به گزارش میز نفت ، بررسی روند توسعه میدان پارس جنوبی به عنوان یک ابَرپروژه در دولتهای مختلف و نحوه مواجهه هر یک از دولتها با موضوع تحریم نفتی و اجرای پروژهها در شرایط سخت به خوبی بیانگر توانایی مدیریتی مسئولین وزارت نفت در دوران مختلف است. لذا در این گزارش به بررسی فراز و نشیبهای توسعه میدان پارس جنوبی میپردازیم.
میدان گازی پارس جنوبی بزرگترین میدان گازی جهان است که در خلیج فارس و بهطور مشترک، در آبهای سرزمینی ایران و قطر واقع شده است. مساحت این میدان ۹٬۷۰۰ کیلومتر مربع است، که ۳٬۷۰۰ کیلومتر مربع آن در آبهای سرزمینی ایران و ۶٬۰۰۰ کیلومتر مربع آن در آبهای سرزمینی قطر قرار دارد.
تصویر 1- میدان گازی پارس جنوبی
با توجه به اینکه موضوع مورد بحث در این گزارش درباره روند توسعه میدان پارس جنوبی در دوران تحریم است، لذا از بیان تاریخچه طرح در بازه زمانی قبل از دولت دهم به صورت گذرا عبور میکنیم. به طور کلی پروژههای میدان پارس جنوبی در قالب چهارده پالایشگاه گازی و 24 فاز به صورت جدول 1 تعبیه شده است. البته در دولت هشتم (دولت اصلاحات) فازهای پارس جنوبی تنها در قالب 10 فاز و 5 پالایشگاه پیگیری شده بودند و هنوز روند توسعه این میدان در قالب یک برنامه مدون در دستور کار قرار نگرفته بود.
جدول 1- پالایشگاهها و فازهای میدان پارس جنوبی
در دولت اصلاحات فازهای 1 و 2-3 و 4-5 به ترتیب توسط شرکتهای پتروپارس، توتال و انی-هیوندا با میانگین درصد پیشرفتهای ماهانه 1.23، 1.56 و 1.66 تا پایان دولت هشتم به پایان رسیدند و فازهای 6، 7 و 8 با پیشرفت 75.4 درصد و فاز 9 و 10 با پیشرفت 27 درصد به دولت جدید رسیده بود. بدین ترتیب میزان تولید گاز از میدان پارس جنوبی تا پایان دولت هشتم به 115 میلیون متر مکعب در روز رسید.
در دولت نهم نیز اولویت بر تکمیل طرحهای توسعه فاز 6،7،8 و فاز 9،10 قرار گرفت و این پروژهها که به طور میانگین با درصد پیشرفت حدود 50 درصد به دولت نهم تحویل داده شده بودند تا سال 87 به بهرهبرداری رسیدند. همچنین توسعه برخی دیگر از فازهای پارس جنوبی نیز کلید خوردند. بدین صورت میزان تولید گاز از میدان پارس جنوبی بیش از دو برابر شد.
*وقتی از کل پروژه توسعه پارس جنوبی، فقط بریدن روبان قرمز به زنگنه رسید
تا اینجا توضیحات کوتاهی درباره توسعه میدان گازی پارس جنوبی تا قبل از دوران تحریم و روی کار آمدن دولت دهم ارائه شد، ولی ماجرای اصلی این گزارش برای از این موعد به بعد است، یعنی زمانی که با روی کارآمدن دولت دهم، زمزمههای اعمال تحریمهای نفتی شنیده میشد و در سال 90 تحریمهای همهجانبه و فلجکننده سازمان ملل، ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه ایران اعمال شدند. تجربهنگاری دوران تحریمی و عملکرد دولتهای مختلف در این دوران میتواند مخاطبین را به جمعبندی دقیقتری درباره میزان تحققپذیری اهداف و پیشبرد پروژه در صنعت نفت در شرایط تحریمی برساند.
