۰
چالش جديد غول هاي نفتي

در جستجوی مدیرعامل

فقط 15 درصد شركت هاي مورد بررسي، اعلام کرده اند كه براي انتخاب مديرعامل جديد خود ، فقط از نامزدهاي داراي شايستگي هاي كافي مديريتي و راهبردي شاغل در شركت خويش استفاده خواهند كرد.
مدیران نفتی - عصر نفت
مدیران نفتی - عصر نفت
ميزنفت/ در سال هاي اخير شركت هاي بزرگ فعال درصنايع نفت و گاز با به كارگيري فناوري هاي نوآورانه به دنبال كشف ميادين جديد هيدروكربني در نقاط مختلف دنيا و در اعماق چند هزار متري درياها و خليج ها و بيابان ها و حتي سرزمين هاي يخ زده قطبي هستند. اما آنان همچنان با يك چالش بزرگ بر روي خشكي روبرو هستند: يافتن و آموزش نسل جديد مديران با كيفيت و مستعد كه آماده و خواهان رهبري شركت هاي نفت و گاز دراين دوره مهم و حساس تاريخ صنعت نفت هستند.

در كنفرانس بين المللي سالانه آي اچ اس كراويك 2013 كه همه ساله با حضور مديران ارشد برنامه ريزي و تصميم گيري شركت هاي نفتي سراسر دنيا برپا مي شود، حضار از نگاهي ديگر به موضوع ورود ميادين نفتي به دوره افول توليد خود و كاهش تدريجي حجم توليدنفت نگاه مي كردند. در مناطق سرد و يخ زده قطبي ، آفريقا، آمريكاي شمالي استراليا و برزيل ، ما شاهد بهره گيري از فناوري هاي نوظهوري شامل شكست هيدروليكي تا استفاده از روبات هاي زير دريايي براي يافتن ميادين جديد نفت و گاز هستيم. اما بر خلاف ترسيم اين چشم انداز روشن و اميدوار كننده ، من شاهد ابراز نگراني هاي متعدد و فزاينده اي از سوي حضار در مورد ناتواني در يافتن رهبران مناسب براي اين صنعت پويا و به سرعت در حال پيچيده تر و دگرگون شدن بوديم.

براي درك بهتر ابعاد اين موضوع ، بهتر است كه به بررسي اطلاعات ارايه شده در مورد شرايط كنوني اين صنعت بپردازيم. بررسي هاي من نشان مي دهد كه در سه سال اخير 175 شركت فعال در صنايع نفت و گاز ، مديرعامل خود را تغيير داده اند.

اين پژوهش نشان داد كه در سه سال اخير 35 درصد شركت هاي فعال در دو بخش فعاليت هاي بالادستي و خدمات چاه هاي نفتي با درآمدي بيش از يك ميليارد دلار بركنار شده اند. اما دليل وجود اين نرخ قابل توجه تغييرات در مديريت ارشد شركت هاي صنعت نفت و گاز چيست؟

بخشي از اين تغييرات به بازنشستگي نسلي باز مي گردد كه پس از جنگ جهاني دوم با عنوان نسل انفجار جمعيت نوزادان به دنيا آمدند و هم اينك در آستانه بازنشستگي هستند. كارشناسان به اين جريان "سونامي نقره اي" مي گويند كه تعدادي ديگر از صنايع را تحت تاثير قرار داده است. اما در شركت هاي صنايع نفت و گاز اين مشكل در ساختار منابع انساني در اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90 قرن بيستم تشديد شد، چرا كه درآن دوره زماني، شركت هاي نفتي به ويژه در حوزه هاي اكتشاف و توليد مجبور شدند تا با اخراج هاي گسترده و سياست كوچك سازي ، بقاي خود در اين صنعت را تضمين كنند.

