وحید حاجیپور/ علاقه عجیب وزیر نفت به شرکت توتال در نوع خود علاقه شگفت انگیزی است؛ زنگنه به پشتوانه چند قرارداد این شرکت با شرکت ملی نفت ایران در زمان مدیریت خود٬ خواهان حضور فرانسویها در ایران است و افرادی که نگاه به گفتههای وزیر نفت دوختهاند٬ با «ردیف» کردن تحلیلهای متفاوت از آن دفاع میکنند.
در اینکه توتال فرانسه یکی از شرکتهای بزرگ نفتی است و در زمره غولهای نفتی قرار دارد هیچ شک و شبههای وجود ندارد. در تعریف غول نفتی عوامل مختلفی تعیین کننده هستند که در این باره میتوان به سودآوری٬ حجم ذخایر ثبت شده در وضعیت شرکت٬ میزان تولید٬ بدهیها و ... اشاره داشت که توتال به نسبت دیگر شرکتهای بزرگ نفتی وضعیت بهتری دارد. موافقان هم با استدلال بر این موضوع٬ اظهارات وزیر نفت را پیگیری کرده و برای مهیا کردن حضور توتال در ایران از یکدیگر سبقت میگرفتند.
در این بین٬ یک محور اصلی در پیش گرفته و گفته شد با حضور توتال در ایران٬ فضای تردید و ابهام پیرامون سرمایه گذاری در ایران شکسته خواهد شد و توتال با صف شکنی٬ شرکتهای دیگر را ترغیب خواهد کرد تا در کشورمان سرمایه گذاری کنند. این استدلال نوعی شمشیر دو لبه بود و دلسوزان صنعت نفت در جلسات خصوصی و عمومی گفتند که با این توجیه به سراغ توتال نروند زیرا هم قدرت چانه زنی این شرکت را افزایش میدهند و هم در صورت تبعیت فرانسویها از تحریمهای آمریکا٬ این توجیه حالت عکس به خود گرفته و در نهایت منجر به نیامدن سایر شرکتها خواهد شد.
حالا توتال گفته است بصورت کامل تابع تصمیمات آمریکا و دونالد ترامپ است و تحریمهای آمریکا برای ورود آنها در ایران تعیین کننده است. مدیرعامل این شرکت طی هفتههای گذشته دو مرتبه این موضع خود را اعلام کرد تا فضای تردید آمیز سرمایه گذاری در ایران افزایش یابد.
طبق استدلال دلبستگان به توتال٬ با آمدن فرانسویها سد ورود شرکتهای خارجی به ایران شکسته خواهد شد ولی اکنون این پرسش مطرح است که با موضع فعلی توتال آیا چنین هدفی تامین خواهد شد؟ به بیان ساده تر٬ وقتی مدافعان سیاستهای وزارت نفت از توتال بت ساخته و او را پرستش میکنند و در نهایت این شرکت٬ خود را تابع آمریکا میداند٬ میتوان به ورود شرکتهای دیگر امید داشت؟
استدلالهای سطحی متاسفانه به این نتیجه ختم شده است که وقتی توتال راهی ایران نشود سایر شرکتها نیز ترجیح میدهند وارد نشوند و این دقیقا همان موضوعی است که دلسوزان آگاه و با تجریه به وزارت نفت منتقل کردند ولی گوش شنوایی برای آن وجود داشت.
وزارت نفت به حدی برای رسیدن دوباره به توتال عجله داشت که تفاهمنامهای را در قالب HOA با توتال امضا کرد تا این شرکت با در اختیار گرفتن اطلاعات مخزن پارس جنوبی٬ آن را بررسی کرده و برنامهاش را برای انعقاد قرارداد توسعه فاز 11 پارس جنوبی ارائه کند. در آن روزها٬ امضای این تفاهمنامه یکی از خروجیهای دیپلماسی موفق انرژی دانسته و گفته شد که سد تحریمها شکست در حالی که باز هم هشدار داده شد ذوق زدگی اینچنینی ممکن است به ضرر منافع ملی تمام شود ولی این توصیه دلسوزانه نیز در راهروهای قدرت و خود بزرگ بینی شنیده نشد.
