به گزارش میز نفت ، سه شنبه هفته گذشته بیژن زنگنه وزیر نفت بیژن زنگنه وزیر نفت در آیین گشایش ششمین کنگره راهبردی و نمایشگاه نفت و نیرو در پاسخ به انتقادات مطرح شده درباره اصرار وزارت نفت به خامفروشی نفت گفت: «صادرات گاز برای ایران اهمیت استراتژیک و راهبردی زیادی دارد اما سوالی که هیچکس به آن جواب نمیدهد این است که آیا صادرات گاز خامفروشی است یا خیر؟ حال چطور صادرات نفت بد بوده و خامفروشی است؟».
خبرگزاری فارس در گزارشهای قبلی خود در پرونده "آدرس غلط" از جنبه دوگانه صادرات نفت یا صادرات فرآورده به بحث خامفروشی نفت و معایب و چالشهای پیشروی آن پرداخته بود. اما طرح بحث جدید وزیر نفت درباره چرایی خوب بودن صادرات گاز و بد بودن خامفروشی نفت فرصتی را فراهم کرده است که به بررسی دقیقتر سیاستهای مطلوب در حوزه تجارت انرژی (چه نفت و چه گاز) بپردازیم.
احتمالا با طرح این سوال از جانب وزیر نفت؛ مخاطبانی که آشنایی دقیقی با تجارت نفت و گاز ندارند به این نتیجه برسند که اگر صادرات نفت به معنای خامفروشی بوده و کار غلطی است، پس صادرات گاز هم کار غلطی است. یا اینکه به این نتیجه برسند که همانطور که صادرات گاز از جنبه استراتژیک برای کشور حیاتی است پس صادرات نفت هم ضرورت دارد. درحالیکه به نظر میرسد پاسخ صحیح به این پرسش وزیر نفت هیچ یک از دو جواب ذکر شده نباشد.
در این راستا برای بررسی دقیقتر این موضوع و پاسخ به پرسش وزیر نفت با حبیبالله ظفریان کارشناس نفت و انرژی به گفتگو نشستیم.
*خامفروشی نفت به معنای از دست دادن فرصت فروش هیدروکربنهای باارزش است
فارس: سوال بنده همان سوال وزیر نفت است. واقعا چرا صادرات گاز سیاستی مطلوب است ولی صادرات نفت نه؟ مگر چه تفاوتهایی در این دو نوع محصول وجود دارد؟
ظفریان: برای پاسخ به این سوال ابتدا بایستی چند توضیح مقدماتی ارائه کنم. ابتدا ما باید نفت و گاز را به طور دقیق بشناسیم. در واقع ما باید مشخص کنیم که در صادرات نفت و صادرات گاز ما دقیقا چه چیزی را صادر میکنیم؟ وقتی درباره صادرات نفت حرف زده میشود، باید بدانیم که نفت خام، مخلوطی از هیدروکربنهای مختلفی است که وقتی وارد پالایشگاه نفتی شده و پالایش میشوند، محصولات مختلفی از آن به دست میآید.
این محصولات پالایشی میتواند زنجیرهای در پایین دست ایجاد کند و ۴ سرشاخه از ۵ زنجیره اصلی پتروشیمی را که شامل اتیلن، پروپیلن و آروماتیکها و C4 Stream است را تغذیه کند. به طور کلی، هم تنوع محصولاتی که از نفت خام به دست میآید زیاد است و هم این محصولات ارزش افزوده بالایی دارند و در صورت استفاده از آنها در پاییندست نفت میتوان ارزش افزوده بیشتری نیز ایجاد کنند. یعنی شما میتوانید با محصولاتی که از نفت خام تولید میشوند، زنجیره پاییندست را ادامه داده و ارزش افزوده بالاتری ایجاد کنید.
