ميزنفت- متن زیر توسط یکی از مخاطبان
ميزنفت ارسال شده است که با اندکی تعدیل منتشر می شود،
شاید تا کنون قسمت های زیادی از دردها و مرارت هایی که برعده ای از فارغ التحصیلان دانشگاه صنعت نفت گذشته است توسط بسیاری از افراد به رشته تحریر در آمده باشد اما گوشه ای از ناگفته ها که تا کنون کمتر بر زبان آورده شده است رفتار مسئولان ومرتبطین امر با این قضیه بوده است.متاسفانه از عالی ترین مقام تا پایین ترین آن مجموعه ای از برخوردها را با این طیف تحصیلکرده داشته اند که هرچه در گنیجنه لغات ذهنمان پی واژه ای لطیف برای آن گشتیم چیزی مناسب تر از " نمایشگاه بی تعهدی" پیدا نکردیم.
به روز های آغازین ماجرا که می نگریم شروع ماجرای تلخی را می بینیم که با چند سطر ممهور به امضای وزیر محترم نفت در خردادماه سال 94 استارت می خورد.عجیب که به راحتی نگاشتن چند جمله ساده آینده عده زیادی از فارغ التحصیلان دانشگاه صنعت نفت به یک باره به باد نابودی سپرده می شود.خود این بخشنامه عجیب که در آن بر ممنوعیت هرنوع استخدام بدون توجه وضعیت فارغ التحصیلان دانشگاه نفت تاکید شده است، آغازیست برای مطالبه گری دانشجویان و فارغ التحصیلان مبنی بر حق استخدامی در شرکت های تابعه وزارت نفت.در واقع آغاز این مطالبات شروع فستیوال برخوردهای مسولان ذیربط در این ماجرا بود.
اولین اقدام در این موضوع را رئيس دانشگاه صنعت نفت انجام دادند که در مهرماه سال 94 با درج خبری در پایگاه اینترنتی دانشگاه از حل مشکل دانشجویان و فارغ التحصیلان خبر دادند و حتی در نامه ای از وزیر محترم برای حسن همکاری در این موضوع تشکر کردند!!! تا اینجای ماجرا همه با حسن ظن به اقدامات هیات رییسه دانشگاه می نگریستند تا اینکه عدم حل مشکل فارغ التحصیلان به مدت چهارماه و مصاحبه دکتر سلحشور همه گمان های نیک به ریاست دانشگاه را به باد داد و این سوال را بوجود آورد که واقعا وقتی در عمل مشکلی حل نشده است چرا باید مدیری برای حفظ آرامش مصنوعی چندماهه حوزه تحت مسولیتش چنین صحبت های بی پشتوانه ای را انجام دهد و تمام اعتماد دانشجویان را به ثمن بخسی بفروشد؟
و اما درباره اقدامات دکتر سلحشور ماجرا بسیار جالب تر است چرا که ایشان از اعضای هیئت علمی دانشگاه صنعت نفت هستند و اگر نگوییم تمام لااقل قسمت زیادی از جایگاه کنونی شان نیز مرهون همین دانشگاه نفت است.لکن با همه این اوصاف و ضمن اشراف به ریزترین قوانین و روالهای موجود درباره فارغ التحصیلان دانشگاه نفت، متاسفانه در مصاحبه با خبرنگار صدا و سیما به گونه ای صحبت کردند که گویا در دانشگاه نفت صحبت از هیچ قول و قراری نبوده و نیست و نخواهد بود! و همین صحبتها بود که دانشجویان معترض را در دانشگاه به اقدامات میدانی وا داشت. این آقای سلحشور همان مدیری است که فرزندشان کارمند رسمی وزارت نفت شده است.
