به گزارش
میز نفت، افزایش تنشها در
باب المندب و نقشآفرینی یمنیها در این چالش، موجب شده تا همه نگاهها به چین جلب شود؛ کشوری که بزرگترین شریک تجاری ایران است و یکسوم تجارت ایران را به خود اختصاص داده است. چینی که 90 درصد صادرات
نفت ایران میخرد، پس باید طبیعی باشد روی ایران نفوذ داشته باشد.
قبل از بحران
دریای سرخ، یکسوم تجارت جهانی دریایی و 40 درصد تجارت بین اروپا و آسیا از تنگه باب المندب میگذشت. اگرچه کشتیرانی چین از بحران مصون مانده اما به تجارت این کشور ضربه زده است.
تاجران چینی در شانگهای گرد هم آمده و گفتهاند کشتیهایشان به دلیل ناامنی در این منطقه مجبور به تغییر مسیر شدهاند که هزینههای آنها را افزایش داده است.
پکن بارها و بارها سعی کرده به این بحران پایان دهد. به گفته مقامات ایرانی، دیپلماتهای چینی به ایران هشدار دادهاند که «اگر حوثیها خویشتنداری نشان ندهند و به منافع چین لطمه وارد شود، تجارت چین و ایران تحت تأثیر قرار خواهد گرفت».
بیشتر نفت ایران به پالایشگاههای خصوصی چین (قوری) فروخته میشود که مقیاس کوچکتری نسبت به
پالایشگاههای بزرگ متعلق به شرکتهای دولتی (SOE) دارند.
90 درصد از کل
صادرات نفت ایران به قوریها میرسد چراکه پس از خروج ایالاتمتحده از برجام و آغاز «کارزار فشار حداکثری» علیه ایران، شرکتهای دولتی چین به دلیل ترس از تنبیه آمریکا، خرید نفت از ایران را متوقف کردند.
چرا خرید از ایران؟
نخست، اعمال مجدد تحریمها علیه ایران همزمان با آغاز جنگ تجاری چین و آمریکا بود. در همان سال، مدیریت گروه
پتروشیمی شاندونگ دانگمینگ - بزرگترین قوری اعلام کرد که با اعمال تعرفههای چین بر نفت آمریکا در یک نمایش تلافیجویانه، این شرکت به خرید نفت آمریکا پایان میدهد و خریدار نفت ایران میشود.
دوم اینکه نفت ایران با تخفیف 13 دلاری عرضه میشود و این یعنی، میتوان ریسک بالا را با بازدهی بالاتر از بین برد.
و امل سوم؛ برخی از قوریهای کوچکتر با هیچ کشور دیگری غیر از ایران تجارت نمیکنند و بهجای دلار ارز ارزهای محلی استفاده میکنند تا هم از
تحریم آمریکا نجات یابند و همسود بیشتری کنند. ضمن آنکه در سایر نقاط جهان فعال نیستند تا خطری متوجه آنها باشد.
اگر پالایشگاههای دولتی نفت ایران را خریداری میکردند، پکن بهمراتب راحتتر به آنها دستور توقف خرید را میداد. قوریهایی که با ایران برای تجارت نفت همکاری میکنند، اجرای مقررات را برای پکن دشوار میسازند. ناگفته نماند که پکن تمایلی به اعمال فشار بیشازحد بر تهران ندارد زیرا میترسد که این امر به روابط چین و ایران آسیب برساند.
نفت ایران که توسط قوری خریداری میشود، بهسختی قابلکنترل است. یک کشتی ایرانی حامل نفت ایران به خلیجفارس میرود یا به تنگه مالاکا نزدیک میشود و در آنجا پرچم ملی خود را پایین میآورد و سیستم شناسایی خودکار خود را خاموش میکند. این به کشتی ایرانی اجازه میدهد تا پخش مکان و هویت خود را متوقف کند.
ماجرای یک تخریم نفتی
در فوریه سال جاری، یک شهروند عمانی به نام محمود راشد آمور الحبسی و یک شهروند چینی به نام وانگ شائویون توسط آمریکا به دلیل نقض تحریمهای آمریکا متهم شدند. ایالاتمتحده مدعی است که الحبسی 16.5 میلیون دلار از مؤسسات مالی آمریکایی برای خرید یک نفتکش که بعداً عمان پراید نام گرفت، وام گرفته است.