بسياري از كساني كه در آن دوره تسويه شده بودند ، از صنعت خارج شدند و عده اندكي پس از طي كردن دوره هاي آموزشي، مجددا وارد صنعت شدند. اين "نسل گمشده" هم اينك به اوج تجربه و توانمندي هاي مديريتي رسيده اند. لذا بسياري از شركت هاي فعال در حوزه هاي نفت وگاز به اين نتيجه رسيده اند كه به تجارب و دانش و داشته هاي اين مديران نيازمندند. در واقع فقط 15 درصد شركت هاي مورد بررسي، اعلام کرده اند كه براي انتخاب مديرعامل جديد خود ، فقط از نامزدهاي داراي شايستگي هاي كافي مديريتي و راهبردي شاغل در شركت خويش استفاده خواهند كرد.

من معتقديم نرخ بالاي تغيير مديران عامل در شركت هاي صنعتي به دليل ناكامي تعدادي از آنان در فعاليت در يك صنعت متفاوت با تجارب گذشته شان است. چرا كه به دليل ماهيت صنعت پوياي نفت ، همه مديران ارشد شاغل در اين صنعت ، نيازمند فراگيري دامنه گسترده تري از توانايي ها به نسبت گذشته هستند. مديران عامل صنايع نفت و گاز بايد با همه مفاهيم اين صنعت از فناوري هاي نو تا مدل هاي تجاري ، پيچيدگي هاي ژئوپليتيكي و دامنه گسترده تري از مديريت شركت  آشنا شوند.

سهامداران ماجراجوي شركت ها نيز در ايجاد چالش هاي مديريتي در رده هاي بالاي سازمان شريكند. تعدادي از اين سهامداران ريسك پذير خواهان جداشدن بخش هايي قابل واگذاري و يا فروش شركت به شركت هاي ديگر هستند تا ارزش سهامشان افزايش يابد. اين تغيير ساختار سازمان و حركت به سوي مديريت انعطاف پذير ، پست هاي مديريتي جديدي را در شركت به وجود مي آورد. در سال 2011 ميلادي ، شركت ماراتون اويل بخش پالايش خود را به صورت كامل واگذار نمود.

در سال 2012 ميلادي ، غول نفتي كونوكوفيليپس نيز همه پالايشگاه هاي خود را به فروش رساند. شركت هس با اعلام برون سپاري همه فعاليت هاي پالايشي و بازاريابي تجاري خود براي تمركز بيشتر بر اقدامات بالادستي به جمع شركت هاي خواهان كوچك سازي پيوست. بدين ترتيب اجراي اين اقدامات ساختاري در شركت هايي كه در بازاري رقابتي و با وجود سهامداراني ريسك پذير به فعاليت مشغولند، باعث گرديده كه با وجود گزينه هاي اندك پست مديرعاملي ، رقابت براي جذب بهترين گزينه ممكن شديدتر از هميشه دنبال شود.

رشد سريع بخش توليد گاز طبيعي و گازهاي غيرمتعارف به مديران  متخصص زيادي نياز دارد. شركت هاي بخش ميان دستي زيادي در حال شكل گيري در بازار هستند. و توانايي استخراج حجم بيشتري از ميادين غيرمتعارف به نسبت گذشته ، اندازه اين صنعت و به دنبال آن تعداد شركت هاي نيازمند به استخدام مديران ارشد را افزايش داده است.

اما اين شركت ها براي تامين نيازهاي خود به مديران عامل بالقوه بايد چه كنند؟ مطمئنا استفاده از واژه "بالقوه" معنايي عملياتي دارد. به دنبال اجراي چند طرح ارزيابي شركت هاي نفت و گاز مشخص گرديده كه اين شركت هاي نفت و گاز بايد توانمندي هاي خود براي شناسايي گزينه هاي بالقوه مديريتي را جهت به كارگيري آنان تقويت کنند.