به راستی جایگاه و رفتار کسی که آگاهانه به زیر میز تمام حق و حقوق دانشجویان نفت می زند در کجای این نمایشگاه فریب است؟آیا باید این تصور غلط را باور کنیم که دانشگاه نفت برای عده ای فقط محل کسب پروژه های میلیونی و میلیاردی است؟ واقعا سکوت امثال ایشان و ریاست دانشگاه صنعت نفت به عنوان هیئت علمی دانشگاه صنعت نفت و معاونت توسعه سرمایه انسانی در مقابل تزریق اطلاعات غلط توسط وزیر محترم نفت ( حال به دلیل مشورت های اشتباه و یا هرچیز دیگری) به افکار عمومی مبنی بر بیسواد بودن فارغ التحصیلان نفت و فریب اذهان عامه مردم چه توجیهی دارد؟خود دکتر سلحشور و دکتر هاشمی بفرمایند این تابلوی کمک به فریب را در کجای نمایشگاهمان نصب کنیم؟
ذکر این نکته هم خارج از لطف نیست که با آن همه قوانین و مقررات سفت و سختی که دکتر سلحشور در مصاحبه شان متذکر شدند که اتفاقا اندک حقی برای دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه نفت (به مانند آنچه که در گذشته مرسوم بوده ) قائل نشده بود باید پرسید چگونه یک شبه آنهم بخاطر آرام کردن فضای دانشگاه و کوتاه آمدن دانشجویان از ترک جلسات امتحانات ترم، با ابلاغیه ی 27 دیماه کن فیکون می شود و بار دیگر حق قانونی دانشجویان بر سربرگ های وزارت نفت نقش می بندد؟؟ آیا اسمی بهتر ازفریب برای این اقدامات سراغ دارید؟ چرا که به خوبی چند ماه بعد از دی ماه 94 نیز مشخص شد که علی رغم اینکه حتی مسولان دانشگاه با قسم جلاله تضمین به حل مشکل دادند اما هیچ اتفاق تازه ای قرار نبود که برای دانشجویان و فارغ التحصیلان نفت بیفتد و حضرات مسوول ککشان هم نگزید و این ابلاغیه ی 27 دیماه 94 تنها قاب جدیدی در نمایشگاه فریب بود!
و اما گویا تقدیر بر این بود قاب های دیگر این نمایشگاه بدست برخی از بهارستانی ها بر دیواره ی شلوغ نمایشگاه نصب شود آنجا که دانشجویان استتغاثه خود را بر درب مجلس شورای اسلامی به ویژه کمیسون محترم انرژی بردند. همانجا که در آخرین پیچ و تاب های گذر از نمایشگاه، بارقه هایی از امید در دل معترضین توسط رئیس کمیسیون انرژی جناب آقای حسنوند ایجاد شد اما خیلی زودتر از آنچه که تصور می شد چراغ حقیقت بر تابلوهای فریب آقایان نماینده نیز تابیده شد و تمام قول ها و وعده هایشان تنها گوشه ای دیگر از دیوار نمایشگاه فریب را پر کرد چرا که گویا این مورد نیز تنها برای متفرق کردن دانشجویان از مقابل مجلس بود و اراده ای در کمیسیون انرژی برای احقاق حق دانشجویان از ساکنان خیابان طالقانی وجود نداشت و نمی دانستیم که در بزنگاه ها هیچ رفیقی مقابل رفیقش نمی ایستد حتی اگر در این بین حقی از عده ای تضییع شده باشد!!!
در مراسم اختتامیه این نمایشگاه هم شاهد آن بودیم که وزارت نفت با دعوت تعداد بسیار معدود و گزینشی از فارغ التحصیلان و قرار دادن آن ها در یک بازی از پیش تایین شده و با برگزاری آزمون های عجیب و غریبی که در تاریخ استخدامی نفت هیچگاه مرسوم نبوده بیش از نیمی از همین دعوت شدگان را در بازی خود حذف کرد تا مابقی را نیز در باقی مراحل باقی مانده از دم تیغ تحقیر بگذراند و بدین شکلِ جالب به همان مقاصد اصلی خود که عدم جذب فارغ التحصیلان دانشگاه نفت است برسد.
بدین شکل است که تندیس افتخار نمایشگاه دیدنی به جناب آقای دهقانی مدیر کل آموزش وزارت نفت بخاطر جمله ی ذیل که اخیرا در خبرگزاری ها پراکندند ، اهدا می شود : وضعیت استخدامی دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه نفت ساماندهی شد.
