وحید حاجی پور/ بلند شدن «دود» سفيد از شبهجزيره عربستان براي اهالي پنسيلوانيا، گرچه در راستاي سياستهاي ضدروسي و ضد ايراني ائتلاف سنتي امريكا – عربستان، كشورهاي روسيه و ايران را با كاهش درآمدهاي نفتي و كسري بودجه مواجه كرده است ولي ناگفته پيداست كه اقدامات عربستان براي كاهش قيمت نفت، بيش از آنكه براي دشمنانش ضررساز باشد، گودال بزرگي را براي آل سعود حفر كرده است.
بدون ترديد در نقشه امريكايي – سعودي كه با محور «نفت» طرحريزي و پياده شده است، روسيه در تيررس امريكا و ايران به عنوان رقيب سنتي عربستان در منطقه، هدف قرار گرفتهاند. عربستان با كاهش قيمت نفت مانند سالهاي ۱۹۷۵ و ۱۹۸۶ سعي در كاهش درآمدهاي نفتي ايران و تضعيف كشورمان دارد كه اين هدف بيش از آنكه به تحقق نزديك باشد به ضرر خود عربستان تمام خواهد شد.
عربستان كه چند سالي است در جنگ رواني «ايرانهراسي» ذوب شده است با حمايت مالي و پشتيباني بينظير از گروههاي تندرو اسلامي در منطقه، قصد دارد حكومت ايران را از پاي در بياورد اما تمامي تيرهاي رها شده از كمان نفتي اين كشور به سنگ اصابت كرده است؛ عربستان به شدت در سياستهاي داخلي و خارجي خود دچار تزلزل شده است و نقشه راه روشني براي رسيدن به اهداف خود ندارد، به طوري كه برخلاف گذشته، دودستگي در كاخ سفيد و رياض درباره سياستهاي اين كشور تشديد شده است.
برخي تحليلگران ارشد سياست امريكا بر اين باورند كه عربستان مانند گذشته در زمين اين كشور بازي نكرده و با «هيجان» شيعهستيزي، برنامههاي امريكا را خراب كرده است، امريكاييها همواره شريك قابل اطميناني را براي خود طلب كردهاند كه روزگاري اين شريك در منابع انرژي ونزوئلا، ايران، كويت و عربستان بودهاند كه البته «شبهجزيره» بيشتر از ساير كشورها در خدمت اهداف يانكيها بوده است اما به نظر ميرسد شكاف اختلافات در روابط اين دو كشور در حال باز شدن است.
عربستان نيم قرن است كه قصد دارد يونيفرم «ژاندرمي» را در منطقه بر تن كند. جنگ نفتي شاه و زكي يماني در دهه ۷۰ ميلادي يكي از نشانههاي بروز اين رقابت پنهان بود كه از آن سال به بعد علني شد. آنها همواره ايران را خطري بزرگ براي خود ميپنداشتند و ميپندارند كه ريشه در رقابت عجم و عرب در مرحله اول و شيعهستيزي در مرحله بعدي دارد.
جنگ نفتي ميان اين دو كشور ريشه تاريخي دارد اما جنگ نوين امروز نفت به بهانه شيلنفتها و كاهش قيمت نفت، بيش از آنكه به ضرر ايران باشد در حال توسعه اعتراضات در شبهجزيره است و به جدال شاهزادگان نيز دامن زده است.
پادشاهي عرب، براي كاهش قدرت ايران در منطقه با تربيت نيروهاي تندرو و تأمين منابع مالي آنها، داعش و گروهاي شبيه به آن را راهي مناطق مرزي لبنان، سوريه و عراق كرد اما اين گروهها به مانند القاعده، سرمست از دلارهاي نفتي از مدار كنترل خارج شده و برخلاف جريان آب شنا كردهاند.
عربستاني كه امروز در ائتلاف ضدداعش در سوريه و بخشهايي از عراق حضور فعالي دارد، در حال مبارزه با نيروهاي چريكي «خود» است كه همين موضوع اختلافات را در ردههاي بالاي حاكميت عربستان به وجود آورده است. روزگاري داعش و گروههاي تروريستي قرار بود سوريه را از دست ايران خارج كنند اما امروز ائتلاف ضد داعش در حال خراب كردن همه رؤياهاي آلسعود است و عربستان به ناچار به جنگ با آنها برخاسته است.