اما وقتی بحث از صادرات گاز میشود، اتفاقاً منظور از گاز صادراتی، آن گازی که از میادین گازی خارج میشود، نیست. گاز غنی استخراج شده از میادین گازی، ابتدا در پالایشگاه گازی تفکیک شده و محصولات با ارزش آن جداسازی میشود. چهار ترکیب اصلی این گاز غنی شامل متان، اتان، پروپان، بوتان میباشد که کم ارزش ترین این محصولات متان است.
اتفاقا آن محصولی که به عنوان گاز به کشورهای مختلف صادر میشود نیز همین متان است نه سایر فرآوردههای باارزش پالایشگاه گازی. در نتیجه منظور از صادرات گاز دقیقا صادرات متان است که با روشهای مختلف (خط لوله یا ال.ان.جی) صادر میشود یا در بخش خانگی برای تامین گرمایش مورداستفاده قرار میگیرد. توجه داشته باشید که باید سعی شود برشهای دیگر این گاز غنی، مثل اتان، پروپان و بوتان صادر نشود، چون این هیدروکربنها ترکیبات باارزشی هستند که باید در پتروشیمی و صنایع تکمیلی به مواد با ارزش افزوده بالا تبدیل شوند.
*در صادرات گاز، کمارزشترین هیدروکربن تولیدی از میادین گازی صادر میشود
پس در صادرات نفت خام، ما مجموعه متنوعی از هیدروکربنهایی را به صورت خام میفروشیم که میتوانیم از آنها در پاییندست نفت ارزش افزوده بالایی ایجاد کنیم، ولی صادرات گاز به معنای صادرات گاز غنی استخراج شده از میادین گازی نیست، بلکه صادرات گاز دقیقا صادرات متان است و مابقی محصولات باارزش این گاز غنی جداسازی میشود و به صورت خام به فروش نمیرسد.
البته میتوان از خود متان نیز زنجیره ارزش ایجاد کرد ولی باید توجه داشته باشید که زنجیره ارزش متان برخلاف زنجیره ارزش سایر فرآوردههای پالایشگاههای نفتی و گازی تنوع بالایی ندارد. یعنی مثلا از زنجیره پروپان میتوان 10 نوع محصول در زنجیره میاندست و صدها محصول در زنجیره پاییندست تولید کرد که ارزش هر یک از آنها چند برابر پروپان است، ولی از متان فقط میتوان کود اوره، فرمالدهید و استیک اسید تولید کرد. در واقع اجزای زیرین زنجیرهی متانول (متانول فرآورده بالادستی متان است) که یکی از ۵ سرشاخه اصلی پتروشیمی هست، خیلی تنوع بالایی ندارد.
محاسبات نشان میدهد که ارزش افزوده گاز متان، محدود است و بعضاً رخ میدهد که قیمت متانول تولیدی از متان به قدری در بازار جهانی و منطقه ای پایینتر می آید که از گازی که به صورت خام صادر میکنیم، ارزانتر میشود. پس گاز به معنای متان زنجیرهای دارد که اولا محدود است، ثانیا ارزش افزوده زیادی ندارد، ولی در مقابل، زنجیرههای ارزش افزودهای که مشتقات نفتی میتواند تولید کند، بسیار متنوع و گرانقیمت است.
*چه تفاوتهایی بین بازار نفت و بازار گاز وجود دارد؟
فارس: چه تفاوتهایی بین بازار نفت و بازار گاز وجود دارد؟ آیا میتوان از بعد سیاسی و تحریمپذیری ایران نیز به این موضوع پرداخت؟
ظفریان: بازار گاز و بازار نفت با هم تفاوتهای جدی و بنیادین دارند. در فضای عمومی کشور، از قدیم الایام همواره بحث صادرات نفت مطرح بوده، به همین دلیل شناخت مناسبی نسبت به بازار نفت ایجاد شده است، ولی بازار گاز، بازاری است که اخیراً دارد به صورت جدی مطرح میشود و طبق پیشبینیها در آینده، سهم گاز در سبد انرژی دنیا از نفت پیشی خواهد گرفت.