و اما پس پایان نمایشگاه از جانب بازدیدکنندگان چند سوال از هنرمندانِ صاحب اثر(!) کماکان باقیست:
به راستی در این مملکت یک جوان تحصیلکرده و مشتاق به خدمت می بایست به کدام یک از موارد ذیل اعتماد کند؟ دفترچه کنکور سراسری که در آن خبر از تعهداتی از سوی وزارت نفت است و یا قوانین و روال موجود و مکتوبات سایت نیروی انسانی وزارت نفت؟ سخنان و قول های مسولان یک دانشگاه معتبر مانند دانشگاه صنعت نفت و قسم های جلاله ی آنان و یا تقریرات و و صحبت های نمایندگان مجلس و رئیس کمیسیون انرژی؟ابلاغیه های وزارت نفت؟ واقعا باید به چه چیزی و یا چه کسی در این کشور اعتماد کرد؟
آیا دوستانی مانند آقای حسنوند، وزیر محترم نفت، رئیس و مسئولان محترم دانشگاه صنعت نفت اکنون می دانند با این شیوه چه ضربات مهلکی به اعتماد جوانان این مرز و بوم نسبت به دولت و نظام و کشور می زنند؟ آیا می دانند که خلف وعده نسبت به ولی تنعمتان این آب و خاک که همین مردم نجیب و جوانان پاک سرشت آن هستند چه آسیب های اجتماعی برای کشور و چه مضراتی برای دنیا و آخرت همین آقایان دارد؟ واقعا چه چیزی از ناامیدی جوانان نصیب کشور می شود ؟ و این چه تدبیری است که باعث سرخوردگی قشر تحصیلکرده در کشور می شود؟
آقای حسنوند به واقع چرا باید با برخی حرکات این اندیشه غلط را در ذهن جوانان مملکت بپرورانیم که نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی چیز دیگری جز حقوق ملت را نمایندگی می کنند و یا چرا باید به گونه ای عمل کنید که مردم به اشتباه فکر کنند که بعضی از نمایندگان کنونیِ مجلس شورای اسلامی همچون برخی از نمایندگان پیشین در فکر دوران بعد از نمایندگی هستند؟ همانان که دیروز بر صندلی شما تکیه زده بودند و امروز بر یک صندلی ِ زیبای دولتی!واقعا چرا؟
آقایان مسئول در دانشگاه به راستی چرا باید به گونه ای عمل کنید که این ذهنیت اشتباه را در ذهن دانشجویان بکارید که برای مسولان دانشگاه نه حقوقِ حقه دانشجویان بلکه تنها سکوتی قبرستانی و یک بیلان کاری مصنوعی برای بالادستان در وزارت خانه مهم است؟ چرا باید در اقدامی اشتباه به دانشجو بباورانید استادی که مظهری از آزادگی و آزادمنشی برای دانشجویان باید باشد تنها و تنها برگی از داستانهای تخیلی است که در مملکت ما یافت نمی شود؟!
آقایان مسئول در نیروی انسانی وزارت نفت به واقع چرا به شکلی عمل می فرمایید که این تفکر غلط در ذهن همگان شکل بگیرد که مسولان دلسوز ما در نیروی انسانی وزارت نفت هماره بجای ارائه راهکارهای واقعی و درست به وزیر محترم دایما در حال چوب لای چرخ گذاشتن در مسیر استخدام دانشجویان هستند و یا اینکه متاسفانه مشغول به مصاحبه های فانتزی و سراسر وارونگی آن هم تنها بخاطر خوشایند عده ای در بالادست هستند؟
آقای وزیر واقعا چرا باید به گونه ای سخن برانید که این تصور اشتباه در اذهان عده کثیری از دانشجویان و فارغ التحصیلان این مرز بوم شکل بگیرد که وزیر مملکتشان بدون آگاهیِ کامل و تنها بر اساس یک سری مشورت های هدفدار در موضوعی که مربوط به آنان است سخن می گوید؟ چرا به گونه ای اقدام می فرمایید که عده ای به غلط فکر کنند که در این مملکت به جای حکومت قانون، این اشخاص هستند که بر سرنوشت ها حکومت می کنند؟
با احترام به همه جوانان این کشور و انشاا... مشکل همه حل شود.
روی سخنم با شماست "عصر نفت" ایا زمان این نرسیده در باره نیرو های مدت موقت مطلبی به چاپ برسانید!!!!!!!!