وحید حاجیپور/ خط لولهای که نام «صلح» را برند کرده بود دیگر نشانی از صلح ندارد؛ مقصدش تغییر کرد و تلاش 5 دولت جمهوری اسلامی ایران برای رساندن گاز ایران به هندوستان بی ثمر ماند و پاکستان ماند و خط لولهای به نام IP؛ رگ گازی که نامش از اول نام لاتین ایران و پاکستان اقتباس شد اصلا قرار نبود پاکستان را هدف قرار دهد و این کشور، خطهای بود برای گذر این خط لوله ولی در نهایت اسلام آباد هم طلب گاز کرد و معادله سه وجهی مورد مذاکره قرار گرفت.
فشارهای آمریکا به دهلی نو، انتهای خط لوله صلح را به پاکستان ختم کرد و این کشور هم با بهانههای پی در پی وقت کشی کرد و وقتی بهانه بزرگ از این کشور گرفته شد، وزیر نفت ایران پازل را تکمیل کرد و همه چیز را خراب کرد. ماهیت صادرات گاز به هندوستان و البته پاکستان را باید از کسانی شنید که مبتکرش بودند. یک ایرانی و یک هندی این خط لوله را پایه ریزی کردند و امروز هر دو در گوشهای به کارهای دیگری مشغول هستند جز صادرات گاز. دکتر علی شمس اردکانی، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران به همراه پرفسور راجندرا پاچوری مبتکر خط لوله صلح بودند که روایت شمس اردکانی از «صلح» خواندنی است. روایت زیر حاصل گفت و گوی
ميزنفت با شمس اردکانی است و حاوی نکات جالبی از روند مذاکرات.
شمس اردکانی فارغ التحصیل در رشته اقتصاد انرژى - اقتصاد بين الملل در دانشگاه ايلينوى آمریکاست که چهار سال هم در دانشگاه واشنگتن با اساتیدی همچون پرفسور بَرى كامانر و داگلاس نورث کار کرده است و در سال 1977 راهی کویت شد و مسئولیت بخش انرژی مرکز تحقیقات علمی کویت را بر عهده گرفت. روایت او از اینجا خواندنی است:
***
همه چیز از کویت آغاز شد؛ درگیر اموری که در محل کارم با آن سر و کار داشتم . میهمانی که به رسم دوستی به کویت سفر کرده بود. سال 1356 یا 1978 یکی از دوستانم به نام پرفسور پاچوری از مركز تحقيقات انرژى هند به کویت آمد و پیشنهادی ارائه داد که قابل تامل بود، او گفت بهتر است مجموعه مطالعاتمان را در مراکز تحقيقات انرژى در كشورهاى منطقه تجميع و برنامههاي مشترك منطقهای در حوزه انرژی طراحى کنیم.
*راجندرا پاچوری
آن زمان تولید ال ان جی توس ابوظبى آغازشده بود که با توجه به کشف ذخایر گازی ايران بويژه پارس جنوبی، قرار گذاشتیم روی ایران متمرکز شویم. سپس صادرات گاز به هندوستان را اقتصاد سنجی کرده و به اقتصادی بودن صادرات گاز ایران به هند از طریق خط لوله دست یافتیم. در آن زمان خط لوله تا طول 3500 کیلومتر اقتصادی تر از مايع سازى و با صرفه تر بود. از سوی دیگر هندیها در حال مذاکره با ابوظبی برای واردات ال ان جی بودند که برنامه توسعهای را در سر داشتند. هندیها از ابوظبى میخواستند در منطقهای نزديك بمبئی براى ترمينال تحويل گاز مايع شده(ال ان جى) سرمایه گذاری کنند تا با قرارداد بلند مدت از امارات ال ان جی خريدارى كنند.
*هم ایران هم ابوظبی
در اواخر سال 1978 من به از كويت به پاريس رفتم و پس از درك فيض محضر حضرت امام خمينى (ره)، از آنجا به هند و شهر حیدرآباد رفتم که مرکز موسسه پاچوری بود. وی گفت ابوظبی ها این پیشنهاد ال ان جى را براى تامين گاز دادهاند ولی ما به خط لوله از ايران فکر میکنیم چون ارزانتر است.آن روزها مصادف بود با اوج فعالیتهای نهضت انقلابی ایران لذا به او پیشنهاد دادم میتوان به هر دو راه فکر کرد كه بازار ال ان جى هند در انحصار امارات نباشد. ايران جديد نيز پیگیر جذب سرمايه براى توسعه توليد گاز از منابع خود خواهد بود و گاز ايران ميتواند با اتحاد جماهير شوروى شبكه شود و هند از منابع متعدد واز هر دو راه وارداتی گازش را تامین کند؛ به پاچوری اطمینان دادم اگر انقلاب پیروز شود این ایده را میتوان با جدیت به پیش برد و با ابوظبی صحبت کرد تا در هر دو پروژه سرمایه گذاری کند.