از سوي ديگر در صورت وجود گزينه هاي مناسب ، بايد تجارب و سوابق شغلي مرتبط و توانمندي هاي آنان براي كسب مهارت هاي جديد و توانمندي براي كار در مشاغل پيچيده راپيگيري نمايند. نقش يك مدير عامل در سازمان از لحاظ پيچيدگي ، قابل مقايسه با هيچ كدام از ساير رده هاي مديريتي يك شركت نيست. همه بخش هاي يك شركت نظيرخواسته ها و فشارهاي سهامداران تا راهبردهاي كلان، چشم انداز و مسئوليت پذيري براي همسو كردن همه توانمندي ها و قابليت هاي موجود در جهت دستيابي به هدف تعريف شده ، بخشي از ويژگي هاي اين شغل است. دستيابي يك فرد به اين توانمندي ، نيازمند جهش بزرگ گزينه مورد نظر است و نكته مهمتر شناخت درست افرادي است كه قادر به كسب همه اين توانايي هاي كليدي هستند.

بررسي هاي من نشان داد همه شركت ها بر اين عقيده اند كه بايد شبكه گسترده تري را براي اولويت يابي و جستجوي گزينه ها و به دنبال آن تكميل بانك سوابق  افراد مورد نظر براي تصدي رده هاي بالاي مديريتي ايجاد کنند. به عنوان مثال ، شركت هاي نفتي توانسته اند در بخش بهره گيري از زنان در حوزه هاي مديريت مياني به موفقيت هاي قابل توجهي دست يابند ، اما با حركت به سوي بخش هاي بالاتر هرم سازماني ، شاهد كاهش شديد تعداد زنان شاغل هستيم. و اين وضعيت با هر دليلي كه روي داده باشد ( نظير ناتواني سازمان در پرورش نيروهاي جديد يا ضعف هاي دروني شركت) نبايد از وجود ده ها نمونه موفق در اين بخش چشم پوشي نمود. همچنين پژوهش هاي مختلف نشان مي دهد كه شركت هاي بين المللي براي موفقيت نيازمند سرمايه گذاري بيشتر در پرورش مديران آينده شركت بدون در نظر گرفتن مرزهاي جغرافياي و فرهنگي هستند.

به دنبال يافتن افراد مناسب با توانمندي هاي مورد نظر ، گام بعدي توسعه آموزش هاي مورد نظر براي اطمينان يافتن از وجود گزينه هاي در دسترس براي جايگزيني است. چرا كه همه بررسي ها نشان مي دهد چالش يافتن مدير عامل براي شركت هاي نفتي ، سال به سال دشوارتر و رقابتي ترمي شود. به هر حال ، استفاده از يك گزينه جديد در كوتاه مدت با هزينه هايي پيش بيني نشده روبرو خواهد بود ، اما همه شركت ها با پذيرش چنين هزينه هايي خود را براي حضور اثربخش تر و كاراتر در بازار پوياي صنعت نفت آماده نمايند. استفاده از گروه مشاوران مديريت حتي با دعوت از مديران بازنشسته و ايجاد زمينه لازم براي استفاده بيشتر از نظرات كاركنان  باسابقه شركت از راهكارهاي پيشنهادي به شمار مي رود.

با تلفيق همه اين گام ها و ايجاد يك برنامه ساختار يافته و قدرتمند و فراگير جايگزيني مي توان راه رسيدن به موفقيت سازمان را هموارتر نمود. اما آيا همه شركت هاي فعال در صنعت نفت و گاز خواهان اجراي اين دستورالعمل هستند؟

من معتقديم مساله عرضه و تقاضا در هيچ صنعت ديگري به اندازه صنعت نفت و گاز مورد توجه قرار نمي گيرد. پس اين بار شركت هاي فعال در صنعت كليدي نفت بايد در كنار سرمايه گذاري در فعاليت هاي اكتشاف ذخاير هيدروكربني در اعماق زمين و يا هزاران متر در زير بستر دريا ، بايد خود را براي يافتن منابع انساني شايسته ، توانمند و اثربخش آماده كنند. اما آيا همانند انتشار اخبار اميدواركننده در مورد كشف ذخاير جديد نفت و گاز بايد اميدوار بود كه روزي كشف يك مديرعامل جديد در صدر اخبار يك شركت نفتي قرار گيرد؟
 
منبع : WWW.FORBES.COM

 
يکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۱:۰۹
کد مطلب: 15495
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *