به گزارش
ميزنفت ٬ غلامرضا منوچهری به گفت و گو با فارس نشسته است که بخش های مهمی از این مصاحبه در ادامه می آید:
*ما به صورت موازی هم با شرکتهای خارجی و هم با شرکتهای ایرانی مذاکره میکنیم. طبق مصوبه جدید دولت ما میتوانیم شرکتهای ایرانی را به عنوان طرف اصلی قرارداد انتخاب کنیم. بنابراین حالا که شرکتهای ایرانی به میان آمدند امیدواریم تعداد قراردادها تا پایان سال براساس IPC از 3 قرارداد هم بیشتر شود. اما الان قطعاً نمیتوانم بگویم چه خواهد شد.
*مذاکره با شرکتهای داخلی از میان همان 8 شرکتی که پیش از این صلاحیت آنها تایید شد خواهد بود که مذاکره با آنها را شروع کردیم و سرعت خواهد یافت. طبعاً این شرکتها باید شرکای خارجیشان را به ما معرفی کنند. اینها میتوانند وارد قرارداد شوند و بعد شرکای خارجی را بیاورند.
*برای فرزاد با هندیها قرارداد بسته میشود چون قبلاً هم قراردادی وجود داشته است. البته هنوز قطعی نشده است. چون میدانید که گاز این میدان هم ترش است، هم فشار مخزن بالا است و هم میزان میعانات آن کم است. در جلسهای که اخیراً برگزار شد نظرات ما و هندیها به هم نزدیک شد اما طرف هندی باز هم قرار است بررسی کند و نتیجه را به ما اعلام کند تا به زودی درباره آن جلساتی داشته باشیم.
*درباره لایه نفتی پارس جنوبی با شرکت مرسک یک MOU امضاء شده است که پایه اولیه قرارداد محسوب می شود. اما هنوز تصمیم نگرفتهایم که این میدان را به مناقصه بگذاریم یا خارج از مناقصه به صورت ترک تشریفات درباره آن عمل کنیم. چون شرکت مرسک در مناقصه بهرهبرداری از لایه نفتی پارس جنوبی در بخش قطری میدان شکست خورد و توتال جای آن را گرفت، مرسک اشتیاق زیادی برای به کار گرفتن این ظرفیت کاری دارد و این میتواند برای ما یک امتیاز محسوب شود.
* برای آزادگان ما غیر از توتال با اینپکس و یکی دو شرکت دیگر هم MOU را مبادله کردیم و قرار است برای این میدان مناقصه برگزار شود. با اینپکس و CNPC قرارداد محرمانگی امضاء کردیم و با توتال هم که قبلاً قرارداد محرمانگی امضا شده بود.
* با دو شرکتی که گفتید یعنی قرارگاه خاتم الانبیاء و پرشیا برای پروژههای دیگری در حال مذاکره هستیم البته در رابطه با پروژههای دیگری مذاکره میکنیم.
* بعضی از این شرکتها برای مذاکره با غربیها محدودیت دارند ولی طبعاً برای کار کردن با روسیه و چین و شرکتهای شرقی محدودیتی ندارند و میتوانند شرکایی از کشورهای شرقی بیاورند. اما به هر حال منابع مالی سنگینی مورد نیاز است و حتماً باید منابع مالی جدید بیاوریم. چون ارقام این پروژهها در دوره کپکس و سرمایهگذاری به تنهایی چند میلیارد دلار است و با احتساب برگشت سرمایه و سود و امثال آن گاهی ممکن است رقم یک پروژه به 10 میلیارد دلار هم برسد.
* آقایان - پرشیا- با یک شریک روسی آمدهاند که از دید ما هم شرکت خوبی است. میادینی را هم پیشنهاد دادهاند که در حال مذاکره با آنها هستیم.
