ميزنفت/ 2مهرماه امسال در دومین کنگره باشگاه نفت و نیرو، مهندس زنگنه یکی از سخنرانان اصلی روز نخست بود که به تشریح برنامه های آتی و عملکرد وزارت نفت برای تولید نفت نفت و گاز پرداختند که در ارائه ایشان، برنامههای مربوط به گاز را به ترتیب زیر مورد دسته بندی قرار دادند:
- سوخت نیروگاه ها
توسعه LNG
صادرات گاز به همسایگان
شبکه انتقال
گازرسانی روستاها و شهرهای باقیمانده
جالب آن است در حالی که پربازده ترین گزینه مصرف گاز
[1] برای کشورهای نفتخیز، تزریق گاز در مخازن قلمداد میشود ولی جناب مهندس زنگنه نه تنها در ارائه خود بلکه حتی به صورت شفاهی نیز در این جلسه بدان اشارهای نکردند که با ادعای صلاحیت هیئت علمی مهندسی نفت (و حتی مدیریت و علم اقتصاد) ایشان خوانش ندارد.
از لحاظ مهندسی نفت یکی از پرکاربردترین و شناختهترین روشهای تثبیت فشارمخزن و ازدیاد برداشت، مقوله تزریق گاز است که مقالات علمی نشان داده اند که در میادین کربناته شکافدار بالخصوص از جنس میادین جنوب ایران، تزریق گاز با وجود پیچیدگیهای تحلیلی مناسب ترین گزینه به نظر می رسد و علاوه بر آن، برای کشورهایی همچون ایران که به لطف الهی، از مخازن گازی بسیاری بهره میبرد به نسبت روشهایی همچون تزریق پلیمر، سورفکتنت ها و ... که در دسترسی کمتر و تامین دشوارتر و هزینههای بالاتر میباشند، از لحاظ اقتصادی نیز گزینه ایده آل تری است که البته متناسب با هر میدان، نوع مساله تحت الشعاع قرار میگیرد.
در حالیکه از بیش از نیم قرن پیش گزینه تزریق گاز به عنوان یکی از خواسته های شرکت ملی نفت از کنسرسیوم مطرح بوده است و محمدرضا پهلوی نیز با بهره برداری از کم کاری کنسرسیوم هفت خواهران در زمینه تزریق گاز، نحوه قراردادهای دهه 40 را تغییر داد ولی متاسفانه همواره دولتهای مختلف، صرفا " شعارگونه " با تزریق گاز برخورد کرده اند تا جایی که مهندس زنگنه در تکمیل اولویت بندیهای دیگرشان، این بار حتی دیگر شعارگونه نام آنرا هم نمیآورند.
به عنوان مثال در سال 94، با وجود آنکه بر اساس برنامه تولید شرکت ملی نفت ایران جهت حفظ تولید ، بایستی روزانه بیش از 130 میلیون مترمکعب گاز به میدانهای قدیمی کشور تزریق میشده است (برخلاف برنامه پنجم توسعه که میزان تزریق گاز درپایان سال 93 را 250 میلیون متر مکعب تعیین کرده بود) ولی گزارشات نشان میدهد که میزان تزریق افزایش محسوسی نسبت به سال 93 نداشته است؛ گرچه نیاز واقعی تزریق گاز به میادین نفتی کشور بسیار بیش از اینهاست به گونه ای که برخی مطالعات نشان میدهد که ضرورت دارد تزریق روزانه تا بیش از 450 میلیون مترمکعب گاز در مخازن نفتی ایران که در نیمه دوم عمر خود قرار دارند، صورت بگیرد
[2] و
[3].
در حالیکه غالب تجربه های شرکت های بین المللی نفت و گاز دنیا برای ازدیاد برداشت(EOR) ، در مخازن از جنس ماسه سنگ بوده است و همچنان که در بخش قبلی یادداشت، اشاره شد که کشورهای با مخازن مشابه مخازن ایران، عمدتا در انحصار شرکت های دولتی هستند ولی همچنانکه در شکل زیر نشان داده شده است، همان تجربه های این شرکتهای بین المللی در مخازن کربناته نیز نشان میدهد که گزینه غالب اجرا شده در چنین مخازنی جهت تثبیت و بهبود تولید، تزریق گاز بوده است.
