ميزنفت/ هدایت الله خادمی عضو کمیسیون انرژی مجلس در گفت و گوی تفصیلی خود با سرویس سیاسی خبرگزاری مهر به بیان نکات مهمی در حوزه راه اندازی دکل ایران امیر کبیر در دریای خزر٬ قراردادهای جدید نفتی٬ باشگاه نفت و نیرو٬ کرسنت و .... پرداخته است که بخش های مهمی از آن در ادامه می آید:
*نمایندگانی در مجلس حضور داشتند که زمانی که بنده به پرونده IPC ورود کردم، شدیداً با من مخالفت می کردند اما الان دائم می آیند و نسبت به این نوع قراردادها انتقاد کرده و می گویند حتی اگر می خواهید استیضاح وزیر را بیاورید، ما امضاء می کنیم چون بعد از یک مدت فهمیدند قراردادها آنگونه که فکر می کردند، نیست.
*من ۷ سال مدیر نفتی بودم. از سال ۸۸ قبل از وزارت آقای قاسمی، در همه دولت ها مدیر نفتی بودم. به آقای زنگنه در دوران اول مدیریتش هم نقد داشتم، زیرا آقای زنگنه خیلی از زیرساخت های نفت را قبول نداشت و درصدد برهم زدن آن بود.
*در زمان وزارت اول آقای زنگنه، بنده در نفت جنوب بودم. وقتی وزیر شد، دید که شرکتی بزرگ و قوی به نام شرکت مناطق نفت خیز جنوب در وزارت نفت وجود دارد. این شرکت کل ایران را سرویس می داد.راندمان آن موقع این شرکت در ۲۷ سال گذشته ۳ برابر امروز بود.
*آقای مهندس زنگنه در سفری که به خوزستان داشت، بچه های خوزستان از او انتقاد کردند. ایشان تحمل انتقاد نداشت به همین دلیل تصور کرد این انتقادات از قدرت شرکت مناطق نفت خیز جنوب ناشی می شود لذا شرکت مناطق نفت خیز جنوب را به شرکت های مختلف تقسیم کرد.
*شرکت مناطق نفت خیز جنوب شامل مدیران و کارشناسانی بود که همه پله، پله بالا آمده بودند و مدیران هر بخش از همه افراد آن بخش از نظر تجربه و دانش بالاتر بودند. آقای زنگنه این شرکت را تجزیه کرد و کارشناسان و مدیران آن را به شرکتهای مختلف فرستاد. البته آقای زنگنه به این کار هم راضی نشد و شرکت مناطق نفت مرکزی را نیز به موازات این شرکت تشکیل داد.
ایران امیر کبیر
*سوئدی ها و نروژی ها دستگاه حفاری نیمه شناور البرز را در بهشهر ساختند تا در آبهای عمیق حفاری کند. شروع ساخت این دستگاه در زمان آقای زنگنه بود. ۶-۷ سال روی آن کار کردند و پس از آن در زمان آقای احمدی نژاد، در زمان تحریم ها، این دستگاه را رها کرده و رفتند.
تلاش های زیادی برای راه اندازی دستگاه امیرکبیر انجام شد. اما این کار انجام نشد و پروژه به تدریج داشت مستهلک می شد. خارجی ها می گفتند در آینده ای نزدیک باید برویم کوه آهن قراضه ۱۵ تنی را در شمال ایران ببینیم. وزارت نفت هر کاری کرد نتوانست این دستگاه ها را راه اندازی کند.
*همزمان بحث هایی در مورد نظام حاکمیتی دریای خزر ایجاد شد. بنابراین وزارت نفت معتقد بود برای تثبیت حاکمیت مان در دریای خزر باید این دستگاه راه اندازی شده و به دریا انداخته شود. حتی یکبار آقای احمدی نژاد را پای دستگاه بردند، افتتاح هم شد اما دستگاه چون آماده نبود، راه اندازی نشد.
