وحید حاجی پور/ رسانه های دولتی سعی در تلقین این باور دارند که نوسانات ارزی چند روز گذشته ارتباط خاصی به قیمت نفت ندارد وبیشتر هیجانی است؛ گرچه باید قبول کرد رفتارهای هیجانی در اقتصاد ایران در تمامی سطوح دیده می شود اما بدون تردید افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش ریال تنها یک دلیل دارد:« پیش بینی دقیق مردم از عدم توانایی دولت در تامین درآمدهای بودجه ای».
به گزارش «
ميزنفت»، با احتساب بخش عمده ای از درآمدهای غیر نفتی «وابسته به نفت» در زمره درآمدهای نفتی غیر مستقیم و همچنین سهم ۶۰ درصدی نفت در درآمدهای کشور، به راحتی می توان به این نتیجه رسید که حدود ۸۰ درصد درآمدهای کشور به طور «ویژه» از نفت تغذیه می شوند و مالیات بیشتر باقی مانده این درآمدها را از آن خود کرده است که آن نیز به نفت وابسته است.
به طور طبیعی، با کاهش قیمت نفت و محدودیت های دولت در تحقق بودجه خود، کسری بودجه دامان دولت را خواهد گرفت؛ در چنین شرایطی دولت یا باید از طریق صرفه جویی در هزینه ها و یا اتخاذ راهکارهای دیگری مانند استقراض از بانک مرکزی، سال خود را با تراز «سر به سر» به پایان برساند. به عنوان نمونه ونزوئلا که «درد بزرگ» کاهش بهای بشکه های سیاه را احساس می کند کاهش حققوق کارمندان را کلید زده است و یا عراق که قصد دارد از بانک جهانی وام بگیرد.
اما این ماجرا در ایران متفاوت است و بازار ارز به عنوان هدف اصلی درنظر گرفته شده است؛ فارغ از این که «دستکاری» بازار ارز و رسانه ای کردن قیمت دلار در بودجه سال آینده چند روز پیش از برگزاری نشست اوپک، به نوعی این آمادگی را به بازار داد که قیمت دلار افزایش خواهد یافت زیرا می دانست خروجی جلسه اوپک چیست.
نکته جالب: منتقدان دولت دهم که بیشترشان این روزه در دولت یازدهم صاحب سمت هستند مهم ترین نقد خود را به مصاحبه های گاه و بیگاه محمود بهمنی رئیس کل سابق بانک مرکزی وارد می کردند که به نوسانات قیمت ارز دامن می زند؛ گرچه این انتقادها وارد بود اما هیچ ناظری نمی توانست باور کند که بهمنی در اظهارات خود دچار اشتباه محاسباتی شده است چرا که دولت دهم مانند سایر دولت ها به ویزه دولت سازندگی، از نوسان نرخ ارز برای تسعیر، به درآمدهای هنکفتی دست پیدا کرد؛ چیزی حدود ۵۴ هزار میلیارد تومان!
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقند دولت یازدهم از راهکار دولت دهم برای کسری بودجه خود استفاده می کند و مصاحبه هدف دار ولی الله سیف نیز از این موضوع حکایت دارد هرچند که دولت برای مانور روی مهم ترین دستاورد خود یعنی تورم، از این راهکار به عنوان یک «مسکن مقطعی» بهره می برد.
به هر حال «سرعت گیرهای» دولت برای کنترل موقت قیمت دلار به خوبی جواب داد که نشان داد کنترل بازار ارز کار سختی برای دولت نیست درست بر خلاف کشورهای دیگر؛ مسکو که بعد از ایران بزرگترین متضرر کاهش قیمت نفت بوده است با کاهش ارزش روبل دست و پنه نرم می کند به طوری که ارزش روبل روسیه در بازار به پایین ترین میزان خود نسبت به دلار در تاریخ رسید. براساس گزارش مراکز اقتصادی ارزش دلار آمریکا نسبت به روبل از ابتدای سال جاری میلادی تا کنون ۵۰ درصد افزایش داشته است.
این واقعیت به خوبی نشان می دهد که افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی در کشورهایی که به شدت به درآمدهای نفتی و دلار وابسته هستند برونداد کاهش قیمت نفت و کاهش درآمدهای نفتی است. دولت که با «دوپینگ» سعی در عادی جلوه دادن اتفاقات پیش آمده دارد خود یکی از منتفعان افزایش قیمت دلار است و نمی توان از این حقیقت به سادگی عبور کرد.
دولت وارد گود بزرگی شده است و بیشتر درآمدهای پیش بینی شده آن به خطر افتاده است؛ همانطور که با افزایش درآمدهای نفتی واردات کالا افزایش یافته و درآمدهای مالیاتی و تعرفه ای گمرک از محل واردات صعودی شد با کاهش درآمدهای نفتی این بخش از درامدهای دولت نیز با کاهش همراه خواهد شد و این یعنی همان 20 درصد!
واکنش بازار ارز ایران به موضوع کاهش قیمت نفت طبیعی و منطقی است زیرا باور پیوند اقتصاد دولت به نفت در جامعه نهادینه شده است و دولت نیز بدش نمی آید از این وضعیت بتواند کمی از کسری بودجه خود را برطرف کند اما حساب شده.
این روزها تمام اقتصاد ایران تحت تاثیر کاهش قیمت نفت قرار گرفته است و حساب کردن نوسانات ارزی به پای هیجانات اجتماعی نشانه ای از بی انصافی و البته «رد گم کنی» است. اگر هیجانات در بازار ارز جنبه واقعی داشت اصولا باید پس از تمدید مذاکرات بازار ارز به تغییر می نشست اما بازار ارز به خوبی به نشست اوپک چشم دوخت و با محاسبات ساده افزایش قیمت دلار را کلید زد.