اسدالله عسگر اولادي يكي از سرمايهداران بزرگ و متمول كشور كه رياست اتاق بازرگاني مشترك ايران و چين و ايران و روسيه را بر عهده دارد، در جديدترين سخنان خود به موضوع تهاتر نفت با روسيه پرداخته است و در كمال تعجب، با «تطهير» روسيه در قبال مواضع غيرقابل اطمينان اين كشور، سپردن سكان تهاتر نفت به بخش خصوصي را عاملي ميداند كه با توسل به آن، ايران خواهد توانست در اين وادي منافع خود را تأمين كند!
وي بر اين باور است كه همانگونه كه مسكو بارها خلف وعده كرده است، ايران نيز در خصوص نفت شمال و عملكرد زيركانه در عدم واگذاري آن، بدقولي كرده و اين رابطه دو طرفه بوده است. در پاسخ به اين اظهارات بايد چند نكته را متذكر شد:
۱- شواهد تاريخي مبرهن و مشخص نشان ميدهد در بلوكبندي قدرتها، روسها نهتنها در مقايسه با رقيبان خود- لندن و واشنگتن- ايران را كمتر استثمار نكردهاند بلكه وسعت استعمار آنها در مقايسه با ساير كشورها بسيار گستردهتر و همهجانبهتر بوده است. آقاي عسگر اولادي با چنان سني- ۹۰ سال- به خوبي ميداند روسها در غائلههاي گوناگون چنان ضرباتي به كشورمان وارد كردند كه كافران بيراه نيز اجازه چنين اقداماتي را به خود نميدهند. قراردادهاي ننگين تركمنچاي و گلستان، تسخير آذربايجان، فسخ يك طرفه قرارداد تحويل موشكهاي اس ۳۰۰، بيمحلي به نيروگاه هستهاي بوشهر، دور كردن ايران از بازارهاي گاز و... تنها بخش كوچكي از كلكسيون خيانتهاي مسكو طي دو قرن اخير بوده است. حال چه شده است كه روسها با اين پيشينه به دوست خوب ايران و تجار كشور تبديل شدهاند و بازرگانان ايران براي برقراري روابط اقتصادي و كسب سود به اين موضوعات بيتفاوت شدهاند؟
۲- ايشان در اظهارات خود متذكر شدهاند تمام اتفاقات گذشته سياسي بوده است و نه اقتصادي لذا بحث تهاتر را نبايد با اين خطكش اندازهگيري كرد. نگارنده نيز بر اين باور است كه مباحث سياسي با مقوله اقتصاد در ظاهر منفك از هم هستند اما اين «قاعده كاغذي» به هيچ عنوان مورد پذيرش كشورهاي جهان نيست زيرا سياست و اقتصاد دو موضوع پيوسته و وابسته به يكديگر هستند. سادهانگارانه است اگر فرض كنيم پيشنهاد كرملين براي تهاتر نفت با ايران تنها اقتصادي است و ارتباطي به سياست خارجي اين كشور ندارد. امروزه كشورهاي توسعه نيافته نيز سياست را به اقتصاد و اقتصاد را به سياست «پانچ» كردهاند كه در رأس آنها، كشورهاي ابرقدرتي مانند روسيه قرار دارد كه به طور كلي اين راهبرد را هيچگاه فراموش نميكند. اگر قراردادهاي اقتصادي جداي از مسائل سياسي است پس نبايد انتظار داشت كه مسكو قرارداد گازي خود را با اوكراين و اروپا زير پا گذاشته و قاره سبز را با قطع صادرات گاز تهديد كند يا حضور در خط لوله صلح و تأمين منابع مالي، اين مهم را به فراموشي سپارد لذا نميتوان گفت كه قرارداد تهاتر نفت اقتصادي است و ارتباطي به مسائل سياسي ندارد. دستمايه كردن چنين «جوكي» براي رسيدن به اهداف تجاري را نبايد استوار بر عمقينگري دانست.
۳- آقاي عسگر اولادي گفتهاند براي اجراي اين تهاتر بايد بخش خصوصي وارد شود چون نسبت به گذشته آگاه است.