پس از مدتی، از من خواستند که این دستگاه را راه اندازی کنم. به دلایل خانوادگی برایم سخت بود که از جنوب کشور به شمال کشور بروم. اما بالاخره به من حکم و دستور دادند که این مسئولیت را قبول کنم. به من گفتند شما این دستگاه را راه اندازی کنید، بروید. چندین شرکت درگیر این موضوع بودند. در آن زمان آقای رستم قاسمی رئیس قرارگاه خاتم الانبیا و رئیس هیات مدیره شرکت صدرا هم بود.
*هفته ای چند بار جمع ۲۰ نفره ای برای بررسی پروژه دور هم جمع می شدیم. در اولین جلسه اعلام کردم اگر یکی از مشاوران حاضر در جلسه دیگر در این پروژه حضور نداشته باشد، من این پروژه را ۵ ماه دیگر راه اندازی می کنم. این فرد مشاور کسی بود که عدم راه اندازی این پروژه به نفعش بود بنابراین سنگ اندازی می کرد.
آقای قاسمی دستها را بالا برد و گفت ما کمک می کنیم، شما فقط این پروژه را راه اندازی کن. از اینجا مسئولیت راه اندازی دستگاه نیمه شناور ایران البرز از خارجی ها و صدرا گرفته شد و به ما واگذار کردند. دستگاه را راه اندازی کردیم اما کسی آن را حرکت نمی داد. در جلسات شورای عالی امنیت ملی نقطه انتقال و فعالیت دستگاه را نیز مشخص کردیم.
*به آقای رئیس جمهور گفتیم برای راه اندازی دستگاه به شمال کشور سفر کند. این بار آقای احمدی نژاد اطلاعات بسیار خوبی درباره دستگاه حفاری داشت؛ مثل یک وزیر نفت. سرانجام دستگاه با حضور ایشان افتتاح شد. اما باز هم خبری از حرکت دستگاه نبود.
*مخالفت آذربایجان
*کشور آذربایجان مخالف بود. بالاخره یک شب دستگاه را حرکت دادیم. قید همه چیز را زدم و بدون هماهنگی دستگاه را حرکت دادم. یک تیم انگلیسی را برای عملیات لنگر اندازی دستگاه به ایران آوردیم اما به محض اینکه می خواستیم دستگاه را حرکت دهیم، طرف انگلیسی پیاده شد و گفت دستگاه را حرکت نمی دهم، لنگر اندازی نمی کنم. به ملوان ایرانی اعلام کردم که با آقای احمدی نژاد تماس می گیرم و به شما خبر می دهم. اما بنده هیچ دسترسی به رئیس جمهور نداشتم و تنها از این ابزار برای انجام خواسته ام استفاده کردم.
*بعد از ۲۰ دقیقه تماس گرفتم و با ادبیات آقای احمدی نژاد به آنها گفتم که انگلیسی های فلان فلان شده را بیرون کرده و خودتان این کار را انجام دهید.
*ناخدای ایرانی که چندین کار را برای ما انجام داده بود اعلام کرد که می توانم این کار را هم انجام دهم. به ایشان گفتم تلفن سیار را بردار، هیچ کس بجز خودم و خودت خبر نداشته باشد، چون موضوع امنیتی است، من هم امشب تا صبح بیدارم، فقط با من تماس بگیرد. بالاخره ساعت ۵ صبح به ما اطلاع دادند که اولین لنگر را انداختند. این دستگاه حدود ۱۵ هزار تن وزن دارد و هر لنگر ۱۸۰ تن وزن دارد.
*یک تیم انگلیسی را برای عملیات لنگر اندازی دستگاه به ایران آوردیم اما به محض اینکه می خواستیم دستگاه را حرکت دهیم، طرف انگلیسی پیاده شد و گفت دستگاه را حرکت نمی دهم، لنگر اندازی نمی کنم. به ملوان ایرانی اعلام کردم که به آقای احمدی نژاد تماس می گیرم و به شما خبر می دهم. بعد از ۲۰ دقیقه تماس گرفتم و با ادبیات آقای احمدی نژاد به آنها گفتم که انگلیسی های فلان فلان شده را بیرون کرده و خودتان این کار را انجام دهیداولین لنگر را انداختیم، و دیگر دستگاه قابل برگشت نبود، به رئیس حراست وزارت نفت زنگ زدم و گفتم من دستگاه را حرکت دادم و قابل برگشت هم نیست. چند دقیقه ماند که چه بگوید. می دانستیم که فردا صبح هم باید در شورای عالی امنیت ملی شرکت کنیم. در جلسه شورا همه حضور داشتند.