*تعداد پروژه های اجراشده ازدیاد برداشت براساس جنس سنگ
منبع :
Alvarado V., Manrique E., 2010, Enhanced Oil Recovery: Field Planning and Development Strategies
با این وجود به دور از نگاه کارشناسی، برخی مسئولان تصمیم ساز وزارتی، در رقابت گرم بسیار پایین نشان دادن ضریب بازیافت میادین ایران، اجرای روشهای ثانویه و ثالثیه در ایران را جعبه سیاهی پنداشتهاند و تنها راه حل را شرکتهای بین المللی را میدانند در حالیکه واقعا پرسش مهم این است که کسانی که دعوی داشتن حداقلهای مهندسی نفت دارند و از طرف دیگر، برای بسیار پایین بودن ضریب بازیافت میادین ایران دل میسوزانند، چگونه است که دلشان برای عقب افتادگیهای تزریق گاز نمیسوزد که حتی آنرا جزو برنامههای گاز نیز به حساب نمیآورند؟
آیا با خود اندیشیده اند که خارجی ها قرار است با خود " گاز " هم بیاورند و از گاز با خود آورده، به میادین قدیمی ما تزریق میکنند یا آنها نیز دستشان برای تامین گاز جلوی ما دراز خواهد بود؟
منبع:
*مرکز مطالعات انرژی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعت نفت
[1]تزریق گاز پربازده ترین گزینه مصرف گاز :
برخی برآوردها نشان میدهد به ازای سرمایهگذاری هر یک دلاری برای تزریق گاز به مخازن هیدروکربوری، حدود 40 دلار سود از جهات دیگر حاصل میشود که همسویی راهبرد تزریق گاز به مخازن نفتی با حفظ منافع ملی را نشان میدهد، بنابراین تا وقتی که اهمیت و حجم گاز مورد نیاز برای تزریق در مخازن نفتی و برداشت صیانتی از این مخازن مشخص نشود، سیاست تشویق صادرات گاز با منافع ملی همسو نخواهد بود. صادرات گاز ارزان، کشورهای مقصد صدور گاز را از نظر صنعتی ارتقا میدهد، در حالی که این ظرفیت برای پیشرفت کشور را از دست دادهایم.
همچنین با توجه به بررسیهای انجام شده، حدود هر 6 هزار فوت مکعب معادل حرارت یک بشکه نفت را دارد، اما قیمت آن بسیار پایینتر از یک بشکه نفت است. براساس برآوردی که متخصصان مخازن داشتهاند به ازای هر چهار هزار فوت مکعب یک بشکه نفت اضافی از تزریق گاز به مخازن نفتی به دست می آید که با قیمت 45 دلار هر بشکه نفت، چندین برابر صادرات گاز ارزش افزوده دارد، اما به علت ارزش حرارتی پایین گاز در قیاس با نفت، صدور هر 6 هزار فوت مکعب گاز معادل یک بشکه نفت است، بنابراین اگر کشوری معادل یک بشکه نفت، گاز را که قیمت پایینتری دارد خریداری کند سود خواهد کرد. این به آن معناست که صادرات گاز در برابر صادرات نفتی که از تزریق همان گاز به مخزن حاصل شده است، صرفه اقتصادی ندارد.
منابع رسمی ذخاير نفت درجای ایران حدود 600 ميليارد بشكه است، که اگر از طریق تزریق گاز، يك درصد ازدياد برداشت از مخازن نفت ایجاد شود، 6 ميليارد بشكه نفت بیشتری حاصل می شود كه با احتساب قیمت امروز هر بشكه نفت خام حدود 45 دلار، درآمد 270 ميليارد دلاري نصیب كشور ميشود. يعني يك درصد ازدياد برداشت، معادل 270 ميليارد دلار درآمد است، بنابراين تزريق گاز به ميادين نفتي امري اجتنابناپذير است.
[2]پروفسور سعیدی، ضرورت تزریق گاز به میادین نفتی،مجلسوپژوهش،سال 9،شماره 34
جهت مطالعه ی بیشتر مقاله در آدرس : Telegram.me/Putcenterقابل دسترسی است.
[3]مرکز پژوهش ها، استفاده بهینه از منابع گازی، 1387، ص 84