* شرکت نفت یک مجوز 12 میلیارد دلاری برای برداشت از صندوق توسعه ملی و سرمایهگذاری در پارس جنوبی گرفته است. این مبلغ هم مربوط به پارس جنوبی و هم مربوط به غرب کارون است که البته فعلاً فقط روی کاغذ است.
*یک نظارت قرار شده است که از سوی وزارت نفت با تغییر ساختار اعمال شود. یک هیأت شامل نمایندگان 3 قوه از جمله سازمان بازرسی هم وجود دارد که احتمالاً اشاره شما به آن هیات است. این هیأت قرار است بر اجرای قرارداد بعد از نافذ شدن آن نظارت کند.
* این الگوی قراردادی جدید هیچ ویژگی خاصی ندارد که این همه دلنگرانی ایجاد کند. این قرارداد هم مانند بقیه قراردادهای سرمایه گذاری خارجی است. در فضایی که ایجاد شده است وزارت نفت یا باید رها میکرد یا اینکه برای اینکه کار انجام شود به هر نوع نظارتی تن میداد.
البته فکر میکنم وزارت نفت در طرح موضوع هم از ابتدا اشتباه کرد و حساسیت زیادی ایجاد کرد.
* توتال که این قدر به او فحش میدهند توانست اولین 2 فاز پرس جنوبی را راهاندازی کند و تبدیل به مدلی برای راهاندازی بقیه فازهای پارس جنوبی شود. کپکس توتال زیر 2 میلیارد دلار شد. 1 میلیارد دلار هم کل سود و رم و پاداش و بهره بانکی شد و با 3.2 میلیارد دلار شاید امروز 100 میلیارد دلار ما از پارس جنوبی برداشت کرده باشیم.
*ببینید دارد در حق توتال ظلم میشود. اما این که میگویند بیع متقابل به اهداف خود نرسید یک اشکال از اول به بیع متقابل وارد میشد که از همان ابتدا درست بود و میگفتند شرکت خارجی میدان را به تولید میرساند اما حفظ تولید بر عهده کیست؟ یعنی 21 روز از 28 روز اگر تولید گاز یا نفت تعهد شده محقق میشد عملاً قرارداد را تمام شده میدانستند و از شرکت خارجی خداحافظی میکردند و خود ما محصولات را میفروختیم و طبق قرارداد و براساس نرخ بازگشت سرمایه به شرکت خارجی پول میدادیم. ولی در بسیاری از میادین ما براساس طبیعت میدان تولید شروع به افت میکند. در همه دنیا هم وقتی افت تولید شروع میشود یا چاه جدید میزنند یا چاه افقی حفر میکنند یا گاز و مواد شیمیایی به مخزن تزریق میکنند و از فرازآوری با گاز استفاده میکنند که همه اینها را تحت عنوان EOR و IOR میشناسیم در قراردادهای بایبک صرفاً طراحی پروژه اولیه وجود داشت و این ایراد درست بود که خوب بعد چه؟
*ما در ایران بهرهبرداران ضعیفی هستیم و هیچ جا محض رضای خدا دو ریال کار مثبت انجام ندادهایم. یعنی مثلاً 10 سال از فاز 1 گذشت و ما جز اینکه سیستم را فرسوده کنیم و سکوهایی را که بدون نیاز به حضور نیروی انسانی طراحی شده بود را کاری کنیم که افراد برای بهرهبرداری روی آن مستقر شوند کاری نکردیم.