این کشتی با استفاده از روش انتقال نفت به صورت کشتی به کشتی، نفت ایران را به کشتی های طرف سوم منتقل می کرد که با کمک مدارک جعلی، مبدا نفت را مبهم می کرد. در مرحله بعد، این نفت به پالایشگاه های چین فروخته می شد.
رصدکنندگان فعالیت ضدتحریمی ایران، اوایل سال جاری گزارش داد یک کشتی، نفت ایران را از یک کشتی دیگر از طریق انتقال کشتی به کشتی در سواحل جزیره خارگ، قبل از تحویل نفت به صحار، عمان دریافت کرده است.
این فقط یک مورد ازصدها میلیون دلاری از نفت ایران است که به عنوان نفت عمان منتقل شده است، نفتی که طی سال های اخیر به پالایشگاه های چین در استان شاندونگ و همچنین به لیائونینگ و شانگهای ارسال شده است.
فشار به مالزی برای تعیین تکلیف نفت ایران
نفت ایران که به عنوان نفت مالزی پنهان شده است از تولید نفت خام خود مالزی بیشتر است، به طوری که مالزی را به عنوان چهارمین صادرکننده بزرگ نفت به چین، پس از روسیه، عربستان سعودی و عراق قرار میدهد. در ماه می سال جاری، نمایندگان وزارت خزانه داری آمریکا وارد کوالالامپور شدند تا با همتایان مالزیایی خود درباره نحوه جلوگیری از دور زدن تحریمها توسط ایران گفتگو کنند.
فهمی فاضل، وزیر ارتباطات مالزی در پاسخ به این سوال که مالزی مایل به تبعیت از تحریمهای سازمان ملل است، مالزی از تحریمهای یکجانبه ایالاتمتحده پیروی نخواهد کرد.
چینی ها می دانند ایران تا چه میزان به این کشور وابسته است؛ به همین دلیل با ابزار قوری ها سیاست های ایران را تنظیم کرده و خواهند کرد. موضوعی که چالش جدیدی را کلید خواهد زد.
منبع: آسیا تایمز
اونهایی که یادشونه صبح اول وقت به مدرسه یا دبیرستان وارد میشدیم ابتدا شعارها شروع میشد اجباری بود. مرگ بر آمریکا مرگ بر شوروی مرگ بر کمونیست مرگ بر عراق و صدام.
تا اینجا درست بود دیگه؟
ایرادی که نیست.
خب سپس عراق که دمار از روزگار جوانان ما رو در آود و قتل عامشون کردند حالا شده داداش و برادر عراق
شوروی یا روسیه کمونیست کلآ آخی بدش و اسلام و کمونیست با هم ممکن تیست حتی صحبت کنند.
الآن. در کاخ کرملین و با روباه
مکار پوتین نماز خواندن و جیحی باجی شدنها که نگو.
پس چی شد ؟
ضمنآ دولت سیزدهم اذن آن دارند که نفت و دینیای خضر و مس و معادن طلا رو به داداش کمونیسته(چین) سپردید. و هر رو اعلام میکردید اوصاف عالیه فقر و بیکاری و آقا زندگی و چپاول و خانه بدوشی و سرقت از رو ناچاری و قتل بخاطر پول و و میگفتید اقتصاد ما در جهان مطرح شده. برای هم پیپسی باز میکردید. چی شد ؟
کجاست اون اقتصادتون پروفسورهای بیسواد؟
شما یادتون یا خیر البته بیشترشون اون موقع عراق در کاظمین سامراء مستحق بگیر بودید. یادتون نمیاد چون ایرانی نبودید.ایران ژاندارم منطقه بود.کسی در دنیا وجود اینکه چپ به حاکمان نگاه میکرد نبودو نداشت. سربازی میرفتی افسره ازت میپرسید برای چی به خدمت اومدی.سرباز جواب میداد برای سه چیز..آب و خاک و ناموس..این قصه سردرد میاره چون سردراز دارد . الآن چی،