* بازگشت به ایران
در نوروز 58 به ایران آمدم که مرحوم دكتر سحابی کارگروههایی را بهعنوان پروژههاى راهبردى فعال کرده بود. من در آن جلسات خط لوله ایران – هند را عنوان کردم اما در اردیبهشت 58 به حکم حضرت امام سفیر ایران در کویت شدم و از این فضا دور شدم تا اينکه در سال 63 با حکم مشاور عالی وزیر و سفیر سیار به وزارت امور خارجه برگشتم. یک روز آقای ولایتی گفتند باشگاه وزارت امور خارجه را میخواهند از ما بگیرند که پیشنهاد دادم كتابخانه مركز اسناد و امور پژوهشى - آموزشى وزارت امور خارجه را به آنجا منتقل کنیم که با موافقت ایشان، سريعا اسناد و كتابخانه را به آنجا بردیم. در اين مرکز٬ مسئولیت بخش انرژی به من سپرده شد که با حضور آقايان ملکی و رسولی و همكارانى دیگر، بحثهاى انرژى را بررسی میکردیم. پروژه صادرات گاز ايران به هندوستان هم از سال 1364 در دستور کار بود. سپس طرح را براى وزير خارجه آقاى ولايتى ارائه كرديم كه گفتند مطالعه را باهندیها پيش ببريد و برايش سرمايه خارجى پيدا كنید.
*دیدار با گاندی
همزمان با اواخر جنگ تحميلى٬ جشنهاى ياد بود چهلمین سال استقلال در هندوستان برگزار میشد که من وچند نَفَر از همكاران از جمله آقاى سيد على خرم از طرف ايران در آن جشنها شركت كرديم. با استفاده از این فرصت، طرح گاز رسانى به هند را همراه با پروفسور پاچورى در سمينار اصلى جشنها ارائه كرديم كه بشدت مورد توجه و تشويق قرارگرفت. سپس بِنَا به پيشنهاد و پايمردى دكتر پاچوری نزد راجیو گاندی نخست وزیر وقت هند رفتیم كه طرحهاى ايجاد "أنستيتو آسيائى انرژى" و شبكه جامع واردات گاز به هند را ارائه دهيم.
*شمس اردکانی و راحیو گاندی
در آن جلسه راجيو از جزئیات طرح ما پرسید و ما هم توضیحات کاملی ارائه دادیم که برایش جذاب بود. وقتی به ایشان گفتیم میتوان روزانه 90 میلیون متر مکعب گاز به هندوستان صادر کنیم با تعجب پرسید 90 میلیون متر مکعب؟! من هم پاسخ دادم بله و بلافاصله وزیرانرژی خود را فراخواند و از او سوالاتی کرد که پس از پرسش و پاسخ با او، گفت پس ما روزانه 90 ميليون ليتر واردات سوخت مایع كمترى خواهيم داشت ؟! پس یعنی كاهش هزينههاى ارزى واردات سوخت؛ از صندلی خود با حالتی هیجانی بلند شد و ما را براى ادامه بحث به باغ نخست وزیری راهنمایی کرد و به رئیس دفترش آرون گاندى، که پسر عمویش بود گفت از عقب دنبال ما بیاید و اجازه ندهد کسی به ما نزدیک شود.
در باغ که راه میرفتیم همه چیز را برایش تشریح کردیم که خیلی خوشحال شد. گاندی گفت این خط لوله میتواند صلح را برای ما و پاکستان به ارمغان بیاورد. در توضیح حرفش هم گفت در همه دورههاى اختلافات مرزی که با پاکستان داشتیم سیستم آب پنجاب در امان مانده و هیچ یک از دو طرف به آن حمله نکردند و این خط لوله هم میتواند همان نقش را ايفا و تحكيم کند؛ همانجا بود که اسم خط لوله صلح را مطرح کردم.
*حضور خانواده تاتا
از ابتداى اين بحثها با پاچوری قرار گذاشتیم موسسهای را به نام "انستيتو انرژی اسيایى" تاسیس کنیم تا برای دور کردن فضای مذاکره از مراحل بروکراتیک بتوانیم کارها را بخوبی جلو ببریم. پاچوری پیگیر این موضوع شد و این موسسه را در دهلى ثبت كرد كه نخستين جلسه آن با حضور نمايندگان 9 كشور تاسیس شد. مرا باتفاق آرا به رياست اين موسسه انتخاب كردند ومن پنج سال در اين سمت خدمت كردم.
