وحید حاجیپور/ تجدیدنظر در نرخ خوراک پتروشیمی یکی از مباحث اصلی صنعت نفت طی 40 ماه اخیر بوده است؛ موضوعی که وزارت نفت را روبروی پتروشیمیها قرار داد و در پایان٬ آنچه شد که منتقدان وزارت نفت و شخص وزیر نفت برایش «سینه» میزدند. کسانی که روی همه اتفاقات سه سال اخیر متمرکز شده بودند بخوبی میدانند افزایش نرخ خوراک پتروشیمی و قطع رانت شیرین خوراک٬ رسانههای منتقد وزارت نفت را محبوب و منفور کرده بود؛ رسانههایی که در سال 92 بیرق این مهم را بلند کردند و وزارت نفت در سایه این بیرق پتروشیمیها را به پیکار طلبید.
رسانههایی که از سوی وزارت نفت با القاب ناخوشایندی معرفی میشدند «تب»شان برای افزایش نرخ خوراک داغتر از شخص وزیرنفت بود و زنگنه هم با همراه دیدن آنها٬ به خود جرات داد نسبت به وضعیت موجود اعتراض کند. او بحث خوراک پتروشیمیها را مطرح کرد و در سخنرانیهای خود٬ نسبت به رانت بزرگ و راحت خوری آنها انتقاد کرد و دقیقا همان استدلالهایی را مطرح کرد که منتقدان «او» مطرح میکردند؛ یک اتحاد بینظیر.
زنگنه برای عدم تقابل جدی با وزارت صنعت٬ معدن و تجارت بطور غیرمستقیم توپ را به زمین رسانهها انداخت و رسانههای منتقد و غیرهمسو با وجود آنکه از این زیرکی اطلاع داشتند٬ بی تفاوت به اهداف وزیر نفت٬ همان راه را ادامه دادند و برای جلوگیری از توسعه کاریکاتوری عده ای خاص گزارش نوشتند٬ مصاحبه کردند و فضای عمومی جامعه را با نرخ ناچیز خوراک و سود کلان برخی دستگاهها آشنا کردند.
نکته جالب در این باره٬ همراهی رسانههایی با وزیر نفت بود که به آنها «غیرخودی» اطلاق میشد و رسانههای خودی و محرم٬ اغلب «طرف» پتروشیمیها و نهادهایی را میگرفتند که ریال هایشان «چرب» بود. نگاهی به رسانههای خودی و غیرخودی براحتی نشان میدهد که منتقدان وزارت نفت٬ در حلقه یاران وزیر قرار گرفته بودند و مداحان زنگنه به سمت پتروشیمیها غش کرده بودند.
این نکته از آن نظر حائز اهمیت است که شخص وزیر نفت در موارد دیگر حرکت رسانههای منتقد را برخلاف منافع ملی میدانست و میداند ولی در این باره شاهد آن بود که اظهاراتش توسط همان رسانههایی گفته شد که وی علاقه ای به آنها ندارد بطوری که در یکی از برنامههای پیش از ادبیات مناسبی برای یکی از آنها بکار برد. اینجاست که تفاوت بنیادین رسانههای آگاه و دلسوز و رسانههای «سفارشی» مشخص میشود.
زنگنه نمیتواند این مهم را کتمان کند که اگر رسانههای منتقدش نبودند نمیتوانست قیمت خوراک را افزایش دهد چرا که این رسانهها به تنهایی با بیدار کردن حساسیت جامعه٬ توانستند جادهای را صاف کنند که وزیر نفت با سرعت از آن عبور و سرعت گیرهای «خودی ها» را با کمک منتقدان یکی پس از دیگری رد کند.