نکته جالب توجه اینکه در دولت دهم معادل 17 فاز پارس جنوبی به صورت همزمان در اوج تحریمهای نفتی کلید خورد، موضوعی که بیژن زنگنه وزیر فعلی نفت نیز نتوانست نسبت به افتخارآمیز بودن و بزرگ بودن حجم کار تعریف شده در دولت دهم بیتفاوت باشد و در تاریخ 9 مهر 99 در صحن علنی مجلس اذعان کرد که فازهای پارس جنوبی در عسلویه که در دولت دهم اجرا شد، از کارهای بسیار بزرگ بوده است. بیژن زنگنه در این باره میگوید: «در دولت آقای احمدینژاد در 25 خرداد 1389 یعنی حدود 10 سال پیش برای اجرای 10 فاز پارس جنوبی به مبلغ 25 میلیارد دلار با مدت اجرای 35 ماه 5 قرارداد جدید با تأمین مالی 100 درصد از محل منابع شرکت نفت منعقد شد. اصل این قراردادها کار تحسینبرانگیزی بود و جای تقدیر داشت و وزارت نفت در آن دوره تصمیم مهمی گرفت که قبل از پایان دولت دهم همه این 10 طرح به مدار اضافه شود و پیمانکارانی که برای این طرحها انتخاب شدند همگی ایرانی بودند».
جدول 2 میزان پیشرفت پروژه فازهای پارس جنوبی تا انتهای دولت دهم را نشان میدهد. این پروژهها که در قالب 8 پالایشگاه و 13 فاز (برخی فازها معادل 2 الی 3 فاز گاز تولید میکنند) تعریف شده بودند با پیشرفتهای بالای 50 درصد تحویل یازدهم شدند. بدین صورت میتوان اینگونه ادعا کرد که بخش اعظم کار توسعه میدان پارس جنوبی در دولت دهم انجام شد و در بسیاری از فازهایی که در دولت یازدهم به بهرهبرداری رسیدند مثل فازهای 15،16،12 و ... ، تنها وظیفه بریدن روبان قرمز طرحها بر عهده وزارت نفت فعلی قرار گرفت و نه بیشتر.
جدول 2- توسعه فازهای پارس جنوبی تا انتهای دولت دهم
*با روند پیشرفت دولت دهم، پرونده فازهای پارس جنوبی سال 94 بسته میشد
در این راستا رستم قاسمی وزیر نفت دولت دهم در مصاحبه در پایان عمر دولت در تاریخ 22 مرداد سال 1392 توضیحاتی را درباره روند پیشرفت پروژه پارس جنوبی در دولت دهم ارائه کرد و گفت: «کشور در شرایط تحریم همهجانبه است و کار کردن در این شرایط ویژگی خاص خود را دارد. فازهای ۱۵ و ۱۶ حدود ۹۲ درصد، فازهای ۱۷ و ۱۸ بیش از ۸۰ درصد و فاز ۱۲ که معادل سه فاز پارس جنوبی است ۹۲ درصد پیشرفت دارد».
قاسمی گفت: «فازهای ۱۳ و ۱۹ میدان پارس جنوبی که هر کدام معادل ۲ فاز استاندارد این میدان است از پیشرفت ۶۲ درصدی برخوردارند. پیشرفت فازهای ۲۲، ۲۳ و ۲۴ پارس جنوبی که دو فازی است را ۶۲.۵ درصد و پیشرفت فاز ۱۴ که آن هم معادل دو فاز پارس جنوبی است ۵۰ درصد هستند. پیشرفت فازهای ۲۰ و ۲۱ پارس جنوبی نیز ۵۰ درصد است. این آمار و ارقام کاملا واقعی و دقیق هستند».
وی اظهار داشت: «بعضی فازها ماهانه حدود ۲ درصد پیشرفت و در کمترین حالت ۱.۵ درصد پیشرفت داشته است که در شرایط عادی پیشرفت ماهانه ۲ درصد در میادین نفتی، کاری باارزش است. در دوره ای که هنوز تحریم های شدید اعمال نشده بود، مشکل کالا و تجهیزات نبود، مشکل مالی هم وجود نداشت و بزرگترین پیمانکاران جهان هم کار می کردند فازهای ۴ و ۵ این میدان در مدت ۶۰ ماه، فازهای ۲ و ۳ در مدت ۶۸ ماه، فازهای ۶ و ۷ و ۸ در مدت ۸۲ ماه و فازهای ۹ و ۱۰ در ۷۲ ماه به بهرهبرداری رسید».
