۰
۱
ریشه های ملی شدن صنعت نفت

کولرهایی برای گاوهای انگلیسی

کولرهایی برای گاوهای انگلیسی
حقیقت ماجرای ملی شدن صنعت نفت به روشنی گواهی می‌دهد مهم‌ترین علت شکل‌گیری و به ثمر رسیدن نهضت ملی شدن صنعت نفت، استحقار و پست شماردن ایرانیان در خاک خود بود.

برخوردهای غیرانسانی انگلیس تبارها و تبعیض‌های نژادی وحشتناک در ۵۰ سال نخست حضور بزرگترین امپراطوری آن روزهای جهان در جنوب ایران، فیوز دینامیت خشم ایرانی‌ها را روشن کرد و سرانجام به ملی شدن صنعت نفت ایران انجامید. اشاره‌ای به خوار کردن ایرانیان از سوی انگلیسی‌ها می‌تواند مؤیدی باشد بر انگیزه اعتصاب‌ها و اعتراض‌ها.

اتوبوس‌های نوار قرمز که اتوبوس‌هایی شیک و با امکانات مناسبی بودند، مخصوص حمل و نقل انگلیسی‌ها بود و اگر کسی به آنها نزدیک می‌شد تنبیه می‌شد؛ در مقابل کارکنان و تکنسین‌های ایرانی و هندی با اتوبوس‌های نوار سبز تردد می‌کردند و کارگران نیز با کامیون‌های مخصوصی رفت و آمد می‌کردند.

انگلیسی‌ها به جز تعداد معدودی که در خانه‌های بزرگ و زیبای کلاه قرمزی ساحل اروندرود در منطقه بوارده جنوبی زندگی می‌کردند، همگی در منطقه بریم که در قسمت شمال غربی آبادان واقع شده بود زندگی می‌کردند. در قطر دیگر این زاویه، منازل ایرانیان قرار داشت و دودکش‌های پالایشگاه آبادان در میان این دو زاویه خودنمایی می‌کرد. کمابیش در بیشتر ایام سال جریان باد از قسمت شمال غربی به سمت محل اسکان ایرانی‌ها بود و مشکلات تنفسی بسیاری را برای کارکنان بومی به وجود آورد، در حالی که انگلیسی‌ها بدون تنفس و استنشاق ذره ای دود به گذر ایام و خوشگذرانی مشغول بودند.

بهترین هوای آبادان در حالی نصیب انگلیسی‌ها می‌شد که تیرماه و مردادماه به علت وزش باد از سوی جنوب شرقی آبادان، کمی دود با گرمای هوا به مناطق انگلیسی می‌رسید، اما انگلیسی‌ها این دو ماه را در مناطق خوش آب و هوای ملایر در مرخصی به سر می‌بردند. استعمار پیر پیش از ساخت منازل مسکونی برای کارکنان خود، تمامی محاسبات خود را به کار بسته بود، هرچند که بعدها این واقعیت را انکار کرد اما با سفری به آبادان می‌توان بقایای تبعیض نژادی در منازل مسکونی را رویت کرد.

نصرت‌الله زند شیرازی از کارمندان ارشد و سابقه‌دار ایرانی در سال ۱۹۹۵ در کانون انجمن کارکنان سابق صنعت نفت ایران در لس‌آنجلس در سخنرانی جالبی گفت: «خانم‌های آبستن انگلیسی در وقت تولد نوزادشان با کشتی همراه پزشک و پرستار به دهانه خلبج فارس اعزام می‌شدند تا محل تولد فرزندانشان در ایران نباشد که عنوان ایرانی به آنها اطلاق شود.»

اسف‌بار‌تر اینجا بود که انگلیسی‌ها از شیر و لبنیات محلی به علت اینکه اهالی آبادان را پست و چندش‌انگیز می‌شماردند، استفاده نمی‌کردند، از این رو گاوهای نژاد جرسی انگلیسی را برای تأمین لبنیاتشان به آبادان آورده بودند، اما این گاوها تحمل گرمای طاقت‌فرسای جنوب را نداشتند؛ برای برطرف کردن این مشکل ؛نخستین دستگاه تهویه هوا و کولر در شهر آبادان در یک طویله بزرگ در مزرعه کشاورزی شرکت در جاده خرمشهر نصب شده بود تا این گاوها در آن طویله زندگی و لبنبات انگلیسی‌ها را تأمین کنند.

