هماکنون روزانه بیش از ۱۸ میلیون بشکه نفت خام از طریق تنگه هرمز به جهان عرضه میشود که با افزایش تولید نفت عراق، این آبراه شاهد حساسیت بیشتری خواهد شد. تهدید ایران به بستن تنگه هرمز در سال ۸۸ پروژهای را برای عربستان و امارات تعریف کرد که براساس آن با احداث خطوط لولههایی از مناطق عملیاتی به بندرهای دیگری که ربطی با تنگه هرمز ندارند، میتوان ظرفیت بالقوه ایران برای دور نگه داشتن از منطقه خطر را از میان برداشت.
شبکههای ماهوارهای و رسانههای غربی در گزارشهای هفته اخیر خود آماده شدن این خطوط در سال آینده را بزرگترین پیروزی برای حفظ امنیت عرضه انرژی دنیا میدانند اما به این مقوله توجه نمیکنند که همه چیز در این خطوط نهفته نیست. در این بین توجه به چند نکته قابل تامل است:
۱- ورود نفتکشها به خلیجفارس تنها گوشهای از تجارت پرسود غرب با کشورهای خاورمیانه است، لذا براساس آمارهای موجود حجم وسیعی(۶۰ درصد) از واردات کالاهای غربی از طریق این تنگه انجام میشود. برفرض خطوط لولهها و پایانههای متحرک عربها برای از کار انداختن حساسیت تنگه هرمز اجرایی شود، کالاهای مورد نیاز عربها که از سوی غربیها تأمين میشود از چه طریقی به دستشان خواهد رسید.
آیا کشورهای منطقه حاضرند بندرهای بینظیر خود در خلیجفارس را تعطیل کرده و برای همکاری با غرب به منطقه دیگری کوچ کنند؟ آیا میتوان دریای خليجفارس را با ویژگیهای منحصر به فردش به مردابی تبدیل کرد و به فکر آبادانی مکانی دیگر بود؟ بعید است کشورهای حاشیه خلیجفارس فراموش کرده باشند که همین غربیها آنها را برای جهانی شدن به سرمایهگذاریهای میلیاردی ترغیب کردند و از «گاو نفت» آنها شیر دوشیدند و بندرگاههای بزرگ به آنها تحویل دارند.
۲- براساس گزارش چند ماه پیش نشریه پلاتس، کشورهای دارنده ناوگان نفتکش سود خوبی را از جابهجایی نفت خام عاید خود میکنند. این سود در خلیجفارس دو برابر بوده و همین موضوع نفتکشها را بر آن داشته است تا بیشتر در مسیر خلیجفارس مشغول به درآمدزایی باشند.
این سود و درآمد تنها مختص به نفتکشها نیست و دیگر کشتیهای تجاری به طور عجیبی عاشق این امتیاز هستند. همین موضوع کافی است تا علاوه بر محدودیتهایی که برای کشورهای فعال در این زمینه ایجاد شده، موجب نارضایتی شرکتهای غربی از مسئولانشان شده و زمینههای تغییرات سیاسی آنها را هم فراهم آورد؛ تغییراتی که از دوسال پیش با بیکفایتی مدیریتی در حوزه اقتصادی و تخصیص یارانههای کلان از جیب مردم غرب به صاحبان شرکتها آغاز شده است .
۳- عربستان و امارات قصد دارند خطوط لولههای خود را برای انتقال نفت خام آماده کنند اما خود به خوبی به این مسئله واقف هستند که این خطوط نمیتوانند روزانه بیش از ۱۵ میلیون بشکه نفتخام را منتقل کنند. به بیان دیگر چنین امکانی برای هیچ کشوری وجود ندارد زیرا این عمل نه تنها غیراقتصادی شمرده شده بلکه از نظر تأمين امنیت این خطوط کار بسیار سختی به عهده این کشورهاست.
همانطور که گمانهزنی ساده درباره تنگه هرمز میتواند قیمت نفت را به بیش از چهار دلار افزایش دهد، کوچکترین اتفاقی در خطوط انتقال هم میتواند قیمت نفت را جابهجا کند. عربستان به علت درگیریهای قبیلهای خود در عمل نمیتواند از خلیجفارس جدا شود؛ تأمين امنیت این خطوط بنا به اظهار نظر مقامات این کشور از عهده آنها خارج است.
امارات هم در قامت یک نجاتدهنده نمیگنجد و در تحقق چنین امری قطعاً شکست خواهد خورد، ضمن اینکه نباید در این میان عراق را فراموش کرد که سیاستهای خارجی آن نزدیک به مواضع ایران است و تولید نفت آن در حال افزایش است.
در جمع بندی مطالب فوق باید گفت، از کار انداختن تنگه هرمز برای غربیها و کشورهای حوزه خلیجفارس به هیچ عنوان قابل درک نیست، چه بخواهیم چه نخواهیم تنگه هرمز مهمترین شاهراه جهان است و هیچ اقدامی حتی تبلیغات توخالی والبته اغواکننده برای ناآگاهان هم نمیتواند ذرهای از اهمیت آن بکاهد.
چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۳۳