به هر حال گاز یک پدیده نوظهور در حوزه انرژی در ایران است. در نتیجه شاید دلیل تحلیلها و حرفهای نادرستی که درباره بازار گاز زده میشود، ناشی از عدم شناخت دقیق از بازار گاز باشد و اینکه عدهای تلاش میکنند بازار گاز را همانند بازار نفت تحلیل کنند. درحالیکه بازار گاز با بازار نفت تفاوتهای فاحشی دارد و کاملا دو تا بازار متفاوت از هم هستند.
نفت خام به طور کلی کالایی تجارتپذیر است. یعنی شما میتوانید نفت را با یک هزینه حمل و نقل نسبتا کم از هر نقطه به نقطه دیگر انتقال بدهید. لذا بازار نفت یک بازار یکپارچه و نزدیک به یک بازار کامل است. اما بازار گاز (متان) یک بازار کاملا منطقهای و شبه انحصاری است. گاز یک کالای تجارتپذیر نیست. وقتی شما متان در اختیار دارید نمیتوانید آن را به راحتی به جای دیگری انتقال دهید، زیرا هزینههای انتقال بسیار بالا است.
با توجه به این موضوع، همواره اولویت تخصیص گاز برای کشورهای دارنده گاز، استفاده از گاز در محل مصرف (مصرف داخلی هر کشور) بوده است، زیرا بدین صورت هزینه حمل و نقل کمتری بابت آن پرداخت میشود. اولویت دوم مصرف گاز نیز تجارت گاز با همسایگان است تا به دلیل کم بودن مسافت انتقال گاز، هزینه کمتری را پرداخت کنند. ولی در بازار نفت اصلاً این طور نیست و به دلیل کم بودن هزینه حمل و نقل نفت، شما میتوانید به راحتی به بازارهای دور دست هم صادرات نفت داشته باشید و این صادرات نفت همچنان به صرفه باشد.
پس تفاوت در هزینههای انتقال نفت و گاز باعث شده است که بازار نفت تقریباً بازار کامل باشد ولی بازار گاز، بازار منطقهای و شبه انحصاری باشد. اگر دقت کنید از روی شیوه قیمتگذاری نفت و گاز نیز میتوان به تفاوت بین این دو بازار پی برد. در بازار نفت یک قیمت جهانی وجود دارد که این قیمت بسته به دوری یا نزدیکی مسافت انتقال و کیفیت نفت میتواند 10 درصد بیشتر یا کمتر شود و میتوان ادعا کرد که قیمت نفت، یک قیمت جهانی دارد. اما در بازار گاز به هیچ وجه اینطور نیست. یعنی قیمتها در بازار گاز کاملا از هم واگرا هستند.
به عنوان مثال در سال 2013 قیمت گاز در آمریکا حدود 3 دلار بر میلیون BTU بود، درحالیکه قیمت گاز در ژاپن حدود 18 دلار بر میلیون BTU بود. یعنی قیمت گاز در ژاپن حدودا 6 برابر آمریکا بود. اما در بازار نفت تفاوت قیمتها حداکثر 10 درصد بود. همین الان هم که قیمت نفت پایین آمده و واگرایی قیمت گاز کمتر شده است، باز هم در هابهای گازی مختلف، قیمت گاز تفاوت جدی دارد.
لذا بازارهای گاز کاملاً منفک از هم هستند. یک بازار در شرق آسیا و یک بازار در روسیه و یک بازار عمده هم که در آمریکا وجود دارد که در این بازارهای گاز منطقهای، قیمتها کاملاً متفاوت و مکانیزمهای قیمتگذاری هم متفاوت است. لذا این جمله تکراری که گفته میشود «قیمت جهانی گاز فلان قدر است» غلط است، چون ما اساسا چیزی به نام «قیمت جهانی گاز» نداریم. حال چرا تفاوت بازار نفت و گاز را توضیح دادم؟ به دلیل اینکه با شناخت این دو بازار بتوانیم تحریمپذیری ایران در این بازارها را تحلیل کنیم.
