به گزارش
ميزنفت ، به طور کلی تحولات بازار نفت را از سال 2010، که رویدادهای معروف به بهار عربی آغاز شد، تا به امروز می توان به دو دوره سه ساله کاملا متفاوت تقسیم کرد.
دوره اول؛ که در آن عامل ژئوپولتیک در تعیین سمت و سوی قیمت های نفت در بازار جهانی نقش تعیین کننده ای داشت و دوره دوم؛ که در آن عامل ژئوپولتیک بتدریج از بازار نفت رخت بر می بندد و بهای نفت عمدتا بر مبنای عرضه و تقاضا و به عبارت دیگر عوامل بنیادین تعیین می شود.
در دوره نخست، تحولات موسوم به بهار عربی خاورمیانه را به سوی بی ثباتی سوق داد. به جز تونس که رویدادها به میزان زیادی مسالمت آمیز بود، ناآرامی ها در مصر، سوریه، لیبی، یمن و بحرین و هراس از گسترش ناآرامی ها به عربستان سعودی، به عنوان بزرگ ترین صادر کننده نفت جهان، بازار نفت را ملتهب ساخت و در این میان خروج نفت لیبی از بازار و تحولات مصر که کانال سوئز به عنوان یکی از آبراه های مهم عبور نفت از این کشور می گذرد، بهای نفت را در بازارهای جهانی افزایش داد.
در همین حال، اجرایی شدن تحریم های اتحادیه اروپا علیه ایران از ابتدای سال 2012 بر شدت نگرانی از امنیت عرضه افزود و بیم از افزایش تنش در روابط ایران و آمریکا قیمت های نفت را به بیش از پیش افزایش داد به گونه ای که قیمت های نفت از مرز یکصد دلار هر بشکه فراتر رفت.
اما با کودتا علیه دولت تحت رهبری اسلامگرایان در مصر و روی کارآمدن ژنرال عبدالفتاح سیسی، جایگزینی نفت لیبی توسط دیگر اعضای اوپک بویژه عربستان، به ثمر نشستن قراردادهای نفتی عراق و افزایش روز افزون تولید این کشور از یک سو و افزایش تولید نفت و گاز در آمریکا و دیگر تولید کنندگان غیراوپک از سوی دیگر، دوره اثرگذاری عامل ژئوپولتیک بر تحولات بازار نفت رو به افول نهاد و بتدریج بنیادهای بازار جای عامل ژئوپولتیک را در تعیین قیمت های نفت گرفت.
با افزایش تولید نفت در کشورهای عضو اوپک و غیراوپک به دنبال یک دوره قیمت های بالای نفت، کاهش رشد اقتصادی و کاهش تقاضای نفت چین و نیز افزایش ذخیره سازی ها در کشورهای مصرف کننده بتدریج مازاد عرضه در بازار نمایان شد و قمیت ها کاهش یافت.
در همین حال سیاست نفتی عربستان مبنی بر کنار گذاشتن سقف تولید در اوپک و افزایش عرضه، روند نزولی قیمت های نفت را در سال 2014 تشدید کرد.
اما این پایان روند کاهش قیمت های نفت نبود. ابتکار دولت روحانی برای مذاکره با قدرت های جهانی، خوشبینی به حل و فصل برنامه هسته ای ایران از راه های مسالمت آمیز، امکان لغو تحریم ها و افزایش تولید نفت ایران عامل دیگری بود که از دامنه تعیین کنندگی ژئوپولتیک در تعیین سمت و سوی تحولات بازار نفت کاست و روند کاهش قیمت های نفت را سرعت بخشید. تحت تاثیر این عوامل قیمت های نفت به شدت کاهش یافت و از بیش از یکصد دلار در سال 2014 به کمتر از سی دلار در اوایل سال جاری رسید.
اکنون با پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نظر می رسد برای ترسیم دورنمای قیمت های نفت در سال آینده میلادی، پیش از آن که به اهمیت تصمیم اوپک در نشست دهم آذر -اگر اعضا در مورد یک توافق در مورد کاهش تولید به اجماع برسند- چشم بدوزیم، باید مترصد سیاست خاورمیانه ای ترامپ از یک سو و سیاست انرژی وی از سوی دیگر باشیم.
طی چند روز گذشته ترامپ با انتخاب هایش، بر خلاف آنچه تصور می رفت، نشان داده است که به وعده های انتخاباتی اش پایبند است. انتخاب مشاور امنیت ملی، رییس سازمان اطلاعات مرکزی و وزیر دادگستری با جهت گیری ضد برجام و ضد مسلمانان گویای آن است که ترامپ به اجرای برنامه های اعلام شده اش در انتخابات متعهد است. سخنان دیروز وی در مورد خروج از توافق ترانس پاسیفیک گواه دیگری است بر این که ترامپ قصد دارد برنامه های اعلام شده اش را عملی سازد.
تا آنجا که به سیاست های ترامپ در زمینه انرژی مربوط است، وی اعلام کرده است که واردات نفت از اوپک را کاهش خواهد داد و با تکمیل ساخت خط لوله کیستون و افزایش واردات نفت از کانادا کاهش وابستگی به واردات نفت از خاورمیانه را به طور جدی پیگیری خواهد کرد. آمریکا سال گذشته 9 میلیون بشکه نفت در روز وارد کرد که 43 درصد آن از کانادا و تنها 38 درصد آن از کشورهای عضو اوپک بود. اکنون با ابراز تمایل ترامپ برای ساخت خط لوله نفت کیستون، وی قادر خواهد بود واردات نفت از کانادا را حدود 850 هزار بشکه در روز افزایش دهد.
افزایش نه تنها تولید نفت و گاز بلکه ذغال سنگ در داخل با هدف تقویت امنیت انرژی آمریکا از دیگر برنامه های ترامپ برای کاهش وابستگی به نفت اوپک است.
همچنین اعلام خروج از پیمان پاریس در زمینه تغییرات آب و هوایی بدین معناست که رییس جمهوری جدید آمریکا بین آب و هوای پاک و تضمین امنیت انرژی، دومی را ترجیح می دهد.
با توجه به سیاست های انرژی ترامپ در زمینه افزایش تولید داخلی و کاهش وابستگی به نفت وارداتی از اوپک، می توان انتظار داشت که آمریکا بر هر گونه توافق اوپک و یا اوپک و روسیه برای مدیریت قیمت ها در بازار نفت اثر بگذارد.
ترامپ اگر وعده های انتخاباتیش را در زمینه انرژی به اجرا بگذارد، بعید است اعضای اوپک به طور یکجانبه و یا اوپک و روسیه به طور دوجانبه بتوانند قیمت های نفت را در سال آینده مدیریت کنند. اکنون تصور می رود، فارغ از هر تصمیمی که اوپک در نشست دهم آذر (30 نوامبر) بگیرد، محتمل ترین سناریو برای مدیریت بازار نفت در سال آینده -اگر بپذیریم که به چنین مدیریتی نیاز است- سه ضلعی خواهد بود: اوپک، روسیه و آمریکا.
در یاد و خاطر خود ثبت نمایید که جهانیان برای این 4 سال زمامداری ترامپ در کاخ سفید باید منتظر بد مستی های او البته از نوع آمریکایش باشند ...
ترامپ از آن نوع محتسبانی ست که باده ات را میخورد و سنگ به جامت میاندازد و چون زور او نیز بیشتر است بهترین روش و البته تنهاترین روش مقابله ی با این تازه بدوران رسیده ی عالم سیاست مداراست .....
چو جنگ آوری با کسی برستیز
که از وی گریزت بود یا گریز