به گزارش «
ميزنفت»، روزگاري كشورهاي امريكا، ونزوئلا و مكزيك داراي بيشترين توليد نفت بودند اما هيچ يك از اين كشورها نه آن ابهت گذشته را دارند و نه توان مخازن آنها امكان «تكرار خاطره» را به آنها ميدهند. توليد نفت مكزيك كمتر از ۵/۲ ميليون بشكه در روز است ونزوئلا نيز با نفت سنگين و بيكيفيت خود توليدش به ۳ ميليون بشكه در روز هم نميرسد.
امريكا هم با توليد ۹ ميليون بشكهاي خود – بدون احتساب تولید شیل نفت ها - در حال دست و پنجه نرم كردن با كاهش توليد مخازت نفت خود است به طوري كه اداره اطلاعات انرژي امريكا پيشبيني كرده است ميزان توليد اين كشور تا پايان سال ۲۰۱۶ به ۷ ميليون بشكه خواهد رسيد كه نشاندهنده افت طبيعي توليد اين كشور و در ازاي آن افزايش تقاضاي صنعت اين كشور براي طلاي سياه است.
بر اساس اطلاعات موجود ذخاير نفتي اين سه كشور براي غولهاي نفتي جذابيتي نداشته هرچند كه طي ماههاي اخير برخي از اين شركتها از تمايل خود براي حضور در مكزيك و ونزوئلا ميگويند. اما نكتهاي كه در اين ميان قابلتأمل است هزينه توليد نفت از اين كشورهاست به طوري كه براي توليد هر بشكه نفت از ميادين اين كشورها به طور متوسط ۱۸ دلار ارزيابي ميشود، در حالي كه اين هزينه در كشوري مانند ايران يك دلار در ميادين خشكي و ۵ دلار در ميادين دريايي ارزيابي ميشود.
حوزه نفتي اروپا نيز به دليل كاهش ذخاير و افت فشار مخزن با كاهش توليد مواجه شده است. درياي شمال به دليل توليد حداكثري در دهه ۸۰ يكي از حوزههاي مهم نفتي به شمار ميرفت اما اين روزها وضعيت جالبي نداشته به طوري كه صاحبنظران بر اين باورند كه اين حوزه براي سرمايهگذاران جذابيت خاصي ندارد زيرا نه ذخاير قابل اطميناني دارد و نه هزينههاي منطقي به نحوي كه در صورت كاهش قيمت نفت به زير ۸۰ دلار سرمايهگذاري در اين حوزه فاقد جذابيتهاي لازم است.
اما حوزه آفريقا با دارا بودن ذخاير خوب از محدوديت بزرگي رنج ميبرد؛ «عدم ثبات سياسي كشورهاي نفتي». كشورهايي مانند ليبي و نيجريه به دليل جنگهاي داخلي و فساد شديد اقتصادي از نا آراميها رنج ميبرند و شركتهاي نفتي با نگاه ترديدآميز به سرمايهگذاري در اين حوزه مينگرند. آنگولا و الجزاير نيز به دليل مشكلات شركتهاي غربي با اوپك در دهه ۸۰ روزهايي محل سرمايهگذاري شد اما ذخاير اين كشورها نيز به حدي نيستند كه بتوانند سهم خوبي در توليد جهاني داشته باشند.
منطقه قفقاز هم حياط خلوت شركتهاي روسي است و مسكو به كشورهاي غربي به همين راحتي اجازه سرمايهگذاري نميدهد، هرچند كه كشورهاي آذربايجان، قزاقستان و تركمنستان شرايط را براي حضور شركتهاي غير روسي آماده كردهاند اما مشكل بزرگ اين منطقه عدم دسترسي به آبهاي آزاد و نياز هميشگي به روسيه براي انتقال نفت خود است. به بيان ديگر شركتهاي غربي بايد در زير سايه روسيه قرار گيرند كه با توجه به كارشكنيهاي فراوان كرملين، اين منطقه جذابيت خاصي براي شركتهاي نفتي ندارد و اگر سرمايهگذاري در اين باره صورت ميگيرد به دليل رقابت شركتهاي نفتي در فضاي محدود امروزي است.
منطقه خليج فارس با دارا بودن حدود ۶۶ درصد ذخاير نفت دنيا در رأس جذابيتها قرار گرفته است. در ميان كشورهاي اين منطقه سه كشور ايران، عربستان و عراق با ذخاير ۵۲۰ ميليارد بشكهاي خود در تيررس سرمايه گذاري قرار دارند اما وضعيت و شرايط هر يك از اين كشورها با يكديگر متفاوت است.
جان پركينز در كتاب خاطرات يك جنايتكار اقتصادي مينويسد: «عربستان مانند گاوي است كه تا غروب بازنشستگياش ميتوان دوشيد» اين اظهارنظر در كنار واقعيت موجود در ساختار سياسي- اقتصادي آل سعود نشان ميدهد در چنبره شركتهاي امريكايي گرفتار شده است و كاهش توليد فعلي اين كشور ناشي از توليد حداكثري اين كشور به خواسته يانكيهاست. عربستان با كاهش توليد مواجه شده است و آفتاب نفتش تا چند دهه ديگر به غروب خواهد رسيد.
دانيل يورگين، برجستهترين كارشناس نفت جهان در كتاب تاريخ جهاني نفت پيشبيني ميكند «عربستان در دهه آينده به موزه تاسيسات نفتي تبديل خواهد شد.» البته توليد عربستان امروز حدود ۱۰ ميليون بشكه است در حالي كه ادعا ميشد ظرفيت توليد اين كشور ۱۲ ميليون بشكه است اما ناتواني اين كشور در توليد ۱۰ و نيم ميليون بشكه نفت، عربستان را با واقعيتي تلخ رو در رو كرد.
عراق نيز به دليل جنگهاي قبيلهاي و ناآراميهاي پيدرپي، شكست سناريوي توليد ۱۰ ميليون بشكهاي و سهل نبودن توليد وضعيت را به نقطهاي سوق داده است كه غولهاي نفتي جهان لب به انتقاد از شرايط فعلي عراق بگشايند.
در اين ميان، ايران شرايط بسيار بهتري در اين باره دارد؛ بكر بودن منابع، هزينه توليد اندك نسبت به عراق و عربستان، ثبات سياسي و برداشته شدن لايهاي از تحريمها، دسترسي سهل و آسان به آبهاي آزاد، در اختيار داشتن تنگه هرمز و امكان افزايش توليد تا مرز ۵ ميليون بشكه طي سه سال تنها بخشي از مزاياي ايران در اين باره است. در بخش گاز نيز ايران به عنوان نخستين دارنده منابع گازي دنيا بهشت سرمايهگذاران خارجي به شمار ميرود.
با توجه به وضعيت ايران نسبت به كشورهاي ديگر، به طور حتم شركتهاي خارجي و غولهاي نفتي و گازي پاي ميز مذاكره با ايران خواهند نشست كه نويد بخش روزهاي طلايي براي صنعت نفت است اما به شرطي كه مسولان فعلي صنعت نفت مانند دوران اصلاحات از ذوقزدگي فراوان نسبت به اين شركتها منافع ملي را به بيگانگان هديه ندهند.