*دست برتر ایران در بازار منطقهای گاز و دستهای بسته در بازار جهانی نفت
علاوه بر بحث ارزش افزوده، مباحث دیگری نیز بر انتخاب یا رد کردن استراتژی صادرات نفت و صادرات گاز موثر است. طبق آنچه از تفاوتهای دو بازار توضیح دادم کاملا قابل فهم است که ایران به راحتی در بازار نفت تحریم میشود، زیرا بازار نفت، یک بازار کامل است و اگر عرضهکننده جایگزین شما وجود داشته باشد، به سرعت میتواند جای شما را بگیرد. چون مشکلات مربوط به حمل و نقل نفت نیز وجود ندارد و مثلا نفتی که ژاپن تا دیروز از ایران میخرید، امروز میتواند مثلاً از امارات بخرد. در نتیجه ایران به راحتی از بازار نفت حذف میشود.
ولی در بازار گاز به دلیل منطقهای بودن و نبود گزینههای متعدد برای جایگزینی و هزینههای بالایی که برای جایگزینی وجود دارد، عملا تحریمپذیری کشورها اگر نگویم غیرممکن است، ولی به نسبت بازار نفت خیلی سختتر است. اگر دقت کنید صادرات گاز ایران به ترکیه و عراق در شرایط تحریم هیچگاه متوقف نشد و آمریکا هیچ وقت نتوانسته است این دو کشور را برای توقف خرید گاز ایران با خود همراه کند و مشاهده میکنید که در عراق به صورت مکرر معافیت تحریمی را تمدید میکند. در نتیجه تحریمپذیری ایران در بازار نفت به راحتی ممکن است ولی در بازار گاز نه.
*تجارت انرژی ایران نباید صرفا بر مبنای نفع اقتصادی کوتاهمدت برنامهریزی شود
فارس: با توجه به نکاتی که درباره زنجیره ارزش نفت و گاز و تفاوتهای بازار این دو محصول اشاره کردید. سیاست ایران باید چگونه باشد؟ یعنی از نظر شما بهترین سناریو برای ایران در حوزه نفت و گاز چیست؟
ظفریان: ما در بحث تجارت انرژی باید چارچوب تحلیلی مشخصی داشته باشیم. دادههای ما در مورد هر موضوعی از جمله انرژی، باید درون این چارچوب تحلیلی معنیدار شود. یک عده صرفاً به موضوع تجارت انرژی از دید نفع اقتصادی نگاه میکنند. مثلاً عنوان میکنند هزینه حمل و نقل صادرات گاز زیاد است، در نتیجه بهتر است گاز را در داخل کشور در بخش خانگی و پتروشیمی استفاده کنیم. ولی هزینه حمل و نقل نفت کم است و از طرفی هزینه پالایشگاهسازی هم زیاد است، در نتیجه بهتر است ما نفت را به صورت خام صادر کنیم. اینگونه تحلیلها ناشی از تحلیل یک بعدی و ناقص به تجارت انرژی است.
چارچوب تحلیلی درست در حوزه تجارت انرژی باید نگاهی جامع و بلندمدت داشته باشد. تابع هدفی که ما در حوزه تجارت انرژی میخواهیم آن را حداکثر کنیم، باید هر دو آورده اقتصادی و سیاسی را برای کوتاهمدت و بلندمدت به حداکثر برساند. این دو آورده باید همزمان با هم ماکزیمم شوند. تمامی کشورهای موثر در دنیا از جمله امریکا، روسیه و چین نیز با همین چارچوب به موضوع تجارت انرژی میپردازند. مثال های زیادی وجود دارد که این موضوع را نشان می دهد.
* چرا صادرات گاز خوب است اما خام فروشی نفت بد؟
با توجه به چارچوب تحلیلی ارائه شده و دو نکته مقدماتی بحث در مورد زنجیره ارزش گاز و نفت خام و همچنین تفاوت بازارهای این دو حامل انرژی، میتوان اینگونه به این سوال پاسخ داد که اولا در صادرات گاز فقط متان صادر میشود و مابقی فرآوردههای باارزش در پاییندست نفت، تبدیل به ارزش افزوده میشوند.
