سرهنگ ابوالقاسم باقری در گفتوگویی، با اعلام خبر وقوع یک مورد کودکآزاری در کاشمر در تشریح این حادثه گفت: زن جوان معتاد پس از آزادی از زندان به دنبال کار میگشت و فرزند شش ماههاش را به یکی از آشنایان سپرد که معتادان به دلیل اینکه این زن را دوباره به خرید و فروش مواد بازگردانند فرزندش را میدزدند و به دلیل مصرف موادمخدر کودک شش ماهه را مورد آزار و اذیت با سیگار و سیم داغ قرار میدهند که آثار شکنجه و سوختگی در جای جای بدنش دیده میشد.
وی گفت: در پی وقوع این حادثه در محدوده بلوار سجاد کاشمر گشت کلانتری ۱۲ در محل حاضر شدند که بلافاصله زنی ۳۰ ساله در حالی که نوزاد شیرخوارش را در آغوش کشیده بود، هراسان و با عجله خود را به مأموران رساند.
وی گفت: زن نفس زنان دو مرد را نشان داد که در حال فرار بودند که بلافاصله آن دو مرد دستگیر و به همراه این زن جوان که (ز) نام داشت به کلانتری انتقال یافتند. (ز) که همچنان نوزادش را در آغوش میفشرد با گریه شکایتش را از (م) و (ج) اینگونه اعلام داشت که آنان فرزند شش ماههاش را با سیگار مورد آزار و شکنجه قرار دادهاند.
فرمانده انتظامی کاشمر گفت: بدن نوزاد که انگار بیهوش بود مورد بررسی قرار گرفت و در چندین جای بدنش آثار کبودی و سوختگی شبیه آتش سیگار و سیمداغ مشاهده میشد که به دلیل وخامت حالش، نوزاد به بیمارستان حضرت ابوالفضل کاشمر انتقال یافت.
وی افزود: (م) و دوستش (ج) که مادر این نوزاد از آنان شاکی بود مورد بازجویی قرار گرفتند، اما خود را بیگناه معرفی کردند و فرد دیگری به نام (م) را در این زمینه مجرم دانستند.
باقری گفت: متهمان شب را با هماهنگی قاضی کشیک در کلانتری گذراندند تا روز بعد به دادسرا اعزام شوند، (م) هم متواری بود و اثری از او نیست.
بنا به گفته فرمانده انتظامی کاشمر، همسر (ز) که به کریستال اعتیاد داشت از سال ۹۱ به جرم خرید و فروش موادمخدر به حبس ابد محکوم شده و در زندان به سر میبرد. (ز) هم به همین جرم به دو سال حبس محکوم شده بود که قبل از ماه مبارک رمضان پس از تحمل یکسال حبس مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد.
او پس از آزادی نه جای مشخصی داشت و نه کار مشخصی، ارتباطش با پدر و مادرش ضعیف بود و تمایلی به زندگی با آنان نداشت با خانواده همسرش هم رابطه سردی داشت.
(ز) گفت: حال اردلان رو به بهبود است و قصد دارد او را به بهزیستی تحویل بدهد.
وی با انکار داشتن اعتیاد، درباره اینکه چطور کودکش از پاتوق معتادان سر در آورده گفت: دنبال کار بودم و بچه را به یکی از آشنایان سپرده بودم اما (م) که علیهاش شکایت کردم، بدون اطلاعم بچه را گرفته و برده بود.
سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۰۰