ميزنفت/ گفتگوهای آشکارو پنهان طراحان قراردادهای نفتی موسوم به IPC پس از ماه ها ، نهایتا منجر به رونمایی ضمنی از نیت آنها نمود مبنی بر اینکه نوع
قراردادهای ارفاقی ارائه شده توسط ایران به شرکت های بزرگ نفتی غربی در حقیقت غیر از تامین تداوم عرضه نفت خام کشور، به نوعی تضمینی بر اجرای برجام نیزخواهد بود. در حقیقت با گره زدن منافع شرکت های بزرگ و مطرح نفتی غربی به تولید نفت در ایران، آنها در موقع مقتضی از قدرت بازدارندگی خود جهت جلوگیری از برگشت احتمالی تحریم ها استفاده نمایند.
*تقابل دنیای نفت با جهان سیاست
بررسی پیشینه تاریخی توان تاثیرگذاری فاکتور نفت در عالم سیاست حاکی از شواهدی خلاف انتظار طراحان قراردادهای نفتی است. در این راستا به مشاهدات تاریخی متعددی می توان اشاره نمود. برای مثال
در آخرین سال های حکومت، صدام حسین در ترفندی اقدام به عقد قراردادهای ترجیحی سنگینی با روسیه، چین و فرانسه برای جلوگیری از ساقط شدن حکومتش توسط غرب نمود که نهایتا با ملحوظ نمودن سهم کشورهای مذکور در ترکیب نفت عراق برای دوره بعد از صدام، رژیم صدام ساقط شد. در خصوص ایران نیز می توان به قرارداد نفتی منعقد شده با شرکت نفت آمریکایی کونوکو دردولت کارگزاران اشاره نمود که قراداد یک میلیارد دلاری آن برای فعالیت در ایران در کشاکش تقابل سیاسی دوکشور، کفایت تنظیم مناسبات فی ما بین را نکرده و توسط آمریکا ملغی گردید.
اصولا احیاء مجدد تحریم ها بر دو محور فرضی می تواند استوار باشد:
الف – تخطی ایران از اصول توافق شده در برجام که محور اصلی این تخلف راه اندازی تاسیسات هسته ای واقدام مجدد به غنی سازی با غنای بالا خواهد بود.
ب – تخطی غربی ها به سرکردگی آمریکا به بهانه های غیر اصولی و حاشیه ای، در این صورت واکنش ایران دوگانه خواهد بود اول- راه اندازی مجدد تاسیسات هسته ای که دقیقا مشابه بند الف خواهد بود. دوم – در پیش گرفتن سیاست مدارا تا رسیدن به یک راه حل احتمالی جدید.
پر واضح است که قدرت شرکت های نفتی برای جلوگیری از تحولات ناشی از راه اندازی مجدد تاسیسات هسته ای ایران راه به جایی نخواهد برد. زیرا در این حالت ساختار توافقی برجام فرو خواهد ریخت و این نوع قرارداد ها توان بازسازی آنرا نخواهند داشت.
اما در حالت دوم و با فرض اتخاذ سیاست مدارا توسط ایران در قبال عهد شکنی و زیاده خواهی های بیشتر غربی ها و خصوصا آمریکا (مواضع جمهوری خواهان)، چارچوب قراردادهای توافقی دیگرتوان پوشش خلا سیاسی ایجاد شده را نداشته ولازمه است که مورد تجدید نظر قرار گیرد. یا بعبارت دیگر، چارچوب قراردادهای پیشنهادی فعلی می بایست بیش از این سست ومنعطف گردند.
*فشار بر سایر بنیانگذاران اوپک
شایان ذکر است هرگونه انعطاف بیش از معمول در قراردادهای IPC توسط ایران، در حقیقت فشار مضاعفی بر سایر تولیدکنندگان عمده اوپک برای اعطای امتیازات بیشتر بر مبنای توافق ایران، توسط شرکت های چند ملیتی نفتی وارد خواهد کرد که
بطورنمونه می توان به درخواست خبرگزاری بلومبرگ از عربستان برای انعطاف در عقد قراردادهای نفتی در پیروی از قراردادهای IPC ایران اشاره نمود.
