وحید حاجی پور/ گرچه ورود واژه «تحریم» به فرهنگ سیاسی و اقتصادی ایران از زمان ملی شدن صنعت نفت آغاز شد اما حجم بیشتر این تحریم ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت که خروجی آن، ۱۶۱ نوع تحریم ریز و درشت علیه کشور بوده است.
به گزارش «
ميزنفت» به طور کلی تحریم ها در ۳ سطح« تادیب» حکومت ها، تغییر رفتار سیاسی و در نهایت براندازی پی ریزی می شود که ایران هر سه سطح را تجربه کرده است و سال هاست با محدودیت های اعمال شده در اقتصادش، روزگار را به سختی سپری کرده است اما مهم ترین دلیل این سختی نه تحریم، بلکه بی تدبیری دولتمردان برای برطرف کردن نقاط ضعف اقتصادی کشور است.
نفت و درآمدهای نفتی بزرگترین ضعف اقتصادی ایران به شمار می رود لذا کشورهای غربی همواره برای محدود سازی درآمدهای نفتی ایران برنامه ریزی کرده اند؛ بر اساس توصیه استراتژیست های آمریکا به کاخ سفید بحث تبعات عبور از خط قرمزایران را می بایست جدی گرفت. عبور دفعی از خط قرمز ایران با توجه به روحیه احساسی مردم ایران، منافع آمریکا را به خطر می اندازد لذا غرب به خوبی با درک این موضوع، تحریم های تدریجی را برای فلج کردن کشور در دستور کار قرار داده است.
*داستان از کجا شروع شد ؟
اولین تحریم ایران پس از انقلاب اسلامی به آبان سال ۱۳۵۸ باز می گردد؛ سالی که دانشجویان پیرو خط امام با تسخیر لانه جاسوسی، کارمندان سفارت امریکا در تهران را به گروگان گرفتند و امریکا برای تغییر رفتار سیاسی ایران تحریم هایی را علیه ایران وضع کرد.
کارتر رسما محاصره اقتصاد ایرانی را اعلام کردو در ابتدا گفت ما کل اقتصاد ایران راتعطیل می کنیم وسپس اعلام کرد که فعلا فقط محاصره می کنیم و در نهایت هم به ترک رابطه با ایران اقدام کرد.
این تحریم بیش از آن که سخت افزاری باشد حول محور انزوای ایران در مجامع بین المللی و انرژی برنامه ریزی شد که البته موفقیت آمیز بود و تا دهه ۷۰ شمسی ارتباط خاصی میان ایران و مجامع انرژی دنیا بر قرار نبود. البته در آن تحریم، دولت آمریکا واردات نفت خود از ایران را ممنوع اعلام کرد که رقم بسیار ناچیزی بود و موید این مطلب است که بیشتر جنبه روانی برای این دولت حائز اهمیت بود ؛ این تحریم با پیام های منفی ایران مواجه شد تا به فاصله ۱۰ روز از ابلاغ این تحریم، دستورالعمل اجرایی دیگری ابلاغ شد که بر اساس آن، همهی سپردهها و داراییهای دولت و بانک مرکزی ایران در آمریکا مسدود شد.
در مسیر تکامل این تحریم ها، در آوریل ۱۹۸۰ صادرات آمریکا به ایران و هرگونه نقل و انتقال مالی بین آمریکا و ایران و مسافرت اتباع آمریکا به ایران ممنوع شد. با روی کار آمدن ریگان در امریکا این روند ادامه پیدا کرد و در سال ۱۹۸۴، هرگونه کمک امریکا به ایران در آینده نیز جامه ممنوعیت به تن کرد. در جهت تقویت این ممنوعیت، امریکا با بررسی دقیق وام های درخواستی و کمک های مورد نیاز ایران از سازمان های بین المللی ، از انجام تعهدات خود در این سازمان ها سر باز زد و شرط خود را برای پرداخت حق السهم خود در این سازمان ها عدم تامین اعتبار مصوبات مربوط به ایران اعلام کرد.
در دوره ریاست جمهوری جرج بوش پدر نیز تحریم ها تمدید شده و تحریم جدیدی وضع نشد تا این که نوبت به بیل کلینتون رسید؛ در این دوران دایره تحریم ها و ممنوعیت ها از امریکا فراتر رفت و از افراد غیر امریکایی نیز خواسته شد که این تحریم ها را رعایت کنند.