در تنوير زواياي ديده نشده اين گفته، در وهله نخست بايد گفت آيا ميتوان كسي را در ايران يافت كه نسبت به پيشينه فعاليتهاي روسها آگاه نباشد يا از تمامي مردمان اين كشور، هيچ كس به اندازه بازرگاناني كه غايت اصليشان كسب سود به هر قيمتي است، سواد تاريخي و استعمار ستيزي ندارد؟! آقاي عسگر اولادي؛ در كشوري كه نظامها و دولتهاي بسياري را به خود ديده است كسي حريف روسها نشده است، سياستمداراني كه با شديدترين احساسات مليگرايي به دنبال تأمين منافع ايران- دقت كنيد به كلمه ايران- بودند نتوانستند منافع كشور را حفظ كنند حال به چنان قحطالرجالي رسيدهايم كه تجاري كه رابطه خوبي با مردم ندارند وارد كارزار شوند و براي تأمين منافع ايران، در هتلهاي لوكس مسكو سر ميز مذاكره بنشينند؟
تجاري كه هر روزه صفرهاي حساب خود را بيشتر ميكنند، تجاري كه با افزايش نرخ ارز قيمتها را بالا پايين ميكنند، تجاري كه با همه دولتها كنار ميآيند، تجاري كه تنها و تنها به دنبال سود هستند، تجاري كه دلارها را به بازار عرضه نميكنند، تجاري كه در منازل چند هزار متري گذر ايام ميكنند، تجاري كه از خودروهاي چند صد ميليون توماني سواري ميگيرند و... نميتوانند حافظ منافع ايران باشند به ويژه آنكه طرف آنها، كشوري به نام روسيه است. باور كنيد آنهايي كه بيش از اينها به فكر كشور بودند، خيابانها را پياده گز ميكردند، در خانههاي كوچك گذر ايام ميكردند و تنها دغدغهشان منافع ملي بود، در اين آرزو جان به جان آفرين تسليم كردند چه رسد به تجاري كه پول تنها انگيزه فعاليتهاي روزانهشان است!
۴- رئيس اتاق مشترك ايران و روسيه در مقابل همه سست عنصر ي بازماندگان تزارها، به عدم واگذاري امتياز نفت شمال به روسيه اشاره ميكند و ميگويد اگر روسها پشت ما را خالي كردند و موشك اس ۳۰۰ ندادند، ما هم در زمان قوامالسلطنه با استفاده ابزاري از مجلس ملي، دست آنها را در پوست گردو گذاشتيم.
خيلي جالب است كه يكي از بازاريان اصيل ايراني و تجار بزرگ كشور، براي توجيه اقدامات روسيه موضوع قوامالسلطنه را پيش ميكشد- اولاً بايد در نظر داشت كه در آن برهه از زمان، ايران بر خلاف روسيه قصد استثمار مسكو را نداشت و فقط به دنبال بيرون راندن سربازان روس از آذربايجان بود؛ تلاشي براي بازپسگيري سرزمين ايران و نه دوشيدن كرملين.
البته بايد به اين موضوع اشاره داشت كه در قضيه نفت شمال و قوام السلطنه، روسها در مقابل امتياز نفتي كه ايران به انگليس داده بود خواستار اعطاي امتيازي به خود بودند تا آذربايجان را تخليه كنند لذا با موافقت دولت وقت همراه ميشود. نيروهاي روسي از ايران خارج ميشوند و دولت لايحه واگذاري امتياز نفت شمال را به مجلس ملي ميبرد اما با توجه به روحيه انگليسي مجلس، موافقتي با اين پيشنهاد حاصل نميشود.
با توجه به آنچه گفته شد، از تجار باسابقهاي همچون آقاي عسگر اولادي انتظار ميرود با نظر به روحيات روسها و همه مشكلاتي كه ايران از آن رنج برده است، رصدي مدقانهتر به گذشته، حال و آينده داشته باشند و همه چيز را در مراودات تجاري نبينند.
جمعه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۶:۰۱