*تا آن موقع کشور های حاشیه خزر نمی پذیرفتند ما تا آن حد از دریای خزر سهم داشته باشیم. بنابراین ناوهای جنگی ایران و آذربایجان در نزدیکی دکل مستقر شدند و شروع به تیراندازی کردند. نیروی دریایی خیلی خوشحال بود که این اتفاق افتاده و سهم ایران از دریای خزر افزایش یافته است.
*در جلسه شورای عالی امنیت ملی توضیحاتمان را ارائه دادیم. بچه های وزارت خارجه دیپلماتیک عمل می کردند. سعی داشتند از راه دیپلماتیک مشکل را حل کنند. در نهایت وزارت امور خارجه با دولت آذربایجان صحبت کرد و دولت آذربایجان پذیرفت بدون رسانه ای کردن موضوع، حفاری ها آغاز شود.
*آغاز حفاری
ما حفاری را آغاز کردیم و بلافاصله بنده موضوع را رسانه ای کردم زیرا معتقد بودم اگر موضوع رسانه ای نشود، امکان دارد از فردا هر چاهی که زدیم، آنها اعلام مالکیت کنند.
۲۶۰ کیلومتر دستگاه ما به سمت آذربایجان رفت. که عمق آب حدود ۷۵۶ متر بود. در یک حلقه چاه موفق به کشف نفت شدیم که بنده از دست رئیس جمهور لوح تقدیر گرفتم و روزنامه ها نوشتند ضرب سکه به نام خادمی به خاطر کشف نفت در خزر. در میدان سردار جنگل هم نفت کشف کردیم. در واقع ایران به دانش حفاری نفت های عمیق دست یافت که در خاورمیانه بی سابقه بود.
همزمان نیروهای خوبمان را برای آموزش به کشورهای خارجی فرستادیم. از سوی دیگر شرکت حفاری نفت شمال را وارد بورس کردیم زیرا وزارت نفت می خواست یکی از شرکت های بالادستی را طبق اصل ۴۴ وارد بورس کند معتقد بودم اگر شرکت به بخش خصوصی واقعی واگذار شود خوب است ما این شرکت را وارد بورس کردیم البته دولت ۳۰ درصد از سهام شرکت را بابت رد دیون به بخش های مختلف داد بخشی از سهام هم به مردم اختصاص یافت برای ۵۱ درصد سهام باقی مانده هم رقابت برگزار شد در نهایت بنیاد مستضعفان سهام عمده را خرید. نیرو های بسیار خوبی داشتیم و فکر می کردم که کسی که تجربه کار در وزارت نفت را نداته باشد و سیاسی باشد این شرکت را از بین می برد.
*خرید دکل
*برای اولین بار بعد از انقلاب دستگاه های دریایی ملکی را تحت نام سحر یک و دو را خریدیم و وارد کشور کردیم که روزنامه ها تیتر زدند شکست طلسم واردات دستگا های ملکی.
*این کار در اوج تحریم ها انجام شد آمریکایی ها می گفتند اگر دستگاه ها را حرکت بدهید ما دستگاه ها را می گیریم شرکت سازنده دستگاه را حرکت نمی داد رفتیم پاناما شرکت زدیم دستگاه ها را به نام شرکت پانامایی کردیم باز هم آمریکایی ها گفتند که ما می دانیم اصل موضوع چیست و دستگاه را نگه می داریم.