*معلوم شد که قرارداد باید بگونهای باشد که طرف خارجی باید بیاید و عملیات را ادامه دهد. برای ما تولید لحظهای مهم نیست. بلکه تولید تجمعی مهم است. یعنی اگر ما براساس مطالعات مهندسی مخزن به این نتیجه میرسیم که تولید براساس بازیافت اولیه 8 یا 10 درصد است و این بازیافت با اقدامات مشخص میتواند تا 20 درصد بالا برود، پس به شرکت خارجی بگوییم تو بعد از به تولید رساندن براساس بازیافت اولیه، باید بقیه اقدامات را انجام دهی و به من بگو ظرف 20 یا 25 سال چقدر میتوانی از این میدان تولید کنی. به همین دلیل شرکت خارجی باید روی مخزن باقی بماند. اگر قرارداد بخواهد به تولید برسد ناچار است طولانی مدت باشد و غیر از این ممکن نیست. شرکت خارجی هم نمیتواند کاملاً از بهرهبرداری کنار برود. چون در مقاطعی که قصد دارد اقدامات اجرایی انجام دهد باید در سازمان بهرهبرداری حضور داشته باشد. میخواهد مرتب مخزن را مانیتور کند که افت فشار، سطح آب و گاز و تاثیر چاهها روی هم چقدر است فلان چاه افقی چه وضعی دارد و امثال آن.
*ما به او میگوییم در ایران باید با یک شرکت نفتی موجود، مثلاً مناطق نفتخیز جنوب -که اگر بتواند با آن شرکت به توافق برسد بهترین گزینه است- یا هر گزینه دیگری به توافق برسد که یا طرف قرارداد باشد یا شرکت خارجی سهمی از آن شرکت داشته باشد. اما در بهرهبرداری دخالت کند تا ما در طول این 20 سال کار بهرهبرداری و عملیات بازیافت را همزمان انجام دهیم تا به عددی که هدفگذاری شده است برسیم. در طول این مدت هزینه بهرهبرداری را شرکت ملی نفت به صورت Add cost پرداخت میکند یعنی قرار نیست بابت بهرهبرداری سودی به کسی بدهیم. پرداخت هزینه اقدامات اجرایی مانند چاههای افقی و امثال آن را هم به صورت Add cost پرداخت میکنیم. اما شرکت خارجی فی پر برل را در این مدت دریافت میکند.
* ببینید نفع ما و شرکت خارجی به هم گره خورده است. هرچه تولید تجمعی در میدان زیاد شود هر دو سود میبریم. سهم ما 80 درصد است و سهم او 20 درصد است. تولید که بالا بروند که سهم بیشتر را به او نمیدهیم. شرکت خارجی یک رقم کپکس دارد و از نفت تولیدی هم 10 یا 15 درصد را بابت فی پر برل بر میدارد. اصلاً این حرف درست نیست که تولید بیشتر باعث منفعت بیشتر او میشود. از تولید بیشتر ما منفعت بیشتر میبریم.
* اگر ما آنها را با لگد هم پیروی کنیم حداکثر ادعای آنها این خواهد بود که میزانی که در میدان خرج کردهاند را به آنها بدهیم. کار دیگری نمیتواند بکند. پول او هم اینجا است. پول ما پیش او نیست. اگر یک شرکت 4 میلیارد دلار سرمایهگذاری کند و بعد از دو سال بخواهد برود طبعاً نمیتواند چون پولش را نگرفته است.
* اختلافات JMC به داوری نمیرود. اختلافاتی که درباره مسائل مالی و امثال آن ایجاد میشود به داوری میرود.
* علیالقاعده توتال یا هر شرکت دیگری با منطق بازار کار میکند. من کارفرما هم باید درک و فهم لازم را داشته باشم اگر من درک نکنم که بهتر است او 300 چاه حفر کند یا 100 چاه باید مشاور قوی بگیریم.
*اجازه بدهید بر این نکته تأکید کنم که در تولید تجمعی و حجم تولید در دراز مدت منافع ما به هم گره خورده است. مخصوصاً بعد از انعقاد قرارداد با هر رقم کپکسی و ثابت شدن رم، شرکت خارجی هر قدر بیشتر تولید میکند سود بیشتری میبرد. ما در زمانی که میخواهیم MDP را نهایی کنیم همه چانهزنی و دانش خودمان را آنجا باید به خرج دهیم. من اگر تیم مهندسی مخزن قوی و مشاور خوب به کار بگیریم تمام اجزای کار او را بررسی میکنم. او هم تابع منطق با ما صحبت میکند.
