وحید حاجی پور | آنطور که به نظر میرسد، معرفی
اسحاق جهانگیری برای وزارت نفت در حال قطعی شدن است؛ دوستان کارگزارانی، هم اسحاق را دوست دارند و هم نفت را. بر این طبل میکوبند که تنها راه نجات
صنعت نفت از مرگ تدریجی، دم مسیحیایی اسحاق جهانگیری است. از گوشه و کنار هم شنیده میشود که تعهد دادهاند اگر معاون اول
حسن روحانی، در نفت موفق نشود قید نفت را خواهند زد.
اسحاق به کنار، و اما نفت؛ سالهاست که گوش فلک را پر کردهاند که چنین نهادی باید از سیاستهای حزبی تفریق شود؛ چنین گزارهای در ظاهر، مورد اقبال اهالی رقم و رمق است اما بهمحض خارج شدن از زبانها، روی هوا معلق میماند و به هیچ عقلی نمینشیند. نه اینکه ننشیند، نمیخواهند بنشیند!
نفت را مرکبی میبینند برای رسیدن به مقصد قدرت؛ بهتر از همه میدانند لعاب فنی به آن دهند، باطنش پوشانده میشود؛ هرچه باشد نفت است، پول است و قدرت بلامنازع. بیدلیل نیست هر وزیری که در نفت جلوس کرده است، طوری سرنوشت این وزارتخانه بدیمن را رقم زده که منافع حزب سیاسیاش را تأمین کند. مثالها بسیار است، مصادیق فراوان و خروجیها پرشمار.
رقابت امروز بر سر نفت، ریشهای پر قدمت و تنومند دارد؛ در آینده هم همین خواهد چون ذات نفت، چیزی جز قدرت نیست... قدرت، قدرت و قدرت.
جهاندماغ