از آنجا که هزینه مركز پژوهشهاى انرژى هند را خانواده مشهور و ایرانی الاصل «تاتا» تامین کرده بود محل انستيتو آسيایی انرژى وهزينههاى اوليه را هم موسسه تاتا متعهد شد. خانواده تاتا ثروتمندترین خانواده هند بود که از نفوذ بالایی نیز برخوردار بود.
*راتان تاتا
قرار شد به همراه آقای پاچوری با آقاى راتان تاتا مذاکره کنیم كه متعاقبا جلسهای با وی برگزار شد. او وقتی کارت مرا دید با حالتی خاص به نامم خیره شد و پرسید معنی اردکانی چیست که پاسخ دادم یعنی مکان مقدس. پرسید اردشیر یعنی چه گفتم یعنی شیر مقدس. ارتباط خوبی بین ما برقرار شد که گفت من به مردان اصیل پارسی علاقه دارم و چون خودش زرتشتی بود این علاقمندی تشدید شد. آقای تاتا گفت من این پروژه را ساپورت میکنم و یک شرکت گاز تاسیس کرد. پروژه که جدی شد گزارشها را به آقای ولایتی و هاشمی ارائه میکردم که آقای هاشمی تشویق میکردند.. آقای موسوی نخست وزیر وقتى گزارش ما را دیدند گفت این دخالت در کار آقای آقازاده است که من گفتم نه اینطور نیست چون ایشان به این موضوعات بها نمیدهند. آقای موسوی وفتی دید آقای هاشمی حمایت میکند کمی عقب کشید.
*فاینانس پروژه
طبق برنامه ریزی انجام شده، مقرر شده بود برای تولید 300 میلیون متر مکعب گاز در ایران فاینانسور پیدا کنیم که آن زمان برای توسعه 12 فاز پارس جنوبی بود و در بالاترین میزان 150 میلیون متر مکعب به هندوستان و پاكستان ارسال میشد و بقیه سهم خط لوله سراسری بود.
مشکل اصلی ما فاینانس بود؛ به پاچوری گفتم با توجه به اینکه ابوظبی برای صادرات ال ان جی تمایل به سرمایه گذاری داشت بهتر است برای فاینانس، با این شیخ نشین وارد مذاکره شویم. پاچوری کمی تردید داشت. به او گفتم از آنجایی که امارات با قطریها - در باطن – رقيب هم در بازار گاز هند هستند و ابوظبى نمی خواهد موقعيت اول در ال ان جى را در آتيه به قطر واگذار کند بهتر است از این موضوع بهره برده و با حساسيت ابوظبی نسبت به توسعه منابع گازی در قطر، آنها را با خود همراه کنیم.
معروف است كه اعراب در ظاهر با یکدیگر برادرند اما وقتی دست میدهند با دست دیگر از پشت خنجر میزنند. پاچوری استقبال کرد و قرار شد با گاندی صحبت کند تا با شیخ زاید تماس بگیرد. یک هفته پس از این قرار، پاچوری تماس گرفت و گفت گاندی استقبال کرده است. در این یک هفنه من موضوع را با آقای هاشمی در میان گذاشتم که ایشان گفت با ضیاء الحق رئیس جمهور پاکستان هم مذاکره کنید که وزارت امور خارجه هماهنگیها را انجام داد و قرار شد من در رأس هـيئتی برای مذاكره به پاكستان بروم. آقا شاهی وزیر امور خارجه پاکستان كه ایران دوست و شیعه بود از ما استقبال گرمى كرد و با ايشان نزد ضياءالحق رفتيم. در اين هـيئت آقاى علاالدین بروجردی هم همراهمان بود. رفتار ضیاء الحق از رفتار گاندی مهیج تر بود و مرتب بلند میشد و راه میرفت و با حرارت صحبت میکرد و دائما از «صلح» میگفت.
*ضیاء الحق
بعد از این سفر راهی ابوظبی شدیم و در صندوق سرمایه گذای ابوظبی قرار گذاشتیم. رئیس صندوق هم شيخ خليفه حاکم امروز ابوظبى ، رئيس فعلى امارات بود که ولیعهد شيخ زايد بود. او ما را تحویل گرفت و گفت ما نمیخواهیم قطریها «سلطان گاز» منطقه بشوند. جلسه بعدی 17 نفر از طرف آنها آمدند، شیخ خلیفه از ما تعریف کرد تا تیم مشاوران انگلیسی حاضر در جلسه از موضع بالا برخورد نکنند.
سرجمع مذاکرات ما در ابوظبی به این نقطه ختم شد که صندوق سرمایه گذاری ابوظبی موافقت خود را برای تامین منابع مالی جهت توسعه أوليه پارس جنوبی، احداث خط لوله در پاکستان و هند تا شهر بوپال هندوستان اعلام کرد. قرار شد شرکتی بین المللی در ایران ثبت شود تا کارها از جمله توسعه ميدان پارس جنوبى، تاسيسات فرآورى و احداث خط لوله اختصاصى صادرات گاز در اراضى ايران وارد مرحله اجرایی شود و هزینه اوليه سرمایه گذاری توسط صندوق سرمايه گزارى ابوظبی تامين و قرارشد پذيرش سرمايه گذاری عام هم با روش IPO انجام شود.