منوچهری: اتفاقاً شرکتهای خارجی به منافع طولانی مدت بیشتر فکر میکنند. نمیخواهند زیر سؤال بروند. کیسها و موارد فنی درباره پروژهها در کنفرانسها مورد بحث قرار میگیرد و شرکتها تجربیات و حتی اشتباهات خودشان را بیان میکنند. هیچ شرکتی خلاف عرف حرفهای کار نمیکند. هیچ شرکت معتبر بینالمللی هرگز نمیآید کلکی بزند که بعداً گند آن در بیاید.
*BP که آن افتضاح را در خلیج مکزیک به بار آورد مشکل ضعف تکنولوژی داشت. نمیخواست این اتفاق بیفتد. یعنی اتفاقات این چنینی ناشی از اشتباه است.
*ببینید مثلاً عراقیها موقع بستن قرارداد امتیازات فراوانی دادند. یعنی در واقع Government take یا بهره مالکانه یا دریافتی حاکمیتی آنها کم بوده است. مثلاً در قرارداد عراقیها شرکت خارجی تمام سرمایهگذاری را می تواند از تمام تولید بردارد. خوب نباید این امتیاز را میدادند بعد که دولت عراق دست گدایی بلند کرد گفتند ما 30 درصد را کم میکنیم ولی 70 درصد مال ما باشد.
*در واقع به نظر من این دلنگرانی که آنها میخواهند سر ما کلاه بگذارند کمتر مطرح است تا این دلنگرانی که ما نمیدانیم و از ندانستن ممکن است کلاه سر ما برود. به همین دلیل من میگویم باید مشاور قوی بینالمللی یا داخلی اگر داریم کنار ما قرار بگیرد. همین مدل قراردادی را که دادیم یک خارجی هم بررسی کند به این دلیل نبوده است که ما نوکر خارجی هستیم بلکه خواستیم کسی که ادبیات حرفهای بینالمللی بلد است بگوید نقاط ضعف آن چیست.
*درک و دانایی ما از مسائل حقوقی و مخزن منافع ما را تضمین میکند. ولی مسلماً شرکت خارجی جایی که شفاف باشد کاری که خلاف قرارداد باشد انجام نمیدهد. البته اگر جایی خاکستری باشد ممکن است بتواند به نفع خودش قدم بردارد. بنابراین ما باید همه جا را شفاف کنیم هم از نظر فنی و هم قراردادی. اگر هم ضعف داریم از مشاوران داخلی و خارجی و کاشناسان معتبر استفاده کنیم.
گفتوگو از علی فروزنده
نتیجه مدیریت دو ساله پرخوانده در شرکت تاسیسات دریایی ایران، بیکاری ، از هم گسیختگی و تعدیل نیروی انسانی است که به زودی گریبان کارگران زحمتکش تاسیسات دریایی در خرمشهر را خواهد گرفت. همانهایی که حقوق 50 نفرشان کمتر از حقوق یکی از مدیران امارات نشین منصوب همین آقای معاون است. در همین حال هنوز حقوق و مزایای نزدیکان و افراد شاغل در دفتر ایشان در شرکت نفت از تاسیسات دریایی پرداخت می گردد. اقای شمسایی مسئول دفتر ایشان در شرکت نفت بابت حداکثر 2 تا 3 جلسه در ماه در تاسیسات دریایی در یک کارگروه فرمایشی بیشتر از 8 میلیون تومان حقوق می گیرند. ایشان بازنشسته هم هستن. حالا مرثیه برای توتال می خوانند. البته حق هم دارند. پس از تندی ها و بی اخلاقی های سید مهدی حسینی در موضوع قراردادهای IPC ظاهرا ایشان که چندگانه سوز سیاسی و استاد لابی هستند جایگزین آقای حسینی شده اند با ماموریت اجرایی کردن قراردادهای IPC . عصر نفت لطفا مصلحت اندیشی نکن - مطالب را درج کن