در اینکه توتال بر چه اساسی و پس از چند ماه سپری شدن از مذاکرات و امضای تفاهمنامه چنین گفته است یا درست بوده است و یا ابزاری است برای چانه زنی ولی با نظر به اینکه توتال سد شکن و جاده صاف کن سایر شرکتها خوانده شد٬ پس باید منتظر توقف روند مذاکرات و سرمایه گذاری باشیم. شاید به همین دلیل است که شرکت ملی نفت برای توسعه میدان گلشن و فردوس با یک شرکت کاغذی و یک شبه تفاهمنامه همکاری امضا کرده است.
از سوی دیگر٬ وزارت نفت قصد دارد پروژهای را به توتال واگذار کند که بر خلاف اصول این شرکت و شراکتش با رقیب ایران است. فاز 11 مرزی ترین و مشترک ترین بخش مخزن پارس جنوبی با قطریهاست. توتال و قطر هم که با یکدیگر شریک هستند و بخشی از سهام توتال به قطر واگذار شده است و طبق گفتههای مسئولان قطر٬ این سهام افزایش خواهد یافت. با این وجود آیا میتوان امید داشت که توتال پروژهای را اجرا کند که به ضرر قطر است و یا اگر اجرایی کرد طوری توسعه دهد که در خدمت قطریها باشد؟
وزیر نفت همواره در اظهارات خود میگوید توتال یک فاز پارس جنوبی را یک میلیارد دلار تمام کرد و شرکتهای ایرانی با دو و سه برابر قیمت توتال در حالی که طبق گزارش تفریغ بودجه سال 91 هزینه توسعه فاز 2 و 3 پارس جنوبی بیش از 4.5 میلیارد دلار تمام شده است نه یک میلیارد دلار. این به کنار٬ باید سراغی هم از اسناد محاکمه توتال در آمریکا گرفت که بر اساس اسناد منتشر شده توسط دادستانی نیویورک٬ توتال بابت افزایش سقف قرارداد فاز 2 و 3 پارس جنوبی و همچنین قرارداد سیری به یکی از مدیران نفتی بیش از 60 میلیون دلار رشوه داده است. به همین راحتی توتال با رشوه کار خود را پیش برد و حالا که قرار است به عنوان صف شکن وارد ایران شود٬ پای آمریکا را به میان میکشد. ای کاش وزارت نفت و دوستداران آن کمی فکر این روزها را میکرده و بجای بزرگ کردن یک شرکت خاص٬ روی گزینههای دیگری نیز کار میکردند تا اینگونه «قفل» نشوند.
سه شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۰۸
فاز ۱۱ پارس جنوبی، مرزیترین فاز گازی ایران است و در آن سو، طرف قطری در حال برداشت است.
قطریها سهامدار شرکت توتال هستند. توتال برای توسعه فاز ۱۱ با دولت تدبیر و امید ما یک تفاهمنامه امضاء و اطلاعات فنی میدان را از وزارت نفت ایران دریافت کرد.
توتال اکنون با اطلاعاتی که به دست آورده، میتواند برداشت گاز را در طرف قطری بیشینه کند. عاقلانهترین و اقتصادیترین کار در این مقطع برای شرکت توتال انصراف از انعقاد قرارداد با ایران است.
پاتریک پویان مدیرعامل توتال این ایام ترامپ را بهانه کرده و گفته است ایران فعلا باید صبر کند!
منتقدان هزاران بار گفتند چرا به شرکت فاسد توتال اعتماد میکنید و جواب شنیدند که اینها "بزرگ"اند! کلاهی "بزرگ" بر سر جنابتان گذاشتند آقای روحانی...
@jebraily