انگلیسی‌ها به هیچ عنوان اجازه فراگیری فنون و تکنیک‌های مهندسی نفت را به ایرانیان نمی‌دادند، به طوری که آنها را از ورود به اتاق‌های کنترل منع می‌کردند تا همه چیز در انحصار آنها باشند. آنها برای کاری که به یک ایرانی نیاز بود پنج انگلیسی را با حقوق چند برابر حقوق یک ایرانی استخدام کرده بودند که همین موضوع موجب بروز اعتراض‌هایی شده بود.

انگلیسی‌ها با زیرکی خاص‌شان هیچ گاه برای تنبیه یک ایرانی از یک غیرایرانی استفاده نمی‌کردند، زیرا عقیده داشتند برای دفع شر ایرانی‌ها، یک ایرانی خاطی باید از سوی یک ایرانی دیگر تنبیه شود تا حس انتقام‌جویی وی برای یک ایرانی باقی بماند، نه یک انگلیسی. آنها به کارگران ایرانی ناسزا می‌گفتند و به آنها تکلیف می‌کردند که انگلیسی‌ها را ارباب خطاب کنند و در صورت رعایت نکردن لفظ «سر» تنبیه می‌شدند.

مسئولان شرکت نفت ایران و انگلیس همواره بر سر ایرانیان منت می‌گذاشتند که در نبود ما شما ایرانیان هیچ بودید و باید شکرگذار ما باشید. آنها با حدود پنج هزار انگلیسی و همین تعداد هندی نبض تولید را در دست داشتند و به ایرانی‌ها به صورت روزمزد دستمزد می‌دادند که بعدها به هفتگی تغییر یافت.

زمین اختصاصی تنیس برای رئیس کل آموزش شرکت سابق نفت ایران و انگلیس یه نام هاکر در کنار امکانات دیگری که حتی در تهران نیز وجود نداشت، از وجود هر گونه ایرانی پاک‌سازی شده بود و در صورت حضور ایرانیان در نزدیکی این مکان‌ها، شلاق‌ها به حرکت در می‌آمدند. در همان ایام ساختمان دو طبقه بسیار مدرنی به نان دبیرستان رازی ساخته شد که به شکل حرف انگلیسی «H» بود؛ یعنی نخستین حرف نام هاکر!

از این دست تبعیض‌ها در تاریخ نفت ایران بسیار است و «تحقیر» ایرانیان از سوی انگلیسی‌ها پیش از ملی شدن صنعت نفت در جنوب سکه رایجی بود که اعتبار آن با ملی شدن صنعت نفت تا حدودی از میان رفت.
شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۰۴
کد مطلب: 215
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
بله با تما حرفهای این مقاله موافقم اما الان همین موارد را کم و بیش و به شکلی دیگر جناب آقای زنگنه و ایادی محترمشون دارند سر پرسنل نفت پیاده می کنند.مگه الان تبعیض نیست ؟فرق بین ضریب کارکنان عملیاتی جنوب و کارکنان ستاد را ملاحظه بفرمایید؟ تفاوت حقوق و پاداش مدیران نفتی رو با کارکنان مقایسه کنید و از اونور ببینید که تو جامعه القا شده که نفتی ها نجومی حقوق میگیرند.مگه الان انحصارطلبی نیست ؟یه نگاه بندازید تو زمان آقای زنگنه کیا سرکار اومدند و با چه سنی؟؟؟طرف هفتاد سالشه نای راه رفتن نداره به نام تجربه وصرفا به خاطر باندبازی اوردن مدیرش کردند و اونوقت بهترین و مستعدترین کارکنان متخصص وجوان نفت رو بی انگیزه کردند و دارن سر از دیگر کشورها درمیارند.اونموقع نفرات میرفتند درب کارخونه ها با یک برگه ساده استخدام می شدند الان چی ؟جناب زنگنه بخشنامه کرده که نه تنها نیروی رسمی بلکه قراردادی و حتی پیمانکار هم نگیرید؟اونا آموزشگاهها رو تو جنوب راه انداختند آقای زنگنه در دوره های قبل وزارتش اونا رو تعطیل کرد.اونا دانشگاه نفت را راه انداختند تا متخصیصین نفت را پرورش بده و استخدام کنند آقای زنگنه تو این دوره وزارتش اومد استخدام دانشگاه نفت رو هم برداشت.اونا قوانینی داشتند که کارکنان رو تشویق به درس خوندن میکرد جناب زنگنه بخشنامه کرده که ما درقبال درس خوندن کارکنان مسئولیتی نداریم.و.... یه مقدار منصف باشیم