در دوران کلینتون تحریم داماتو با طرح ریزی لابی صهیونیستی و صحنه گردانی داماتو نماینده نیویورک در کنگره امریکا آماده شد و برای نخستین بار تحریم سرمایه گذاری را در ایران مورد تاکید قرار داد. در واقع امریکا در راستای تحریم های قدم به قدم، ابتدا ایران را از مجامع انرژی و جهانی دور کرد، فروش نفت آن را محدود کرد و این مرتبه به سراغ منشا تولید نفت یعنی سرمایه گذاری رفت.
آنچه به عنوان مصوبهی نهایی از کنگره بیرون آمد، ممنوعیت سرمایهگذاریهای بالای ۴۰ میلیون دلار در سال اول پس از تصویب بود و در سالهای بعد نیز ممنوعیت سرمایهگذاریهای بالای ۲۰ میلیون دلار. همچنین ممنوعیت دسترسی به تسهیلات اعتباری بیش از ۱۰ میلیون دلار، مجازات شرکتهای خارجی که ممنوعیت طرح داماتو را نادیده گرفته اند، ممنوعیت صادرات قطعات و تجهیزات فنی و هواپیمایی و ... بخشی از این قانون سفت و سخت علیه ایران بود. با این وجود شرکت های اروپایی با تشکلی کنسرسیوم در ایران سرمایه گذاری کردند اما با احتیاط و وسواس خاصی.
ضمن انکه عدم همکاری های بانک های بین الملی برای باسازی دوران پس از جنگ نیز اگر چه جزو تحریم های وضع شده نبود اما محدویت نانوشته ای بود که اجرا شد و با عملکرد مسولان وقت و روی اوری به بازارهای تامین سرمایه با سود بالا و هم زمان کاهش قیمت نفت ، کشور را به بدهکاری های عظیمی دچار کردند . به نحوی که در برخی مواقع دریافت وام های خارجی به منظور بازپرداخت اقساط سر رسید شده بود .
*جرج بوش پسر
در این دوره جمهوری خواهان به قدرت رسیدند، حزبی که به مدد فعالیت های متعدد اعضایش در صنایع نفت درک خوبی از اهمیت ایران در عرصه انرژی داشته ومی دانستند عدم حضور در ایران جا را برای شرکت های اروپایی باز می کند چرا که بیشتر پروژه هایی که قرار بود توسط شرکت های امریکایی در ایران اجرا شود بعد از قانون داماتو به اروپایی ها رسیده بود.
در این شرایط دیگ چنی، رئیس هیات مدیره شرکت نفتی هالی برتون- بزرگترین شرکت فنی نفتی جهان- بوش را قانع کرد تا قانون داماتو رااصلاح کرده و بستر را برای حضور شرکت های امریکایی در ایران فراهم کند که با چراغ سبز بوش نیز همراه بود اما «دین» بوش به صهیونیست ها فضای اختلافات میان ایپک و دیگ چنی را افزایش داد به طوری که در باره چنی گفته می شد:« بدون شک او طرفدار ایران و دشمن اسرائیل است.»
رویکرد چنی در قبال ایران کسب درآمد و تکرار درآمدزایی میلیارد دلاری بود که در عراق تجربه کرده بود. نهایتاً در ژوئن ۲۰۰۱، ۷۴ نفر از سناتورهای کنگره زیر فشارهای لابی آیپک، طرح تمدید ۵ سالهی قانون داماتو را به کنگره آوردند و بوش که میزان این فشار را بسیار بالا میدید، نهایتاً با تمدید دوسالهی قانون داماتو موافقت کرد.
وقتی که بوش در حال ابلاغ قانون تمدید داماتو بود، چنین وانمود کرد که علاقهمند به بازنگری کلی تحریمها است. برداشت همکاران بوش نیز این بود که قانون داماتو به منافع شرکتهای نفتی آمریکا لطمه میزند. بنابراین آنها به دنبال طرحهایی بودند که خودشان ضرر نکنند و ضرر و زیان تنها مشمول ایران و لیبی شود. اندکی بعد از این فضا، ایران از برنامه صلح آمیز هسته ای خود رونمایی کرد که با فشار لابی صهیونیسم به امریکا برای تشدید فشارها همراه بود لذا تلاش ها برای کشاندن پرونده به شورای امنیت سازمان ملل ، بلوکه کردن دارایی های ایران در خارج از کشور، دور کردن اروپایی ها و آسیایی ها از کشور آغاز شد در این سالها و به تدریج دسترسی به فن اوری و تکنولوژی های روز برای تولید صنعتی سخت تر و سخت تر شد . و تحریم ها و محدودیت سازی ها به واردات کالاها نیز گسترش یافت ترکیبات الومینیوم و هر آن چه مواد و تجهیزاتی که حتی احتمال می دادن برای فعالیت های هسته ای ممکن است استفاده شود نیز تحریم شد .