جدای از رسانهها٬ چهرههای سرشناس منتقد او نیز به دفاع از اراده وزیر نفت پرداختند و نظرات زنگنه را با صراحت لهجه بیشتری بیان کردند که نمونه خاص آن احمد توکلی و هدایت الله خادمی بودند. توکلی که یکی از حامیان ایجاد شفافیت در اقتصاد است و در حوزه قراردادهای نفتی انتقادات جدی به وزارت نفت وارد کرده بود٬ در دو قطبی ایجاد شده میان زنگنه و نعمت زاده٬ به هواخواهی از زنگنه وارد گود و درباره نرخ خوراک پتروشیمی همزبان وزیر نفت شد.
خادمی مدیرعامل اسبق شرکت حفاری شمال هم چهره دیگری بود که موضع وزارت نفت را حامی تامین منافع ملی دانست. وی بدلیل تمایل نفت برای استفاده از دکل هندی آبان در پارس جنوبی و اشتغالزایی برای هندیها به جای ایرانیها٬ با آقای وزیر چالش و از این اقدام انتقاد کرد و سرانجام برکنار شد. او چند صاحی بعد نماینده مردم ایذه و باغملک در مجلس دهم شد و در روزهایی که نسل جدید قراردادهای نفتی به تصویب نزدیک میشد نسبت به بندهایی از این مدل قراردادی انتقادات جدی وارد کرد و البته در این میان با هجمه رسانههای «محرم نفت» همراه شد.
وی را به دشمنی ذاتی و کینه توزی متهم کردند ولی او هم با ملاک قرار دادن منافع ملی٬ با حضور در رسانهها و گفت و گوی ویژه خبری از موضع وزیر نفت حمایت تمام قد کرد و روبروی افرادی ایستاد که در جبهه بندی سیاسی با او همسنگر بودند.
همه این موارد نشان میدهد وزارت نفت و شخص وزیر نفت باید نگرش خود درباره منتقدان را اصلاح کرده و بجای «انگ زنی» به منتقدان خود و سیاسی خواندن آنها٬ تعامل را جایزگین تقابل کند. از یاد نبریم همین انتقادات بود که موجب 150 اصلاح در مدل جدید قراردادهای نفتی شد و به تکامل IPC کمک کرد. شخص وزیر نفت باید با این حقیقت کنار بیاید که تقسیم بندی رسانهها و افراد به محرم و نامحرم نه تنها اثرات سویی را در اعتماد مردم به اظهارات مسئولان کشور ایجاد میکند بلکه قطار دولت را در تامین منافع ملی از ریل خارج میکند.
شخص وزیر نفت نقش مهمی در این میان ایفا میکند؛ متاسفانه وی طی چند سال گذشته رویهای را در پیش گرفته است که منتقدان درست برعکس آن به پیش میروند. زنگنه و یازانش همه را از تیغ تهمت و برچسب میگذرانند و منتقدان اما بی توجه به این بی اخلاقیها٬ منافع ملی را معیار قرار داده و در راستای «خطی» حرکت میکنند که به سود کشور است. هرچند ممکن است اختلافاتی میان دو طرف در برداشتهایشان وجود داشته است ولی نه شخص وزیر نفت و نه منتقدان قصد سوراخ کردن کشتی را ندارند که همه دز آن نشسته اند. این ذهنیت باید در وزارت نفت از بین رود و با رویی باز با انتقادات برخورد شود که عمدتا همراه با راهکار است.
تجربه نشان داده است هرگاه برخورد منصفانهای با منتقدان شده است تعالی برنامهها به ثمر نشسته است و هر زمان برخوردهای تند در دستور کار قرار گیرد کشور دچار خسران میشود.
ماجرای خوراک پتروشیمیها بهترین محکی بود که میشد به دلسوزی و آگاهی منتقدان وزارت نفت پی برد؛ همان منتقدانی که ناجوانمردانه مورد حملات پی در پی قرار گرفتند ولی روی اصول خود ماندند. آنها استوار ماندند ولی دوستان و «خودی» های نزدیک به دولت و وزارت نفت٬ رنگ عوض کرده و به دفاع از وزیرنفت نپرداختند. اگر باز هم وزیر نفت٬ منتقدان را دشمن میداند حداقل باید بداند که دشمن دانا به از دوست نادان است.
دوشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۳۰