در نتیجه صادرات محصولی مثل متان که زنجیره ارزش جذابی ندارد ولی در مقابل میتواند آوردههای سیاسی و امنیتی کوتاهمدت و بلندمدت قابل توجهی برای ایران داشته باشد، سیاست کاملا معقول و لازمی است که در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی نیز بدان تصریح شده است.
حال آیا در صادرات گاز نیز صرفا باید به قیمت گاز توجه کنیم یا دستاوردهای سیاسی مثل وابستگی کشورها نیز باید در نظر گرفته شود؟ به عنوان مثال، در زمان عقد قراداد، صادرات گاز به عراق نسبت به ترکیه با قیمت کمتری انجام شد؛ اما آیا این کار اشتباه بود؟ خیر، زیرا آورده سیاسی صادرات گاز به عراق و ایجاد وابستگی متقابل عراق و ایران، در تحولات آتی منطقه برای ما اهمیت و ارزش بالایی داشته و دارد. بنابراین در بحث صادرات گاز (متان)، آورده سیاسی جدی است و در مقابل از منظر اقتصادی نیز خام فروشی گاز و تبدیل آن به ارزش افزوده، تفاوت جدی ایجاد نمیکند. بنابراین صادرات گاز برای ایران سیاست صحیحی است.
ثانیا در صادرات نفت خام، هم از منظر اقتصادی و هم از منظر سیاسی، صادر نکردن نفت و استفاده از آن در داخل کشور توصیه میشود؛ چرا که از منظر اقتصادی، زنجیره ارزش نفت خام، پتانسیل بالایی برای کسب منافع اقتصادی دارد. از منظر سیاسی نیز با توجه به اینکه صادرات نفت ایران به راحتی تحریمپذیر است و ما دو مرتبه این تجربه را داشتهایم، ما باید زمین بازی را از خامفروشی به پالایشگاهسازی و فروش فرآورده تغییر دهیم تا آسیب پذیری کشور از تحریم کمتر شود.
البته در مورد کشورهایی که میتوان روی خرید پایدار نفت توسط آنها حساب کرد (به عنوان مثال چین)، در صورتی که فروش نفت مبنای یک تعامل سیاسی بلندمدت با آن کشور باشد و همچنین قسمتی از سبد نفت تولیدی (و نه تمام آن) به صادرات به آن کشور اختصاص یابد، صادرات نفت نیز توجیه خواهد داشت.
با این توضیحات جواب سوال شما از نظر بنده این است که ما باید به سمت صادرات حداکثری گاز برویم و خام فروشی گاز متان امر موجهی است؛ اما در مقابل فارغ از بخش کمی از نفت که میتوان آن را به کشورهای دارای پتانسیل تعامل سیاسی بلندمدت صادر کرد، عمده نفت بایستی در داخل به مصرف پالایشی برسد.
این استراتژی تجارت انرژی اولا کشور را در مقابل تحریم های حوزه انرژی مصون نگاه میدارد، ثانیا منجر به افزایش قدرت کشور از طریق ایجاد وابستگی متقابل با همسایگان میشود و ثالثا ارزش افزوده حاصله از منابع انرژی کشور را ماکزیمم میکند. متاسفانه رویه کشور تاکنون چنین بوده است که هر آنچه صادراتش آسان است را خام بفروشیم و هر آنچه صادراتش سخت است را در داخل به نحوی مصرف کنیم. یعنی صادرات نفت آسان است پس آن را باید خام بفروشیم و حال اگر تحریم هم شدیم، باید راهکار را در مذاکره تعریف کنیم. صادرات گاز هم علیرغم لزوم و فوریت آن، به دلیل سختی در به نتیجه رساندن قراردادها، همواره از دستور کار کشور خارج بوده است.
منبع : فارس