با سلام و احترام
انتخاب ختلان و پسران خوب زنگنه سرمايه اجتماعي نفت را به تاراج برد . نگاه به 8 سال گذشته آه و حسرت و تلاش بي نتيجه است و نگاه به آينده مبهم و نااميدكننده. چه طور كسي كه حتي يك واحد مديريت پاس نكرده و حتي يك روز مديريت نفتي نداشته و با فرهنگ سازماني نفت آشنا نيست يك شبه همه كاره سازمان توسعه مديريت مي شود؟.چه طور كسي كه حتي آداب صحبت كردن محترمانه را نمي داند و در ظاهر تربيت خانوادگي درستي نداشته مورد تكريم قرار مي گيرد؟ اينكه نخبگان داراي مدارك بالاي تحصيلي اكنون مورد هجمه قرار گرفته اند به خاطر توجيه مدارك علمي پايين و بعضا بي كيفيت پسران خوب زنگنه و مشاوري است كه در زمان نسبتا كوتاه بيشترين آه و نفرين و نارضايتي را براي خود با موفقيت جمع آوري كرد. كاش پرونده اخلاقي تعدادي از پسران خوب هم بررسي شود تا مفهوم خوب بودن را بفهميم. كاش اين 5 ماه زودتر تمام شود . كاش رد پاي پسران خوب زنگنه هم پاك شود هر چند خاطرات دوران سياه پاك شدني نيست.
با سلام
تا كنون سكوت كرده ام نه به خاطر ترس بلكه به خاطر اين كه فرياد رسي نيست و بعضي وقت ها صبر از هر جهادي ارزشمند تر است. اعتراض ما در اين فضاي سنگين و پر از خفقان مثل انداختن شني در ته چاه است.اين را مي نويسم كه فريب شعارهاي به ظاهر زيبا را نخوريد. در روزهاي پايان كار دولت و جناب زنگنه، وقتي به كارنامه سياه ظلم هايي كه به نيروي انساني نفت شده ، نگاه مي كنم به وضوح مي بينم كه به قول فوكوياما چگونه ويژه خواري و حامي پروري يك مدير زوال سياسي در يك سازمان و در نهايت يك كشور را رقم مي زند. گول شعارمقابله با مدرك گرايي كه اخيرا تكرار مي شود را نخوريد. اين شعار پوششي است براي اعطاي سمت بالاي سازماني به ويژه خواران و حامياني كه بدون صلاحيت علمي و مديريتي بر گروهي جوان نخبه مديريت مي كنند. همان هايي كه در قالب طرح نخبگان خود زنگنه در صنعت نفت استخدام شدند.در بين ما افرادي هستند كه چندين اختراع به نام خود ثبت كرده اند و سود زيادي در قبال تلاش آنها به صنعت نفت و كشور رسيده است. اهل قلم و انديشه هستند. قشري كه در هر نقطه دنيا مورد احترام و تكريم قرار دارند غير از وزارت نفت ايران. اينها ساختارهاي فكري و نظري هر سازمان و جامعه را مي سازند.افرادي هستند كه آن قدر بي مهري ديدند كه فرار را به قرار ترجيح دادند و يا در فكر مهاجرت به ناكجا آبادند. افرادي هستند كه هر چند خود را نخبه نمي دانند اما نام آنها در بين فهرست نخبگان و فرهيختگان كشور به چشم مي خورد. همين ها به شدت توسط خود وزير و حلقه اطرافش مورد بي مهري قرار گرفته اند . شعار "مقابله با مدرك گرايي" پوششي است براي تار و مار كردن نخبگان نفت. شعار "دانش به معناي علم مديريت نيست" هم در همين راستا بيان مي شود. چه طور وقتي كسي فرصت مديريت نداشته مورد قضاوت قرار مي گيرد؟ چه طور كساني با سرقت علمي و استفاده از تجربه و علم ديگران پست هاي مديريتي را به دست مي آورند، دو پايه تشويقي هم مي گيرند؟ ختلان با كدام تجربه علمي و مديريتي وارد نفت شد و ما را به خاك سياه نشاند. سرمايه اجتماعي نفت را بر باد دادند. اعتماد و اميد به آينده را از از ما گرفتند. آدم هاي بي مقداري را به عنوان مديران ما انتخاب كردند و تاوان حسادت،كم خردي و بي سوادي و بي تدبيري شان را بر ما تحميل كردند.در گذشته نفتي ها براي علم و تجربه و منش مديران خود ارزش قايل بودند. براي ملاقات با آنها تلاش مي كردند اما اينها حتي به جايگاه مديريت هم خيانت كردند. جايگاه و شان مديريت را هم بر باد دادند. اين چند ماه هم مي گذرد اما كاش جناب زنگنه به غير از مقربين و حامي هاي خود حتي يك نفر را راضي نگه مي داشت و با كوله باري از آه و نفرين نفت را ترك نمي كرد.
واقعا بايد هم اينجوري باشد چون ينفر نابلد كه تا حالا دوتا غاز هم دستش نداده بودند را آورد در نفت و با تخريب نفت ازش به اصطلاح خودش يه مدير ساخت. مديري كه در سايه وزير قدم برداشته و از ترسش يك لحظه هم نميتونه يه جايي بره و تا حالا از طبقه ١٥ وزارتخونه پايينتر را نديده، واقعا اينجوريكه ننه ق …. هم ميتونه مدير و وزير بشه. بايد يه گروهي بياد ارزيابي كنه خروجي اينا چي بوده امثال ختلان و صادق آبادي و مينو و ابراهيم پور و پور چرمي و شمس و شاكري و دهقان و دهها نفر امثال اينها كه فقط با رانت و سفارش اومدن سركار و اصلا قدو قوارشون اين سمتها نبوده، خروجيشون چي بوده و چه كاري جز تخريب صنعت و نارضايتي پرسنل كردند. اينها بايد محاكمه بشوند واقعا.
سلام البته باید از ختلان تشکر کرد چون یک ماه مانده به انتخابات خوش رقصی کرد و دو عضو ستاد انتخابات روحانی محمد حسین رزاقی و احسان مجتهدی را که توهین کننده به شهدای گمنا بودند به عنوان مدیر عامل و عضو هیات مدیره نفت سپاهان صندوق نفت منصوب کرد چون از دوستانش بودند و اکنون نهادهای نظارتی تایید نکرده اند و شرکت بلتکلیف هست