*معتقد بودم اگر من این دستگاه ها را نیاورم معلوم نیست کسی این دستگاه ها را بیاورد. بالاخره دستگاه ها را حرکت دادیم دستگاه ها ۳۵ روز روی آب بود در اینترنت شتر دریایی که این دستگاه ها را حمل می کرد کاملا رصد می کردیم که الان در چه نقطه ای قرار دارد. تمهیداتی را با امکانات شرکتمان ایجاد کردیم. این دستگاه دارای وزن ۸ هزار تنی بود ۵ هزار تن هم وسایل جانبی اش بود ارتفاع دکلش هم۱۵۲ فوت سازه اش ۳۵ فوت بود و نمی توانستیم آنرا مخفی کنیم.
*هر هفته در نشست خبری سخنگوی دولت با خبرنگاران در مورد شرکت حفاری نفت شمال و سحر ۱ سئوال می شد و آقای نوبخت اعلام می کرد اطلاع ندارم اجازه دهید سئوال کنم هفته بعد جواب می دهم اما جوابی داده نمی شددور زدن آمریکایی ها داستانی داشت. دزد های دریایی در کلمبو و سریلانکا به ما حمله کردند، می دانستیم شرکتی که حمل دستگاه را برعهده دارد امکان دارد به جای اینکه بیاید کیش دستگاه را تحویل ما بدهد شاید فضا را که در بین راه ببیند تازه بفهمد داستان چیست. بنابر این تشخیص داده بودیم شاید شرکت حمل کننده این دستگاه را در ایران نیاورد و در آب های آزاد رها کند برود بنابراین تعدادی از نیرو هایمان را جمع کردیم شناور تهیه کردیم نیروهایمان را روی شناور سوار کردیم لب مرز دریایی فرستادیم دقیقا هم رصد می کردیم نمی خواستیم موضوع خیلی نمود خارجی داشته باشد. شرکت حمل کننده دستگاه را در یکی از کشور های حاشیه خلیج فارس تخلیه کرد و برگشت بچه های ما آماده با شناور بدون مجوز به قلمرو کشور مورد نظر ورود کرده و دستگاه را بار زدند و آوردند در طور ۳۵ روزی که این دستگاه در راه ایران بود به یاد ندارم که خوابیده باشم اگر خوابیده باشم روی صندلی از شدت خستگی بوده است دلهره زیادی داشتم چون هم پولمان و هم آبرویمان در خطر بود
*آغاز نامهربانی ها
*یک مرتبه دیدیم نا مهربانی ها شروع شد وقتی آقای جوادی مدیر عامل شرکت ملی نفت شد آهسته آهسته فضا به سمتی رفت که تلاش می شد دستگاه های ایرانی بیکار شوند و دستگاه های خارجی می آمدند ما ۵ سال قرار داد داشتیم شنیدیم می خواهند دستگاه نفت شمال را هم بیکار کنند. شرکت هندی که چندین سال در ایران کار می کرد، قرار دادش به پایان رسیده بود به جای اینکه از ایران برود تا شرکت های توانمند ایرانی کار کنند دستور دادند که شرکت هندی مشغول شوند.
*هر کاری کردیم فایده ای نداشت، هر هفته در نشست خبری سخنگوی دولت با خبرنگاران در مورد شرکت حفاری نفت شمال و سحر ۱ سئوال می شد و آقای نوبخت اعلام می کرد اطلاع ندارم اجازه دهید سئوال کنم هفته بعد جواب می دهم اما جوابی داده نمی شد.
*تا زمانی که آقای فروزنده در بنیاد مستضعفان بود مثل شیر از شرکت حمایت می کرد و هیچ وزیری هم نمی توانست دستوری به ایشان بدهد بدشانسی آقای سعیدی کیا به بنیاد مستضعفان آمد ایشان کاری به شرکت نداشت و گفت وزارت نفت می گوید این شرکت باید تعطیل شود نظر ما هم این است.
*تا امروز سه مدیر عامل در این شرکت تغییر کردند حدود ۴۰۰ نیرو اخراج شده اند و قرارداد های طولانی مدت کارگران تبدیل به قرارداد های ۲ماهه شده است خانواده های زیادی از هم پاشیدند. یکی از نماد های خود کفایی و اقتصاد مقاومتی شرکت حفاری شمال بود که به دست آقای زنگنه نابود شد دستگاه نیمه شناور ایران - امیر کبیر را از شرکت حفاری شمال گرفتند و به یک شرکت خدمات غذایی دادند آنها هم نیرو های ایرانی را بیرون کردند و چند هندی را روی دستگاه گذاشتن دستگاه هم بیکار است.
