وحید حاجی پور/ سرگردانی ایران در سیاستهای صادارت گاز جای خود٬ بازی خراب کنی مسئولان وزارت نفت در این دوره موضوع صادرات گاز را در یک چالش عظیم فرو برده است و مشخص نیست این وزارتخانه برای صادرات گاز چه بر سر دارد و هر چه هست تبعات تصمیمات غلط و بزرگی است که شامل حال کشور شده است.
همه میدانند ایران دارنده نخستین ذخایر گازی جهان است اما در حوزه تجارت گاز کمتر از 2 درصد سهم صادرات گاز را به خود اختصاص داده است. مصرف بالای داخلی و عدم تولید حداکثری از این ذخایر موجب شده است تا به امروز برنامه جامعی برای صادرات گاز عملیاتی نشود و به جز چند پروژه برای تجارت گاز٬ سردرگمی خاصی در این باره وجود داشته باشد.
یکی از قدیمی ترین برنامههای صادرات گاز٬ ارسال گاز ایران به پاکستان و هند است که با کنار رفتن دهلی نو از این پروژه٬ اسلام آباد تنها مقصد ایران برای گازش است. 20 سال از آغاز مذاکرات میگذرد و با وجود نهایی شدن قرارداد و امضای رسمی آن٬ این کشور هیچ اقدامی را برای دریافت گاز ایران انجام نداده است.
با وجود آنکه پاکستانی ها باید از سال 2014 واردات گاز از ایران را آغاز میکردند و در صورت عدم دریافت باید جریمه میپرداختند ولی این موضوع عملی نشد و حالا وزارت نفت میگوید در صدد است تا مذاکرات را برای اجرایی شدن این برنامه 20 ساله آغاز کند.
اینکه صادرات گاز ایران به پاکستان با وجود رسمی بودن قرارداد همچنان در «بند مذاکره» است تبدیل به داستانی خسته کننده شده است ولی وزیر نفت هیچگاه پاسخ نمیدهد تاوان تصمیم یک شبه و بدون پشتوانه منطقی اش را چه کسی باید پس بدهد.
*یک اصل
اصولا کشورهای «پرتولید» گاز برای صادرات٬ راسا اقدام به سرمایه گذاری و یا فراهم کردن مقدمات سرمایه گذاری در کشورهای هدف میکنند. به عنوان نمونه شرکت گازپروم روسیه به عنوان غول گازی جهان برای صادرات خود اقدام به سرمایه گذاری در کشورهای هدف میکند و با پول خود و یا ضمانت فاینانس برای شرکتهای دیگر٬ آن سوی مرز خود را آماده انتقال گاز میکند و یا کشور قطر برای رساندن ال ان جی خود به پاکستان٬ در بندر کراچی و گوادور سرمایه گذاری کرده است تا بازپرداخت سرمایه گذاری را روی قیمت گاز ارسالی خود به اسلام آباد محاسبه کند. با این اقدام و با توجه به اینکه پاکستانیها بطور کامل وابسته گاز قطر میشوند چارهای جز کنار آمدن با خواستههای قطر را ندارند. همان کاری که در دولت قبل انجام شد ولی زنگنه یک شبه ویرانش کرد.
اما قطر چه کرد؟ این کشور برای فروش گاز به صورت LNG موافقتنامه 16 میلیارد دلاری با اسلام آباد امضا کرده است.
*بازی خراب کنی زنگنه
به دولت گذشته انتقادات فراوانی وارد است اما نمیتوان منکر برخی اقدامات منطقی آن شد؛ در اواخر دولت گذشته با توجه به وقت کشیهای اسلام آباد شرایط برای صادرات گاز به این کشور هموار شد اما وزارت نفت در دوره جدید نه تنها همه برنامه های صلح را بر هم زد بلکه موضوع دریافت غرامت از پاکستان را نیز به فراموشی سپرد.
ایران در شرایط تحریم خط لوله را تا ایرانشهر کشیده بود و مقرر شده بود بخش باقی مانده پروژه تا مرز پاکستان و به طول 250 کیلومتر ادامه پیدا کند؛ همانطور که در قرارداد قید شده بود. طرف پاکستانی نیز درگام نخست متعهد شده بود خط لوله ای را تا بندر گوادر نهایی کند. گوادر نقطه اول مصرف گاز ایران برای مصرف در نیروگاه بود.
برای تحقق این مهم بین دو شرکت ایرانی و پاکستانی قراردادی امضا شد که بر مبنای آن، خط لوله مورد اشاره احداث شود. بر اساس توافقهای صورت گرفته و بررسی های دولت ایران، توافق شد مبلغ 250 تا 500 میلیون دلار از محل اعتبار ایران در اختیار پیمانکار ساخت این پروژه قرار گیرد تا در نخستین قبض گاز ارسالی برای پاکستان تسویه شود. همان شگردی که کشورهای صادرکننده گاز جهان برای بدست آوردن بازارها از آن بهره می برند.