در حقیقت همانطور که فشار وارده برای انعطاف بیش از حد معمول بر ایران، بر تجربه قراردادهای جذاب نفتی عراق استوار شده است، اعلام واگذاری پنج درصد سهام آرامکو نیز پیامد طبیعی قبول این فشارها توسط ایران خواهد بود. در انتها اکثر بنیان گذاران اوپک می بایستی بخشی از مالکیت ذخایرشان را به شرکت های چند ملیتی غربی واگذار نمایند، سیاستی که کشورهای غربی و شرکت های نفتی آنان پس از ملی شدن عملی نفت توسط بنیانگذاران اوپک، در محدوده سالهای آغازین انقلاب اسلامی ایران، به دنبال آن بودند و پس از 37 سال سر این پیچ تاریخی در صدد اجرای آن می باشند.
باید اذعان نمود که در حقیقت ایران شاه کلید این بازی نفتی است و هرگونه لرزشی همانند دومینو به سایر تولید کنندگان اصلی نیز سرایت خواهد کرد چرا که اعمال هرگونه فشار غیر متعارف وارده بر عربستان قبل ازایران توسط غرب، این کشور را به جبهه مقاومت نزدیک نموده و تمامی طراحی 37 ساله آنان را بی اثر و یا حداقل بسیار سخت خواهد نمود، به همین دلیل فشار اصلی را بعد از عراق از ایران آغاز نموده اند.
*ژئوپلتیک فعلی نفت
در تئاتر سیاسی حاضر ، متاسفانه چهار عضو بنیان گذار اوپک شامل ایران، عربستان ، عراق و ونزوئلا شدیدا و به طرق مختلف تحت فشارهای شدید سیاسی از طرف جبهه استکبار می باشند. در حال حاضر، ازکشورهای کویت و امارات متحده عربی نیز به عنوان سوپاپ اطمینان در کنترل بازار نفت استفاده می شود، تا در مرحله بعدی وبا کمترین هزینه ساختارسیاسی آنها را نیز به هم بریزند.
در حال حاضرنقش بازیگری سه کشور ایران، عربستان و روسیه در این تئاتر نه تنها حائز اهمیت می باشد بلکه تاریخی است. در خصوص روسیه همین بس که با تضعیف و یا فروپاشی اوپک و به تبع آن فروپاشی بازار نفت، اقتصاد روسیه نیز زیر فشار غرب فرو خواهد ریخت. روسیه بخوبی دریافته است که هر گونه خدشه در انسجام تولید کنندگان نفت و خصوصا اوپک، ساختار فعلی بازار جهانی نفت را فرو خواهد ریخت.
اما نقش ایران وعربستان در این مقطع حساس به عنوان قدرتهای هژمونیکی برتر در بین کشورهای بنیان گذاراوپک دو چندان می باشد. اگر برافروختن آتش اختلافات میان ایران و عربستان در هر قالبی مطلوب جبهه استکبار می باشد، قاعدتا می بایستی عکس آن، استرتژی غالب دو کشور و نتیجتا سایر طرف های ذینفع باشد. شاهد عینی این مدعا افزایش قیمت های نفت در پی اجماع تلویحی بازیگران اصلی نفت در دوحه و تهران برای بررسی طرح فریز نفتی می باشد.
قابل ذکر است که
طراحان اصلی نظم جهانی انرژی دو غول نفتی اگزان موبیل آمریکایی و رویال داچ شل انگلیسی می باشند و در کمال تعجب مقامات نفتی ایران سر نوشت قراردادهای نفتی کشوررا برای تضمین اجرای برجام، به یکی از طراحان اصلی تئاتر سیاسی در حال اجرا یعنی رویال داچ شل انگلیسی سپرده اند.
متاسفانه طراحان قراردادهای IPC نیز نوعا یا بازاریاب نفتی هستند و یا حقوقدان .که گروه اول دیدگاه کوتاه مدت داشته و گروه دوم فقط در آرایش چارچوب حقوقی بر مبنای دیدگاههای گروه اول عمل می نمایند. در این میان توانایی های فنی صنعت عظیم نفت ایران در تنظیم این قراردادها نیز بطور شایسته و بایسته مدنظر قرار نگرفته وظاهرا مسئولیت تبیین ابعاد سیاسی و ژئوپلتیکی این قراردادها نیز بر عهده ی مقامات سیاسی نفت می باشد!
محمد صادق معماریان –کارشناس بین المللی و متخصص ژئوپلتیک نفت