸ میلیون بشکه در روز افزایش یابد. امروز ۶.۴ بشکه در روز است. اما می تواند در چه عددی ادامه پیدا کند؟ کجا می توان آن را متوقف کرد؟
این مساله به اینکه کدام حوزه، با چه ذخایری، با چه مقدار تولید و با چه مقدار هزینه در حال تولید است، بستگی دارد. با در کنار هم قرار دادن آن می توانیم خطی را مبنی بر اینکه از نظر قیمت چه مقداری در چه زمانی از میدان به در خواهد کرد، تعیین کنیم. این همان نقطه ای است که می توان مابقی نفت ها را معادل آن قیمت به فروش رساند؛ در غیر این صورت با این بازی و این قیمت بر ما فشار وارد کرده و ما را به قیمت های بسیار پایین می رساند. اینکه قیمت ۱۱۰ یا ۱۴۰ دلار یا اکنون ۶۸ دلار نفت درست یا نادرست است، به توازن عرضه و تقاضا در یک نوع سرمایه گذاری که بتواند سیستم reproduction را برای آینده تضمین کند، بستگی دارد.
دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۶:۱۱