به عنوان مثال در تکمیل چارچوب های پنجره های برج میلاد نیز با محدودیت مواجه شدیم و استدال انها کاربرد دوگانه الومینیومی بود که برای نگه داری فریم های شیشه ای برج میلاد لازم داشتیم .
این روند ادامه یافت تا در ۲۲ دسامبر ۲۰۰۶ اولین قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل با تلاش آمریکا و انگلیس و فرانسه و سکوت چین و روسیه به تصویب رسید.
در سه سال پایانی ریاستجمهوری جرج بوش، سه قطعنامهی شورای امنیت در چهارچوب استراتژی جدید آمریکا به تصویب رسید. در این مقطع اروپاییها و بهویژه انگلیس همکاری نزدیکی با آمریکا داشتند. برخلاف قانون داماتو که اختلاف نظر قابل توجهی بین آمریکا و اروپا در مورد تحریمها پدید آورد، در این دوره حتی چین و روسیه که همواره نقش اپوزوسیون آمریکا را در شورای امنیت بازی کردهاند، این بار با سکوت خود آمادهی همکاری شده بودند. البته هرکدام از آنها خواستههایی از آمریکا برای همکاری داشتند که طبعاً آمریکا گشایشهایی را برای جلب همکاری آنان ایجاد کرده بود.
ضعف شدید دیپلماسی در اوایل کار دولت نهم و مواضع قابل تامل رئیس جمهو ر در این دوران، نتوانست چین و روسیه را همراه ایران کند؛ همان کشورهایی که همه تلاش های قبل تر امریکا برای بین المللی کردن تحریم ها علیه ایران را عقیم کرده بودند.
*نوبت به اوباما رسید
با پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و کنار زدن «رامنی» تندرو، فضا به ظاهرکمی تلطیف شد اما در حقیقت سناریوی جدید ، سناریوی پلیس حوب و بد بود که اوباما پلیس خوب و لابی قوی صهیونیست ها با بهره برداری بی نظیر از مواضع دولت ایران،در نقش پلیس بد نقش افرینی کردند و امریکا را برای اعمال تحریم های بیشتر مجاب کردند !
گرچه مقامات وقت این تحریم ها را کاغذ پاره می خواندند اما بر اساس بررسی های صورت گرفته، تا قطعنامه سوم شورای امنیت در سال ۲۰۰۹ تحریمها ۳۰ درصد هزینههای مالی را افزایش داد. محاسبات همچنین نشان داد در سال ۲۰۰۹ نسبت به سال ۲۰۰۸ اتحادیه اروپا ۳۳ میلیارد یورو از تحریم ایران ضرر کرده است در حالی که امریکا به دلیل نداشتن پیمان تجاری و اقتصادی با ایران ضرری متحمل نشد.
*پاشنه اشیل
در آوریل ۲۰۰۹ و سپس در ژانویه ۲۰۱۰ وزارت بازرگانی آمریکا گزارش داد که ترکیب واردات ایرانیها , حکایت از آن ندارد که ایرانی ها خود را برای شرایط نامطلوب واردات و تحریم طی سالهای بعد آماده کنند. در ادامه این گزارش اضافه کرده است که با گسترش دامنه تحریمها و پیوستن اتحادیه اروپا به تحریم و افزایش اقلام تحت پوشش تحریم، ایرانیها ترکیب واردات خود را از کالاهای سرمایهای به مصرفی و از اتحادیه اروپا متوجه آسیا ساختهاند.
همچنین در این گزارش آمده است خرید گندم و برنج ۲۷ درصد افزایش یافته است آنها به دقت ایران را مانیتور می کردند و متوحه شدند ایران با کسب درآمدهای نفتی بالا، کشاورزی، تولید و صنایع خود را به حال خود رها کرده است و به واردات روی آروده اند لذا در نخستین گام در سال ۲۰۱۰، تحریم بنزینی ایران را به تصویب رساندند و در مرحله بعد با تحریم خرید نفت از ایران برای کاهش درآمدهی نفتی ایران برنامه ریزی کردند.
این گزارش نشان داده بود که محدودیت های تدیجی ایجاد شده درنوع صادرات کشورهای غربی به ایران در سالهای قبلی و البته عطش هزینه کرد درامدهای نفتی مکمل یکدیگر بوده و متاسفانه توصیه ها ی قانونی و شفاهی درباره کاهش نقش نفت در بودجه نادیده گرفته شده است .
در واقع امریکا با مطمئن شدن از وضعیت ناپایدار اقتصادی ایران و ورشکستگی پنهان بخش تولید، درآمدهای نفت کشور را هدف گرفتند زیرا به خوبی می دانستند درآمدهای نفتی ایران ضعف در سایر بخش های اقتصاد را پوشش داده است.
امریکا همزمان با تحریم نفت ایران، متوجه فروش نفت ایران در بازارهای غیر رسمی شد لذا همزمان تحریم های جدیدی را در حوزه بانکی و مبادلات اعمال کرد که کنگره آن را به تصویب رساند. بر اساس این تصمیم مبادلات بانکی میان بانک ها و موسسات مالی ایرانی با سایر بانک ها و شبکه مبادله بین بانکی – سوئیفت- قطع شده و ایران نمی تواند مانند گذشته درآمد نفتی کسب کند.
همین موضوع موجب کاهش ارزش ریال در برابر دلار و تهاتر نفت با کالاهای بی کیفیت شد؛ یعنی مردم و دولت در سالهای گذشته به مصرف گرایی روی اورده بودند در حالی که صندوق ذخیره ارزی و الزامات برنامه های توسعه ای چیز دیگری را می گفت و در نهایت دولت را مجبور کرد تا برای موازنه هزینه و درامد دست به تضعیف ریالی بزند که پیشتر ها میلیون ها نفر را برای گردش گری روانه کشورهای دیگر کرده بود .
از سوی دیگر به دلیل بی توجهی دولت به تولید داخل اقتصاد در شرایط رکود قرار گرفت تا امریکا به خوبی از غفلت دولت بیشترین بهره را ببرد. میزان فروش نفت از ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه به ۶۷۰ هزار بشکه کاهش پیدا کرد؛ ایران به دلیل تحریم بانکی نفت نفروخت چرا که پولی بازگردانده نمی شد. سهم یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه ای ایران میان دیگر کشورهای نفتی تقسیم شد تا برنامه بلند مدت غرب با همکاری عربستان برای ایران به روزهای طلایی خود برسد.
در این دوران تحریم ها در ۵ حوزه تصویب و اجرایی شد: ممنوعیت معاملات نفتی با ایران برای کلیه کشورها و بدون معافیت های موردی برای تعدادی از کشورها و پالایشگاه ها، تحریم اعطای وام به ایران، ممنوعیت اعطای ضمانت مالی و اعتباری توسط موسسات مالی خارجی شامل کشورهایی مانند ترکیه یا عمان، تحریم پرواز هواپیمایی های مسافری به ایران و بالعکس و اعمال فشار و جوسازی برای کاهش سطح و بلکه قطع روابط دیپلماتیک با ایران.»
در دور بعدی تحریم ها، اشخاص نیز به لیست تحریم ها اضافه شد و اتحادیه اروپا و شورای امنیت سازمان ملل با بخشی از این تحریم ها همراه شدند و ضعف دیپلماسی و بی توجهی به توان داخل و غرق شدن در دلارهای نفتی، همه را به یاد بیانات رهبر انقلاب در دهه ۷۰ انداخت:« من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم در چاههای نفت را ببندیم. آقایان به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار زدند که مگر میشود؟!»
*رصد دقیق دشمن و بی تفاوتی ایران
نگاهی به اقدامات تحریمی امریکا طی ۳۶ سال اخیر به خوبی نشان می هد آن ها به خوبی ایران را پایش می کنند به طوری که متوجه شده اند صنعت نفت نقطه قوت و در عین حال نقطه ضعف ایران است. براساس بررسی های صورت گرفته کنگره آمریکا از سال ۲۰۰۷ تا سپتامبر ۲۰۱۲ تعداد ۴۷ پروژه مطالعاتی را انجام داده که تعداد ۲۳ پروژه فقط در مورد تحریم ایران بوده است.
این موضوع به قدری برای رئیس جمهور امریکا پر اهمیت است که به گفته جان پرکینز، همه روسای جمهور امریکا هر روزصبح ، ۳۰ دقیقه از وقت خود برای مطالعه گزارش ها و مسائل کشورمان اختصاص می دهد.
