ميزنفت/ در رابطه بهره برداری از میادین مشترک میان چند مالک،نظریات مختلفی ابراز گردیده است که دو مورد از آنها از اهمیت بیشتری برخوراست.
الف)نظریه حیازت:بر اساس این نظریه،هر مالک می تواند به هر اندازه که تمایل داشت از میادین مشترک برداشت نماید و در این امر مجاز است.بنابراین تا زمانی که طرف دیگر توانایی بهره برداری از میدان مزبور را کسب نکرده دارای هیچ حقی نمی باشد.بر اساس این نظریه هر مالک،مالک نفت تولیدی می گردد نه مقدار نفتی که در زیر زمین وی موجود است،چرا که به علت سیال بودن نفت،امکان مهاجرت نفت مالک به ملک همسایه همواره موجود است.تالی فاسد نظر مزبور،غیر صیانتی شدن برداشت نفت(برداشت رقابتی و ضربه زدن به میدان نفتی) و امکان ایجاد اختلاف بین المللی می باشد.(مانند اختلاف بین یمن و اریتره).
ب)در مقابل نظریه فوق،نظریه همکاری مطرح می گردد که بر اساس آن دولت های مجاور یک میدان بایستی در بهره برداری از میادین مشترک با یکدیگر همکاری و مساعی جمیله داشته باشند تا از توالی فاسد نظریه قبل در امان باقی بمانند.
حال بایستی دید که بر اساس منابع حقوق بین الملل(منابع حقوق بین الملل در ماده 38 اساس نامه دیوان بین المللی دادگستری یا I.C.J موجود است ) کدام یک از نظرات فوق ارجحیت دارد؟شاید مهمترین سند در ارجح بودن نظریه دوم(همکاری) ماده 73 و 84 کنوانسیون بین المللی حقوق دریاها مصوب سال 1982 باشد که به صورت خلاصه بیان می دارد که دولت ها بایستی در رابطه با میادین مشترک با یکدیگر همکاری کرده و به هیچ وجه نباید اقداماتی را انجام دهند که توافق بعدی طرفین را با مشکل مواجه سازد.(مانند انجام اعمال یکجانبه)
سند دیگری که می توان به آن اشاره کرد،منشور سازمان ملل متحد است که بیان می دارد کشورها بایستی اختلافات خود را به صورت مسالمت آمیز حل نمایند و از توسل به اقدامات نظامی یا یکجانبه دوری جویند.حال باید دید آیا اختلاف در میادین مشترک نفت و گاز از چنان اهمیتی برخوردار است که بتواند صلح بین المللی را دچار مخاطره کند؟برای پاسخ به سوال فوق بایستی به قوانین بودجه و مالی کشورهای تولید کننده نفت مراجعه شود.با توجه به نظر بسیاری از اساتید،نفت،سیاسی ترین کالای جهان به شمار می رود،چرا که کشورهای تولید کننده نفت قانون بودجه و سال مالی خود را بر اساس قمیت کالای مزبور تصویب می نمایند.به جز چند نمونه محدود،بقیه کشورهای تولید کننده نفت،کشور خود را بر اساس درآمدهای حاصله از فروش این ماده هیدروکربنی تامین می نمایند(مانند ایران،عربستان،قطرو...).
با این تفاسیر می توان گفت که مسئله نفت از چنان اهمیتی برخوردار است که در صورت تعارض منافع بتواند به یک اختلاف بین المللی بدل شود.(مانند اختلاف هلند و انگلیس و دانمارک،اختلاف گویان و سورینام،اریتره و یمن و....)در نهایت دولت ها بر اساس منشور سازمان ملل متحد بایستی اختلافات خود را در این زمینه از طرق مسالمت آمیز حل و فصل کنند.
در رابطه با اصول کلی حقوقی نیز،اصولی همچون حاکمیت دائمی کشورها بر منابع طبیعی،اصل عدم مداخله،اصل حل منازعات به صورت مسالمت آمیز و....موید همکاری دولت ها در بهره برداری از میادین مشترک می باشد.با وجود همه این قوانین و مقررات بین المللی باید اشاره کرد که ایران و قطر در سال 1349 معاهده ی دو جانبه ای را منعقد کردند که بر اساس آن بهره برداری از هرگونه منابع مشترک بایستی بر اساس همکاری دو دولت انجام پذیرد،حال آنکه دولت قطر 11 سال زودتر از ایران به بهره برداری از میدان پارس جنوبی اقدام کرده و در حال حاضر نیز مقداری که قطر از میدان مزبور برداشت می کند با مقداری که ایران برداشت می نماید قابل قیاس نیست(در گاز قطر دو برابر ایران برداشت می نماید و در نفت 13 برابر ایران).
منبع: کانال حقوق نفت و گاز