قاسمی در پایان خاطرنشان کرد: «در شرایطی که دشمن کالا و تجهیزات ساخته شده را به ما نداد و مجبور شدیم در ایران نمونه سازی کنیم یا دوباره به کشورهای دیگری سفارش دهیم، مسایل مالی و نقل و انتقال به هر حال مشکلاتی دارد و پیمانکاران تماما ایرانی هستند و اوایل تجربه کافی برای پروژههای بزرگ نداشتند، چنین پیشرفتهایی حاصل شده است. اگر با همین روند پیش برویم، حدود دو سال آینده (سال 94) پرونده پارس جنوبی بسته میشود».
*سرعت پیشرفت پروژه پارس جنوبی در دولت دهم سه برابر دولت یازدهم بود
به طور کلی با توجه به جدول 1، فازهای 12 تا 24 پارس جنوبی در مجموع با میانگین پیشرفت 73 درصد تحویل دولت یازدهم شدند اما با روی کارآمدن دولت یازدهم روند پیشرفت پروژههای توسعه فازهای پارس جنوبی دچار افت قابل ملاحظهای شد. برای مقایسه درصد پیشرفت پروژه فازهای پارس جنوبی در دولت دهم و یازدهم به بررسی درصد پیشرفت ماهانه هر یک از فازها میپردازیم.
گزارشها حاکی از این است که در شرایط اوج تحریمها در دولت دهم، پیشرفت طرحها به طور متوسط ماهیانه 1.5 درصد بوده است این در حالی است که در دولت یازدهم متوسط پیشرفت ماهانه به حدود 0.55 درصد کاهش پیدا کرده است (جدول 3 مربوط به میزان پیشرفت پروژه در 30 ماه پایانی دولت دهم و 30 ماه ابتدایی دولت یازدهم است).
جدول 3- سرعت پیشرفت فازهای پارس جنوبی در دولت دهم و یازدهم (میانگین ماهانه پیشرفت به درصد)
نکته جالب توجه اینکه سرعت پیشرفت پروژههای پارس جنوبی نه تنها در دولت دهم و در اوج تحریمها 3 برابر دولت یازدهم است، بلکه سرعت پیشرفت پروژه در این دوره و با استفاده از پیمانکاران ایرانی حتی از دوره دولت اصلاحات و زمانی که شرکتهای خارجی مثل توتال در ایران حضور داشتند هم بیشتر است. زیرا میانگین درصد پیشرفت ماهانه پروژه توسط شرکتهای خارجی در دولت اصلاحات 1.29 درصد بوده که از پیشرفت 1.49 درصدی در دولت دهم پایینتر است.
در نمودار یک سهم هر یک از دولتهای دهم و یازدهم در توسعه فازهای پارس جنوبی آورده شده است. آبی پررنگ سهم دولت دهم و آبی کمرنگ سهم دولت یازدهم در توسعه این میدان را به ازای فازهای مختلف نشان میدهد.
نمودار 1- درصد پیشرفت فازهای پارس جنوبی در دولت دهم (آبی پررنگ) و دولت یازدهم (آبی کمرنگ)
*آیا توسعه فازهای پارس جنوبی دستاورد برجام بوده است؟
حال ممکن است یک سوال اساسی در ذهن مخاطب ایجاد شود، اینکه هدف نگارنده از بیان این مباحث درباره درصد و سرعت پیشرفت پروژههای پارس جنوبی چیست؟ همانطور که در ابتدای بحث نیز گفته شد هدف از بررسی تاریخچه توسعه این میدان، بررسی عملکرد دولتهای مختلف در شرایط تحریمی است.
شاید زیاد نیاز به توضیح نباشد اما افکار عمومی میتوانند درباره پیشرفت بیش از 70 درصدی پروژههای پارس جنوبی تا پایان دولت دهم و سرعت سه برابری توسعه این میادین نسبت به دولت یازدهم قضاوت کنند. ضمن اینکه فشار تحریمی در دولت دهم بسیار بیشتر از دولت یازدهم بوده است ولی با این حال در دولت دهم کارنامه به مراتب بهتری در توسعه این میدان رقم خورده است.
در این بین دولتمردان دولت یازدهم که به شدت نیازمند دستاوردسازی برای برجام هستند، تکمیل و بهرهبرداری از فازهای پارس جنوبی را نیز به عنوان دستاورد برجام معرفی کردند، درحالیکه سرعت پیشرفت پروژه در دولت دهم و در اوج تحریمها 3 برابر دولت یازدهم بوده است و در این دولت اصلا خبری از برجام نبود.