در دورانی که تحریم ها بی اثر شمرده می شد وزارت انرژی آمریکا در سال ۲۰۱۰ به رئیس جمهور امریکا گزارش داد که سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ بازار جهانی نفت روی لبه تیغ حرکت میکند و اگر بتوان از آن به درستی عبور کرد ایران را به لحاظ درآمدهای نفتی با محدودیت های بی نظیری مواجه خواهیم کرد. آن ها ۴ سال پیش، امروز ایران را به دلیل رصد دقیق و بی تفاوتی دولت ها پیش بینی کردند که کاملا درست از آب درآمد.
جالب آنجاست که در ژانویه ۲۰۱۳ چهار موسسه مطالعاتی از میان شش موسسه عمده امریکا به این جمع بندی رسیده بودند که تحریم ها در صورت تداوم تشدید قادر است تغییرات مهم و بلکه بنیادی در رفتار سیاسی ایران ایجاد کند.
*دلیل این وضعیت چیست؟
باید پذیرفت غرب برای ایجاد محدودیت در اقتصاد ایران و محدود کردن درآمدهای نفتی به عنوان پشتوانه اصلی اقتصاد کشور، نقشه راه کم نظیری را ترسیم کرده و راهبردهای بلند مدت خود را گام به گام به جلو می برد درست بر عکس ما که بی تفاوت به نقاط ضعف خود به فکر کسب درآمدهای نفتی و تخصیص آن به پروژه های غیر مولد و هزینه سازی هستیم که دردی از دردهای اقتصاد کم نمی کند. این اشکال و ایراد حتی در این دولتو در این شرایط نیز مشهود است و در مهمترین برنامه اقتصادی یعنی طرح خروج غیر تورمی از رکود نیز نیروی پیشران را صنعت نفت و پتروشیمی می داند .
کره جنوبی با مجموع سرمایه گذاری ۲۷۰ میلیارد دلار به یکی از قطب های خودروسازی دنیا تبدیل شد اما در طول ۸ سال، بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار از درآمد نفت خرج شده و اتفاق بزرگی در حوزه تولید و صنعت رخ نمی دهد که هیچ، بلکه بیش از ۵۰ دردصد ظرفیت های صنعتی کشور راکد مانده و بیکاری و تورم به اوج خود می رسد.ما باد بپذیریم که اگر چه بخشی از این ناکارامدی ها نتیجه تحریم ما در واردات تکنولوژی و دانش روز است . اما نه حق داریم و نه می توانیم تقصیر را کامل بر گردن دشمن هوشیار و با برنامه بیندازیم.
دشمن به خوبی متوجه نقاظ ضعف ایران شده است و با برنامه ریزی روی آن در سه بخش کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت از خواب خرگوشی دولت ها نهایت بهره را برده و می برد. آن ها به قدری با درک دقیق از شرایط ایران امور را به جلو می برند که دوره ای دکترای تحریم را با محوریت ایران در دانشگاه های خود تدریس می کنند.
به طور قطع هر یک از موارد از تحریم ها بر علیه ایران مدتها در کنگره و سنای آمریکا مورد بحث و گفتگو قرار می گیرند و جنبه فی البداهه و ناگهانی ندارند، بلکه کلیه اجزای و ابعاد آنها با توجه به شرایط اقتصادی جهانی و دامنه تاثیرگذاری آن بر اقتصاد ایران طراحی می شود.
همانطور که در ابتدای گزارش به آن اشاره شده امریکا با شناخت عمیق از فرهنگ ایرانیان، تحریم ها را گام به گام جلو برد و به نحوی در افکار عمومی به اقدامات خود جهت داد که حتی برخی رسانه ها و افراد نیز در ایران، دلیل وضع تحریم ها علیه ایران را زیاده خواهی جمهوری اسلامی دانسته و «حق» را از آن کاخ سفید و متحدانش می دانند؟!
اگر دولت ها به رهنمودهای مقام معظم رهبری در باره کاهش اتکا به نفت و درآمدهای نفتی جامه عمل پوشانده و مسیر توسعه را به درستی طی می کردند هیچ گاه تحریم ها نمی توانستند خللی به کشور وارد کنند اما باید پذیرفت که شرایط امروز به دلیل کم کاری و اهمال دولت های گذشته به کشور تحمیل شده است.