*سنگ اندازی
*منافع زیادی برای دلالان جهت قرارداد با شرکت های خارجی وجود دارد اولا عده ای دوست دارند که کلا ایرانی ها به جایی نرسند تفاوت دو معلم است که یک معلم وقتی سرکلاس می رود روز اول به دانش آموز هایش می گوید شما به جایی نمی رسید درس را رها کنید اما معلم دوم وقتی سر کلاس می رود می گوید آینده برای شماست و همه شما می توانید رئیس جمهور کشور شوید. دیدگاه اول دیدگاهی است که منافع مملکت را از بین برده و جوان هار ا بیکار می کند.
*یک مدیر نفتی نمی تواند در مورد جراحی قلب تضیح دهد. در مورد نفت و توانمندیهایش نیز باید از نفتی ها سوال کرد. آقای زنگنه توانمندی های نفتی ایران را نمی شناسد. آقای زنگنه در جوانی وقتی فارغ التحصیل شد، وزیر جهاد سازندگی و بعد از آن وزیر نفت شد. اگر از کارشناسان نفت سوال کنید هیچکدام منکر توانایی های شرکت های ایرانی در استخراج نفت نمی شوند، اما متاسفانه امثال آقای زنگنه منکر توانایی ها می شوند.
*باید افراد متخصص در صنعت نفت برای مدیریت این وزارتخانه گماشته شوند. اگر فردی بدون سابقه پزشکی در وزارت بهداشت منصوب شود نیز چنین حرفی را خواهد زد که حتی برای جراحی آپاندیس نیز باید پزشک از خارج کشور بیاوریم.
*مخالفان IPC
*شرکت های نفتی داخل نیز کاملا با الگوی جدید قراردادهای نفتی مخالف هستند. شرکت مناطق نفت خیز جنوب، IPC را قبول ندارد. من پیش از این در مصاحبه ای این موضوع را اعلام کردم، روز بعد مدیرعامل شرکت نفت جنوب را مجبور کردند که طی نامهای اعلام کند الگوی جدید قراردادهای نفتی را قبول دارد. بلافاصله شرکت مناطق نفت خیز جنوب به خاطر اینکه این الگوها را قبول نداشتند خودشان الگوی جدید دیگری را پیشنهاد دادند و وزارت نفت هم به آنها اجازه داده طبق الگوی مورد نظرشان کار کنند. وقتی بزرگترین شرکت نفتی IPC را قبول ندارد و اجرا نمی کند، حتما این الگو ایرادی دارد.
*هنوز خارجی ها برای اجرای IPC وارد نشده اند فقط با شرکتی به نام پرشیا که متعلق به ستاد اجرایی فرمان امام است تفاهم نامه ای را نوشته بودند که آن هم قراردادی نبود و روز بعدش هم آقای مخبر رئیس ستاد اجرایی اعلام کردند که ما IPC را قبول نداریم و این فقط یک تفاهم نامه است. وزارت نفت تلاش دارد تا با سازمان ها و شرکت های داخلی طبق الگوی جدید قرارداد های نفتی قرارداد ببندد تا قبح این قراردادها شکسته شده و همه طرف ها را راضی به انعقاد قرارداد با شرکت خارجی کند.
*سه سال و نیم از عمر دولت یازدهم می گذرد، اما اتفاق خاصی در قراردادهای خارجی شرکت نیفتاده است. در ظرف مدت باقی مانده نیز یا اتفاقی نخواهد افتاد و قراردادی بسته نخواهد شد یا قرارداد بسیار بدی بسته خواهد شد که برای بستن آن با عجله حاضرند همه چیز را بدهند تا در پرونده وزارت نفت یک قرارداد خارجی ثبت شود.
