ميزنفت/ پاییز 93 بود که خبرهای غیررسمی از
اخراج دکل حفاری سحر یک از فاز 13 پارس جنوبی حکایت داشت؛ خبری که در کنار تمدید قرارداد شرکت پتروپارس با شرکت هندی آبان از لایه های زیرین بخش حفاری شرکت پتروپارس بیرون آمد.
محمود جوادیان از چهره های تاثیرگذار در ترجیح شرکت هندی به یک شرکت ایرانی اما در پاسخ به ميزنفت آن را رد کرد ولی
نامه هایی که این موضوع را تایید می کرد جوادیان را در کنج نگه داشت.
محمد جواد شمس مدیرعامل شرکت پتروپارس نیز چندان به این ماجرا ورود نکرد تا اوضاع کمی مبهم تر شود؛ در نهایت هدایت الله خادمی مدیرعامل وقت شرکت حفاری شمال در یک نشست خبری به بیان جزئیات این موضوع پرداخت و با ارائه اسنادی نشان داد فعالیت های دلالی در حوزه حفاری قصد زمین زدن شرکت های ایرانی را دارد.
شوک خادمی به این ماجرا٬ نظرات جالبی را به همراه داشت و وزیر نفت نیز در واکنش به آن٬ در یک برنامه زنده تلویزیونی رسما اعلام کرد
از هدایت الله خادمی شکایت خواهد کرد. امور حقوقی شرکت ملی نفت هم بلافاصله وارد عمل شد و از خادمی شکایت کرد.
در بینابین این اختلافات تلاش ها برای برکناری خادمی از شرکت حفاری شمال آغاز شد و به مدیران بنیاد مستعضفان قول های جالبی داده شد از جمله آنکه در صورت برکناری او٬
بخش اعظمی از طلب های حفاری شمال پرداخت می شود. با تشدید این تلاش ها اما
70 نماینده مجلس شورای اسلامی با امضای نامه ای خطاب به رئیس جمهور خواستار جایگزینی شرکت ایرانی به جای شرکت هندی شدند که قابل قیاس با حفاری شمال نبود.
این نامه موجب شد تا شجاع الدین بازرگانی معاون پارلمانی وزیر نفت هم خود را وارد این ماجرا کرده و با نمایندگانی مانند شکر خدا موسوی و البته شخص خادمی وارد مذاکره شود. سرانجام این مذاکرات به قول و قرارهایی انجامید که هیچگاه عملی نشد و دست آهنین در پشت ماجرا همچنان به دنبال برکناری خادمی بود.
پس از کش و قوس های فراوان٬ اول شهریور 1394 هدایت الله خادمی پس از 7 سال از سمت خود کنار رفت تا راه برای افرادی که او را مزاحم کاسبی خود می دیدند صاف شود. بیژن نامدار زنگنه که دل خوشی از خادمی نداشت پس از برکناری وی در یک نشست خبری برای کاستن از فشارها ماجرا را طور دیگری عنوان کرد:« من خودم به آقای سعیدی کیا گفتم ایشان را برکنار نکنند اما بنیاد مستضعفان کار خود را کرد!»
خادمی از سمت خود کنار رفت و در حال پایین رفتن از پله های حفاری شمال افراد بسیاری را دید که از برکناری اش خوشحال بودند؛ رکن الدین جوادی٬ محمد جواد شمس٬ محمود جوادیان٬ سلبعلی کریمی٬ سعید حافظی٬ عبدالحسین مقتدایی و از همه مهم تر بیژن نامدار زنگنه.
خادمی اما ساز ورود به مجلس را از شهرستان های ایذه و باغملک کوک کرد؛ او حالا در جبهه ای دیگر باید به سراغ منتقدان خود می رفت و اینبار فضا کمی سخت بود، از تلاش های مذموم برای پرونده سازی تا ارسال پیک هایی برای رقیبان جهت تخریب وی. خادمی برای بارنخست تایید صلاحیت شد اما به یکباره صلاحیتش رد شد٬ کسانی که برای راه نیافتن وی به مجلس تلاش می کردند برای وی پرونده کذایی را ساخته بودند که پس از بررسی مجدد٬شوراي نگهبان آنرا رد و صلاحیت او را تایید کرد.