به بیان دیگر اگر بخواهیم برجام را به هر صورت ممکن به این پروژهها ارتباط دهیم باید بگوییم که اتفاقا تعلل وزارت نفت در دولت یازدهم به پای برجام و بخاطر حضور شرکتهای خارجی، نه تنها کمکی به توسعه این فازها نکرد بلکه سرعت توسعه را نیز به یک سوم کاهش داد. شاهد این مدعا نیز تعلل هفت ساله وزارت نفت به پای توتال برای توسعه فاز 11 پارس جنوبی است که به گفته وزیر نفت سالانه 5 میلیارد دلار عدمالنفع به همراه داشته است. در نتیجه این تعللها به پای برجام و چشمانتظاری به شرکتهای خارجی علیرغم وجود توانمندی داخلی تنها در یک فاز 35 میلیارد دلار عدمالنفع در پی داشته است.
*ضعف مدیریتی و بیاعتقادی به توان داخل، توسعه پارس جنوبی در دولت یازدهم را کند کرد
در این بین اما برخی رسانهها برای سرپوش گذاشتن بر کارنامه ضعیف وزارت نفت فعلی در توسعه پارس جنوبی کمبود منابع مالی را بهانه کردهاند درحالیکه بیژن زنگنه وزیر نفت در مصاحبهای اذعان کرده است که "مشکل در پارس جنوبی پول نیست، بلکه مدیریت است". در این بین در حالی زنگنه به صورت تلویحی مدعی شده است که در دولت دهم پروژههای پارس جنوبی با یک مدیریتِ ضعیف پیش رفتهاند که درصد و سرعت پیشرفت پروژه دقیقا عکس این موضوع را اثبات میکند و اتفاقا با توجه به آمارها و اعداد و ارقام، ضعف مدیریتی مربوط به دولت یازدهم بوده است نه دولت دهم. در واقع اگر پیشرفت قابل ملاحظه فازهای پارس جنوبی در دولت دهم رقم نمیخورد الان دستاورد پیشی گرفتن ایران از قطر در تولید گاز از پارس جنوبی رقم نمیخورد.
البته سیاسیکاری وزیر نفت برای زیرسوال بردن اقدامات دولت دهم، تنها به پارس جنوبی محدود نمیشود بلکه در طرحهای دیگر مثل پالایشگاه ستاره خلیج فارس نیز زنگنه تلاش کرده تا با جوسازی رسانهای و فاجعه مدیریتی خواندن این طرح، اقدامات خوب گذشتگان را زیر سوال ببرد، درحالیکه طرح ستاره خلیج فارس با پیشرفت بیش از 70 درصدی تحویل دولت یازدهم شد و در صورتی که با همان روند دولت دهم پیش میرفت باید تا پایان سال 94 به بهرهبرداری میرسید نه سال 97. خبرگزاری فارس در گزارشی با عنوان «اگر روحانی نبود| روایتی از سه سال ستارهسوزی به پای برجام/ تعویق در تکمیل ستاره خلیج فارس چقدر آب خورد؟» به بررسی خسارت 3 میلیارد دلاری زنگنه پرداخته است.
در نتیجه هدف زنگنه از نسبت دادن ضعفِ مدیریتی در توسعه پارس جنوبی به دولت دهم را باید ذیل سریال تکراری سیاسیکاری علیه گذشتگان با هدف سرپوش گذاشتن بر عملکرد ضعیفِ خود تحلیل کرد. البته به اعتقاد نگارنده کند شدن سرعت پیشرفت پروژهها و عدمالنفع ناشی از تعلل در بهرهبرداری فازهای پارس جنوبی در دولت یازدهم تنها تحت تاثیر ضعفِ مدیریت وزارت نفت در دوران زنگنه نیست، بلکه تفکر حاکم بر این وزارتخانه که به راحتی به توان داخلی پشتپا میزند و مثلا در فاز 11 پارس جنوبی علیرغم وجود توانمندی داخلی، کشور را 7 سال معطل شرکتهای خارجی مثل توتال میکند و در آخر عدمالنفع 35 میلیارد دلاری بر دوش ملت میگذارد نیز بیتاثیر نبوده است.
منبع : فارس