اما دولت یازدهم که سرکار آمد وزیر نفت در مهر ماه 92 اعلام کرد به دلیل عدم توان مالی پاکستانی ها و عدم توان پرداخت وام از سوی این کشور، این کار به سود کشور نیست که مورد تعجیب و شگفتی کارشناسان قرار گرفت چرا که همه توافقها و قراردادها به امضای طرفین رسیده بود و میتوانست پروسه صادرات گاز ایران به پاکستان را تسریع کند.
اسلام آباد با وجود فشارهای آمریکا عملیات احداث این خط لوله را با حضور ایران در دسترس میدید و میتوانست به موقعیت ویژه ای دست پیدا کند.نیروگاهی که قرار بود در نخستین مرحله گاز ایران را دریافت کند با سوخت مایع به تولید برق مشغول بود و مبالغ بسیار کلانتری را برای پرداخت این سوخت پرداخت میکرد. این موضوع نشان میدهد پاکستانیها در پرداخت بهای انرژی خود با مشکل خاصی مواجه نبودند اما زنگنه اصرار عجیبی بر ناتوانی مالی طرف دوم قرارداد داشت در حالی که همین کشور فقیر قراردادهای بزرگی را با قطر، هند و چین امضا کرد!
او این مهم را نا دیده گرفت که درصورت عدم پرداخت گازبها ایران میتوانست صادرات گاز را متوقف کرده و از این کشور جریمه دریافت کند. بر اساس قراردادی که منعقد شده بود در صورت عدم دریافت گاز توسط پاکستان، این کشور می بایست روزانه 3 میلیون دلار به ایران غرامت پرداخت کند که تا امروز این رقم طبق قرارداد حدود 2 میلیارد دلار را شامل میشد. همان رقمی که ایران در مقابل ترکیه بازنده شد و باید غرامت بدهد.
با این اقدان شتابزده وزارت نفت بدون پشتوانه منطقی، نهایت کار را به این نقطه رساند که حالا اسلام آباد دست پیش را گرفته و میتواند درخواست غرامت کند ولی مدیرعامل شرکت ملی گاز در نهایت خونسردی از گزینه فسخ قرارداد هم میگوید تا نشان دهد درک درستی از اهمیت صادرات گاز در کشور و در راس شرکت ملی گاز ایران وجود ندارد.
پاکستانیها میگویند اگر منابع مالی طبق قرارداد تزریق می شد امکان چانه زنی بر سر موضوع غرامت وجود داشت اما وقتی ایرانی ها به زیر تعهد خود می زنند چنین درخواستی منطقی و منصفانه نیست.
حال پرسش اصلی اینجاست که دلیل لغو این مهم چه بود؟ آیا میتوان توجیه وزیر نفت را مبنی بر بی پول بودن پاکستانیها پذیرفت؟ قصد سیاه نمایی و یا نیت خوانی از اقدام وزارت نفت را در لغو تامین مالی خط لوله صلح را نداریم اما آیا این اقدام بر خلاف منافع ملی نیست و موجب از دست رفتن میلیون ها دلار از درآمد بالقوه گازی نشد؟ تبعات چنین تصمیمات یک شبه و بدون پشتوانه را چه کسی پاسخگوست؟
اینکه وزیر نفت به یکباره تصمیم میگیرد همه چیز را فراموش کند و همه چیز را منکر میشود دقیقا در نقطه مقابل قرارداد کرسنت قرار دارد؛ جایی که به تنهایی و با زیر پا گذاشتن مصوبه شورای اقتصاد برای ارزان فروشی گاز ایران به دلال اماراتی، روبروی همه چیز میایستد و چه تامل بر انگیز که هر دو اقدام خود را به سود کشور دانسته است ولی در عمل ضربه بزرگی به منافع ملی وارد کرد.
آیا ایشان میداند با این اقدام به تمامی خواستههای آمریکا جامه عمل پوشانده است و دو دستی بازار ایران را تقدیم کشوری کرده است که با پول گاز خود، سلفیها و داعش را شارژ میکند؟ آمریکا تلاش بسیاری کرد تا پاکستان را به دامان قطر بیاندازد که با تصمیم اشتباه زنگنه، آمریکا به خواسته خود رسید.
گمان نمیکنیم ایشان به خاطر داشته باشند که پیشنهاد ریاض به پاکستان چه بود؛ پادشاه سابق عربستان رسما به دولت پاکستان اعلام کرد که «در قبال انصراف از واردات گاز ایران می تواند، انرژی مورد نیاز پاکستان را با قیمت کمتری تامین و حتی برای تامین هزینه آن به دولت پاکستان وام های طولانی مدت بدهد».
وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران با یک تصمیم اشتباه، به همه اهداف رقبا و دشمنان ایران جامه عمل پوشاند. از عربستان و قطر گرفته تا آمریکا ولی کسی به این سوال پاسخ نمیدهد که تاوان چنین تصمیمات خلق الساعهای را چه کسی باید بدهد.
آقای زنگنه پاسخ دهید لطفا!
شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۳۸