به گزارش «
ميزنفت»، روزنامه گالف نیوز ، چاپ امارات عربی متحده در مقاله ای به قلم محمد الرمیحی نوشت:
در چهار سال گذشته ، از زمان آغاز به اصطلاح بهار عربی مطالعات بسیاری انجام گرفته است که هدف آنها ارزیابی تاثیر رویدادهای دیگر مناطق جهان عرب بر کشورهای خلیج فارس بوده است. یافته های بیشتر مطالعات نشان داد این رویدادها تاثیر چندانی بر کشورهای خلیج فارس نخواهد داشت اما خطر وقتی خواهد بود که قیمت نفت سقوط بکند.
احتمالا این نیز تاثیر بزرگی بر جا نخواهد گذاشت زیرا قیمت نفت ماه هاست که به تدریج رو به کاهش بوده است. تاکنون هم هیچ اتفاقی نیفتاده است. اما ما هنوز باید مراقب و هوشیار باشیم زیرا خیلی چیزها به سیاست های کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در مواجهه با این تحول غیرمنتظره بستگی خواهد داشت.
یک جنبه که ما را بر تشویق می کند سقوط ناگهانی قیمت نفت را تحمل کنیم تلاش برای پایان دادن به چیزی است که «دولت رفاه» نامیده می شود. شهروندان کشورهای خلیج فارس «ز گهواره تا گور» به دولت وابسته اند و از انواع مزایای اجتماعی و اقتصادی که به ندرت در کشورهای دیگر یافت می شود برخوردارند. چنین سیاست هایی مدت هاست که با انتقادهای تعداد قابل توجهی از شهروندان روشن بین کشورهای خلیج فارس مواجه بوده است اما مقامات این کشورها این هشدارها را نادیده گرفته اند و اوضاع سال هاست که هیچ تغییری نکرده است.
بدیلی که اکنون وجود دارد این است که از کاهش قیمت های نفت برای بازگشت به «دولت اقتصادی» استفاده کنیم و معنای این حرف این است که روی هر خدماتی که دولت به شهروندان یا ساکنان کشورهای خلیج فارس می دهد یک برچسب قیمت ، هر چند بسیار ناچیز ، زده شود. امروز ، بیشتر خدمات رایگان یا تقریبا رایگان هستند. مثلا خدمات بهداشتی در کویت کاملا رایگان است. بسیاری از این امتیاز استفاده نادرست می کنند و هر چه می توانند از داروخانه های بیمارستان ها دارو می گیرند و بیشتر آن را نیز دور می ریزند. آموزش نیز ، از مهد کودک تا دانشگاه ، رایگان است.
افزون بر آن ، دانشجویان دانشگاه کویت هر ماهه ۲۰۰ دینار کویت ( بیش از ۶۰۰ دلار ) پول تو جیبی دریافت می کنند! وقتی آموزش رایگان باشد ، کسی ارزش آن را درک نمی کند. دانشجویان از وقت و امکانات درست استفاده نمی کنند و در پایان آموزش واقعی نیز نمی بینند. من (نویسنده) که حدود ۴۰ سال استاد دانشگاه بوده ام در برابر چشمانم می بینم که چگونه آموزش در کویت در حال تنزل است. زنان می توانند در ۴۰ سالگی بازنشسته شوند ؛ زنانی هم که شاغل نیستند و خانه داری می کنند ماهانه ۵۰۰ دینار مزایا دریافت می کنند ، و الی آخر. در همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به نوعی یک دولت رفاه و سخاوتمند بر سر کار است. من به سراغ خدمات دیگر مانند آب و برق که یارانه های سنگینی برای آنها پرداخت می شود و مسکن تقریبا رایگان که بیشتر شهروندان از آن برخوردارند، نرفته ام.
محکم کردن کمربندها در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به شکلی هوشیارانه و مدبرانه نه فقط وابستگی شهروندان را به دولت کم خواهد کرد ، بلکه بهره وری را در جوامع آنها افزایش خواهد داد. مردم متوجه خواهند شد که ثروت را می توان با کار سخت به دست آورد ، و ارزش آموزش ، فایده محاسبه و معنای شهروندی را درک خواهند کرد: دادن ، نه فقط گرفتن.
هرچند گفتن این حرف ساده تر از عمل کردن به آن است ، برخی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بالا بردن قیمت برخی خدمات تا سطح قیمت بازار را شروع کرده اند. اما افزایش قیمت عمده فروشی در همه بخش ها در کنار کاهش مزایای عرضه شده به شهروندان مستلزم طرح و برنامه ریزی دقیق است و باید به تدریج و مطابق با یک جدول زمانی به اجرا گذاشته شود. همچنین اگر می خواهیم پیشاپیش بر پیامدهای اقتصادی جدی این کار فائق آییم به «مشارکت شهروندان» در امور دولت نیاز داریم.
امتیازات دیگری که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس می توانند از سقوط بهای نفت به دست بیاورند امتیازات راهبردی است. هم روسیه و هم ایران به شدت به نفت وابسته اند و از آنجا که قیمت های نفت در نتیجه عرضه و تقاضا سقوط کرده اند ، این فقط سعودی ها هستند که ، از لحاظ فنی ، ظرفیت و توانایی پایین آوردن تولید در سطح جهانی را دارند.
بنابراین ، عربستان سعودی دست بالا را در چانه زنی با این دو کشور در جبهه سوریه ، عراق و حتی بحرین دارد. روسیه و ایران صحنه سیاسی داخلی این کشورها را به هم ریخته اند و این تهدیدی برای بی ثباتی کل منطقه ، و عمدتا کشورهای عربی ، است. از آنچه شاهدش هستیم ، به نظر می رسد که غلتیدن گوی آغاز شده است.
سعود الفیصل ، وزیر امور خارجه عربستان سعودی ، اخیرا در مسکو بود و روس ها خواستار مذاکره میان رژیم بشار اسد و بخش هایی از مخالفان سوری به میانجیگری مسکو شدند. اقتضائات اقتصادی ، در جاهایی ، خود را بر سیاست دیکته می کنند.
همانطور که یک بار در گذشته در زمان سقوط قیمت های نفت مشاهده کردیم ، ایرانی ها و سعودی ها توانستند در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی به توافقی دست یابند.
آیا تاریخ تکرار می شود؟