*حجم سرمایه گذاری
1 - حجم تعهد سرمایه گذاری اولیه براى توليد 300 ميليون مترمعکب در روز٬ سه میلیارد دلار بود و برای تامین مابقی سرمايه، از پذیره نویسی بين المللي استفاده میشد. کرسنت سالها بعد براى واردات روزانه 14 میلیون متر مکعب٬ میلیاردها دلار از این محل پول جذب کرد. البته 3 میلیارد دلار فقط برای کارهای توسعهای پارس جنوبی بود.
2 - ایران باید با تاسیس شرکتی بين المللى انتقال گازی و از طریق سرمایه گذاری مشترك خط لوله را تا مرز پاکستان میبرد. برای این خط لوله از مبدا تا مقصد ایران حق عبور میگرفت که متاسفانه هنوز هم کسی با این موضوع آشنا نیست وما نه براى مصارف داخلى نه صادرات گاز يك ريال حق العبور نگرفته ايم !!؟
3- یک شرکت هم در پاکستان و یک شرکت هم در هند این کار را میکردند و از دولتهای خود حق عبور میگرفتند تا از این طریق خود دولتها سرمایه گذاری نکنند.
طبق بررسیها، هر فاز پارس جنوبی در روز 40 میلیون مترمکعب گاز و 25 هزار بشکه میعانات گازی تولید میکرد که هر فاز یک میلیارد دلار سرمایه گذاری میخواست؛ آن زمان قیمت نفت خام 40 دلار بود که وقتی در حجم میعانات گازی استخراج شده ضرب میکردیم متوجه میشدیم که سرمایه گذاری در کمتر از 3 سال بر میگردد که بسیار جذاب بود زیرا نرخ بازگشت سرمایه آن 33 درصد بود.
هزینه پروژه از فروش میعانات گازی تامین میشد و به همین دلیل دستمان برای محاسبه قیمت گاز باز بود. لذا توافق کردیم برای تعیین قیمت گاز صادراتی، قیمت واردات سوخت مایع نفتى به هند مبنای تعیین قیمت گاز باشد. از آنجا كه ارزش حرارتی یک متر معکب گاز تقريباً معادل یک لیتر گازوئیل است لذا با این مبنا روی قیمت بحث کردیم که درآمد بسیار خوبی براى ايران میشد.همچنین قرارشد یک کارخانه لوله سازی در جنوب ایران احداث شود.
در مقابل اين همه أفق هاى مثبت درآمدي و امنيت ملى ، وزير نفت وقت ايران آقای آقازاده ميگفت ما خودمان امکانات داریم ونياز به اين خارجيها نداريم . کسانی که نگذاشتند ما زودتر از قطریها گاز را استخراج کنیم آب به آسیاب ايجاد قطب قطر ريختند. ما در آن زمان که آمریکا سرمایه گذاران را تهدید میکرد مبادا در ایران سرمایه گذاری کنید فرصت ها را از دست داديم.
* سرانجام پروژه
همه چیز خوب پیش رفت و آقای هاشمی که رئیس جمهور شده بودند بشدت پیگیر بودند؛ آقای گاندی و ضیاء الحق قبول کردند ولی هر دو کشته شدند. در ایران هم کسی پیگیر این موضوع نشد و همه چیز متوقف شد؛ وزارت نفت هم بکلی همه چیز را تعطیل کرد و با سپردن کار بدست كسانى كه شايد هدفشان رفتن مأموريتهاى مكرر بود مذاکرات را ادامه دادند.
جالب است بدانید پس از آنکه من از پروژه کنار رفتم هیچ کس از وزارت نفت سراغ ما و وزارت خارجه را براى واقعى كردن پروژه را نگرفت و قطر هم با وجود ميل ابوظبى و منافع ملى ما، سلطان گاز بين المللى در منطقه شد كه با استفاده از اين موقعيت و ثروت بدست آمده در هر زمينه، همراه با مراكز وهابيت پرخاشگر عليه منافع ملى ايران توطئه میكند.
در پى ارائه طرح من و پرفسور پاچوری به کارهای خود مشغول بودهایم و انستيتو انرژى آسيایی با 25 كشور عضو بكار خود ادامه ميدهد . البته آقاى پروفسور پاچورى ساليان بعد مشترکا با آقاى ال گور، معاون اسبق رياست جمهورى آمريكا، جايزه نوبل را بخاطر خدماتش پيرامون زمين گرمايي دريافت كرد.
پددپن