وحید حاجی پور/ گویا علی کاردر برای رفتن تلاش می کند؛ او انتحار می کند تا نماند٬ از طعنه های بزرگ به حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی گرفته تا اعلام رسمی شکست ایران در دادگاه لاهه. او عصبی شده است و سخنانی را اعلام می کند که نشان از فشار کار به اوست.
او مدام شماتت می شود٬ انتصاب های او و بیکار شدن وی در شرکت ملی نفت بشدت بر مديرعامل تاثیر گذاشته است؛ ظاهرا سر رشته کار شرکت ملی نفت از دستان علی کاردر خارج شده است؛ همانطور که پیش بینی می شد وی تبدیل به ماشین امضایی شده است که احکام را فقط امضا کرده و ابلاغ می کند. حالا او نه در تولید مرد میدان است و نه در حوزه توسعه صاحب منزلتی است که مدیرانش بخواهند با وی هماهنگ شوند. این همان نقطه ای است که نه وی بلکه هر کس دیگری نیز بود دچار تاملات می شد.
علی کاردر در ساختار جدیدی که برای شرکت ملی نفت چیده شد برخلاف عدم تمایل خود برای حضور در راس شرکت ملی نفت به هر صورت پذیرفت تا جایگزین رکن الدین جوادی شود و NIOC را با همان فرمانی حرکت دهد که از وی می خواهند. او بخوبی می دانست قبای مدیریتNIOC برای وی گشاد است ولی این حقیقت را نادیده گرفت که «غذای مجانی» فقط در تله ها پیدا می شود.
برای وی تنها و تنها نقش امضا کننده را در نظر گرفتند و الحق و الانصاف نیز او خوب امضا کرد. نقش او در صنعت نفت به پایین ترین سطح خود تنزل یافته است تا مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران به حضور در همایش ها٬ بازدیدها و برنامه های جانبی سرگرم باشد. تقریبا شبیه همان نقشی که سید کاظم وزیری هامانه به عنوان قائم مقام وزیر نفت دارد!
کاردر دو بال اصلی صنعت نفت را از دست داده است تا افراد دیگر برای زیرمجموعه وی تصمیم گیری کنند و این همان بزنگاهی است که هیچ مدیری رضایت به کوچک شدن اختیارات خود نمی دهد. احکام صادر شده از سوی کاردر نشان می دهد بجز آنانی که اختیار کامل در انتصابشان دارد هیچ یک از احکام بدون تایید معاونان وی صادر نشده است. او تنها اختیار دارد برای دفتر خود تصمیم گیری کند و هر مدیری که بخواهد رای به تغییرش دهد باید از فیلترهای مختلف عبور کند.
روند کلی در انتصابات شرکت ملی نفت به این شکل شده است که معاونان وی٬ گزینه خود را برای حضور در شرکت های تولیدی و توسعه ای معرفی می کنند و کاردر فقط امضا می کند و در متن هم به این موضوع اشاره می کند که این انتصاب با نظر و پیشنهاد محسن پاک نژاد یا غلامرضا منوچهری صادر شده است. خطی روشن که نشاندهنده نقش اصلی معاونان در بازی های مدیریتی شرکت ملی نفت است تا طرز تفکر و معیارهای مدیرعامل.
شاید به همین دلیل است که کاردر برای انتخاب جایگزینی برای مدیرمنابع انسانی شرکت ملی نفت دو ماه است معطل تاییدیه های مختلف است و گزینه های مدنظر رد می شوند. کسانی که از نزدیک به تحولات شرکت ملی نفت آشنا هستند بخوبی می دانند کاردر با تعدادی از مدیران فعلی شرکت های زیرمجموعه رابطه خوبی ندارد و عملکرد آنها را به سود صنعت نفت نمی داند ولی نمی تواند در مقابل برخی جریان ها مقاومت کرده و شیوه مدیریتی خود را پیاده سازی کند.
این همان نقطه ضعفی است که کاردر ناخواسته گرفتار آن شده است و در زمین بازی که برای وی در نظر گرفته شده است تنها باید امضا کند. محسن پاک نژاد و منوچهری سفارش می دهند و او امضا می کند. به سایر مدیران هم این پیام روشن مخابره می شود برای ابقا یا انتصاب باید خط کش خود را با کسی جز علی کاردر میزان کنید. مدیران زیر مجموعه این روزها با 2 مدیرعامل در سایه و یک مدیرعامل تشریفاتی روبه رو هستند و بخوبی به این نتيجه رسیده اند که راه ابقا یا پیشرفت از اتاق دو معاون اصلی وی می گذرد؛ هر چه آنها تکلیف کنند همان می شود بدون آنکه ذره ای مسئولیت در قبال پیامدهای آن داشته باشند.
ماه ها پیش بود که گفته شد روند در نظر گرفته شده برای اداره شرکت ملی نفت٬ خروجی کار را به فرمایشی بودن سمت مدیرعامل منتج خواهد کرد ولی کمتر کسی توجه کرد؛ امروز که کف روی آب خوابیده است می توان به روشنی و وضوح کامل نتیجه این هشدارها را مشاهده کرد که بازنده اصلی اش صنعت نفت است و بازنده مدیریتی آن کسی نیست جز «علی کاردر».
حالا او به سختی کار می کند و گویا علاقه ای ندارد ادامه کار دهد؛ سخنان وی و واکنش هایش به موضوعات «خاص» مانند کرسنت وی را وارد فضایی کرد که هیچگاه از مدیرعامل شرکت ملی نفت انتظار نمی رود. آنهایی که کاردر را می شناسند می دانند وی باهوش و محافظه کار است اما دو مصاحبه پی در پی وی در این هفته همه را غافل گیر کرد.
او به پدر معنوی دولت یازدهم نقد مهمی را وارد کرد و رسما اعلام کرد در کرسنت محکوم شده ایم. کرسنتی که دو سال است محرمانه تلقی می شد و دیروز کاردر به آن پرداخت.
سه شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۱