*کرسنت
*در موضوع کرسنت ادعای شرکت نفت مبنی بر اینکه اگر این قرارداد را نمی بستیم گازها به هدر می رفت را قبول ندارم. این قرارداد با شرکت اماراتی بسته شد بعد دوستان در دولت نهم آمدند و اعلام کردند که این قرارداد را قبول نداریم. در آن قرارداد که با امارات بسته شد هر یک هزار متر مکعب گاز به نرخ ۱۷ دلار فروخته می شد، اما در قرارداد گازی که با ترکیه در همان زمان منعقد کردیم هر یک هزار متر مکعب را ۵۷۶ دلار می فروختیم، تفاوت خیلی زیاد بود.
*با روی کار آمدن دولت یازدهم و وزارت آقای زنگنه در نفت دادگاه لاهه ادعای ایران مبنی بر غیر سالم بودن قرار کرسنت را نپذیرفت زیرا متهمان این دادگاه همه در ایران دوباره بر سرکار آمده بودند و انها گفتند این چه فسادی بوده که شما دوباره به متهمان آن پست داده اید! بنابر این بحث به سمتی رفت که حکم دادگاه لاهه علیه ایران باشد بحث هایی وجود دارد برخی می گویند ۱۸ تا ۵۰ میلیارد دلار رای علیه ایران صادر شده است برخی هم معتقدند باید باجی به کشور های خارجی داده شود تا رأیی علیه ایران صادر نشود.
*مسئولان وزارت نفت، افرادی که از وزارت نفت قیر و محصولات پتروشیمی میخرند و یا ساختمانسازی میکنند عضو باشگاه نفت و نیرو هستند. اتفاقاً همین افراد از مدافعان جدی IPC هستند. هیچ دلیلی ندارد که مسئولان وزارت نفت، باشگاهی را با حضور برخی افراد رانت خوار تشکیل دهند، کسانی که از IPC دفاع کردند، اصلاً از کارشناسان و مسئولان وزارت نفت نیستند؛ این افراد، افراد رانتخواری هستند که در وزارت نفت پیمانکاری دارند، این افراد دلال هستند، دلالهایی که بابت ارتباط نزدیکی که با حاکمیت دارند، تأثیرگذار میباشند.
*هنوز بانک های بزرگ دنیا به ما اجازه سوئیفت نداده اند، قرار بود از روزی که برجام امضا شد تحریم ها خاتمه یابد، فروش نفت و گرفتن بهای آن کار بزرگی نیست، صدقه که به ما نمی دهندنیت وزارت نفت از تأسیس این باشگاه را نمیدانم اما آنچه را که میتوان برداشت کرد، این است که دلالانی، که برخی محصولات را با رانت از وزارت نفت گرفته و با شرکتهای خارجی مبادله می کنند در ادامه هم سعی خواهند کرد با استفاده از IPC قراردادهایی را برای شرکت های خارجی متبوعشان ببندند. این باشگاه در آینده حلقه واسط میان حاکمیت و شرکت های خارجی برای انعقاد قرارداد ها خواهد بود.
*وزارت نفت پول بیحساب و کتاب دارد و نظارتی چندانی بر این وزارتخانه وجود ندارد، تعداد خبرنگارانی که وزارت نفت دارد، از وزارت ارشاد بیشتر است. گروههای تلگرامی و واتسآپی دارند که از وزارت نفت حمایت و برای آن تبلیغ میکنند. بعد از مدتی نیز این خبرنگاران در وزارت نفت جذب میشوند.
*وزارت نفت در انتخابات مجلس نیز تأثیرگذار است، میتواند برای انتخاب نمایندگان، پول در اختیارشان قرار دهد. در مجلس نیز تأثیرگذار است و بلد است با نمایندگان چطور برخورد کند. کمیسیون انرژی در همه دورهها بیحاشیهترین و بیانتقادترین کمیسیون نسبت به وزرا است. اعضای کمیسیون انرژی با نظر وزارت نفت تعیین می شوند و در معدود زمان هایی ریاست این کمیسیون به افراد ناهمسو با وزارت نفت رسیده است.
جات تو حفاری شمال واقعا خالیه. موفق باشی هر جا که هستی