وی تبلیغات خود را دیرتر از سایر رقبا آغاز کرد ولی به مدد مقبولیتش توانست به عنوان نفر دوم راهی دور دوم شود؛ تلاش های نامهربانان نفتی و استانی برای دور دوم بسیج شد تا وی از راه یابی به مجلس باز بماند اما او رای آورد و منتخب مرد ایذه و باغملک شد. حالا وضعیت بسیار فرق کرده و بازی هاعوض شده بود.
خادمی نماینده نفتی ها در مجلس شده بود و نفتی ها به دو دسته تقسیم شده بودند؛ عده ای امیدوار به دقیق تر شدن نظارت مجلس بر نفت و گروهی دیگر نگران از حضور خادمی در بهارستان. گروه دوم می دانستند خادمی صراحت لهجه دارد و اکنون که در مجلس است صراحتش بیشتر خواهد شد.
این نگرانی به کنار٬ وضعیت افرادی که کمتر از 9 ماه پیش از برکناری خادمی خوشحال بودند جای تامل فراوان دارد؛ رکن الدین جوادی حالا دیگر مدیرعامل نفت نیست و پس از دوهفته بلااتکلیفی
تازه به وی اتاق کوچکی داده و تا توانستند با وی نامهربانی کردند؛ عبدالحسین مقتدایی که برای او کم نگذاشت(!!!) هم به شکل غیرمعمول و حتی زشتی از کار کنار رفت؛ ژنرال عالیپور زمزمه رفتنش بیشتر شنیده می شود و سلبعلی کریمی روی صندلی لرزان قرار گرفته است.
سعید حافظی هم در تیررس برکناری است و خودش بهتر از هر کس دیگری می داند چه افرادی جهت جایگزینی وی استعلام شده اند.
محمد جواد شمس هم با همه لابی هایش از پتروپارس طرد شد آنهم توسط کارکنانش و محمود جوادیان با شرکت پسکویی که برای خود دست و پا کرده بود گرفتار حواشی است که ممکن است برایش دردسر ساز باشد.
سيد صفدر حسيني همشهري او هم خيلي تلاش كرد تا وي راهي مجلس نشود اما دست روزگار فيش حقوقي ٥٦ ميليوني اش را شهره فضاي عمومي جامعه كرد تا زمزمه هاي بركناري وي نيز شنيده شود. تسنيم هم خبر داده است كه دختر و داماد وي نيز در اوج نارسايي هاي ارزي با تاسيس يك صرافي به كار مشغول بودند...!
حتی به یک سال هم نکشید٬ یکسال هم نشد که برخی مدیران نفت و غير نفتي علیه او متحد شدند و حالا خود یکی پس از دیگری در حال برکناری به بدترین وضع موجود هستند. قطعا این پدیده نادر و عبرت آموز در نفت بارها تجربه شده است و بیشتر مدیران با آن آشنا هستند ولی در این باره کمتر کسی می توانست چنین روزی را پیش بینی کند؛ شاید افراد نامبرده 9 ماه پیش در ماه عسل بودند ولی امروز در برزخی به سر می برند که خود هیزمش را ریخته اند. این مدیران همان هایی بودند که حتی حقوق شرکتی خادمی را قطع کردند و اکنون....
مدیران بنیاد مستضعفان هم حالا باید با مدیرعامل فعلی حفاری شمال بسازند؛ حجازی تنها خروجی اش برای این شرکت اخراج بود و اخراج؛ نه طلبی نقد شد و نه خبری از بازگشت به فاز 13. راهبری دکل امیرکبیر هم از این شرکت گرفته شد تا شرکتی گمنام و بی ریشه جای آنها را در دریای خزر بگیرد.
اگر بنیادی ها کمی صبر می کردند و از مدیر خود حمایت می کردند قطعا به سودشان بود تا امروز که یکی پس از دیگری از سنگرهای خود عقب نشینی می کنند!