در طرحي كه عربستان با همراهي تركيه به پيش برد قرار بود بشار اسد كنار برود و حكومتي دست نشانده جايگزين آن شود تا راه ارتباطي با لبنان بسته شود كه اين طرح عقيم ماند؛ براي جلوگيري از كمكهاي ايران به سوريه، عراق در دستور كار قرار گرفت و داعش مأمور به هرجومرج و تجزيه عراق شد تا متحد ايران در منطقه، از دسترس ايران خارج شود. تمامي اين سناريوها نه تنها با شكست مواجه شد بلكه يمن به عنوان حياط خلوت عربستان، با انقلاب شيعيان به دست نيروهايي افتاد كه بزرگترين دشمنان آلسعود به شمار ميآيند.
در اين شرايط كه عربستان در تمامي سناريوهاي خود در كاهش قدرت ايران به اجرا گذاشت جنگ نفتي با ايران آغاز شد تا اين بار به جاي محدود كردن ايران در منطقه، اقتصاد كشور به عنوان هدف اهم مطرح شود؛ قيمت نفت سقوط كرد و در اين ميان شيخ نمر، روحاني سرشناس شيعي به اعدام محكوم شد تا پيامهاي روشني براي ايران ارسال شود.
گروههاي تروريستي و نزديك به آلسعود به مراسم عزاداري شيعيان عراق حمله و تعدادي را كشتند و عدهاي را مجروح كردند كه در تاريخ عربستان چنين اتفاقي كم نظير است؛ تمامي اين مسائل زماني معنا پيدا ميكند كه بدانيد بخش اعظمي از منابع نفتي عربستان در مناطق شيعهنشين قرار دارد كه ارادتي ويژه به شيخ نمر دارند.
اما از سوي ديگر، عربستان و كشورهاي كويت، امارات و قطر براي مصون ماندن از موج بيداري اسلامي و عدم تسري اين جريان به كشورهاي خود، تسهيلات ويژهتري براي مردمان خود در نظر گرفتند به طوري كه ساخت ۶۰ هزار واحد مسكوني در عربستان ـ شبيه به مسكن مهر ـ با شرايطي استثنايي در دستور كار قرار گرفت. در واقع عربستان طي چند سال اخير سعي داشت نارضايتيهاي اجتماعي در شهرهاي خود را با افزايش درآمدهاي طبقات مختلف جامعه، افزايش يارانهها، ارائه تسهيلات منحصر به فرد و... را زير خاكستر نگه داشته و آن را فروكش كند كه البته در اين باره تا حدودي موفق بود.
مردم عربستان به ويژه قشر مرفه و شاهزادگان تقريباً از اين شرايط راضي بوده و در ازاي سكوت خود درآمدهاي نفتي دريافت كردند اما امروز دولت عربستان به دليل كاهش درآمدهاي نفتي خود نميتواند آن روند را حفظ كند؛ نكته مهم تر در اين به راه آنجاست كه براساس برآوردهاي مركز آمار عربستان سعودي شمار خارجيهاي مقيم اين كشور در پايان سال ۲۰۱۳ ميلادي بالغ بر ۹/۷ ميليون نفر بود كه يكسوم جمعيت عربستان سعودي را تشكيل ميدهد كه به محض اتفاق ناخوشايندي در عربستان، اين كشور را ترك ميكنند.
با وجود اينكه گفته ميشود منابع مالي عربستان تمامي اين مشكلات را برطرف ميكند اما زمزمههاي استعفاي وزير اقتصاد اين حكومت به خوبي مؤيد اين مطلب است كه شرايط در شبهجزيره مساعد نيست.
پادشاه عربستان روزهاي پاياني عمر خود را تجربه ميكند، درآمدهاي نفتي عربستان به شدت كاهش يافته است، اختلافات شاهزادهها به اوج خود رسيده است، شيعيان عربستان- ساكن در مناطق نفتخيز ـ بمب ساعتي آل سعود شدهاند، مشكلات اقتصادي روز به روز بيشتر ميشود، آغاز عملياتهاي تروريستي در برخي شهرهاي عربستان، فشار براي بركناري وزير نفت عربستان، اعتراض عراق، ونزوئلا، اكوادور و از همه مهمتر عراق به سياستهاي نفتي عربستان و... نشانههاي ناخوشايندي براي آل سعودي است كه مانند گاوي وحشي در چينيفروشي سعي در خروج از باتلاقي را دارد كه خروجش قطعاً به افزايش قيمت نفت منجر خواهد شد.
براي افزايش قيمت نفت نيازي به دعا نيست، بايد در كمال آرامش به نظاره عربستان پرداخت كه ناخواسته به سمت تحقق شوك چهارم نفتي گام بر ميدارد. شايد بتوان به گفته واگيت الكپروف، رئيس شركت نفتي لوك اويل فكر كرد:«قيمت نفت را خدا تعيين ميكند!»
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۵