مازیار هوشمند/ آنچه که در این مقال و مجال به آن پرداخته می شود بی توجهی برخی مراکز و شرکت های نفتی به موضوعی است که وزارت نفت برای توجه عموم و مدیران خود مدت هاست جلسات و نشست هایی برگزار نموده، که خروجی آن همایش امروز و فردای این صنعت در تهران است.
مسئولیت اجتماعی شرکتی(Corporate Social Responsibility)، یا CSR، از مفاهیمی است که طی چند دهه اخیرکاربرد زیادی در ادبیات شرکتی و سازمانی داشته، و در بین سایر مفاهیم مدیریتی – اقتصادی،به جایگاه مهمی دست یافته است. هرچند برای «مسئولیت اجتماعی» تعریف جامع و واحدی تا کنون ارائه نشده است، اما این مفهوم وظیفهای بر دوش مراکز و بنگاههای اقتصادی گذاشته، تا بر اساس آن، تأثیرات سوء و نامطلوبی که این شرکت ها بر زندگی اجتماعی و محیطی که در آن فعالیت میکنند، کاهش و یا از بین برود.
فعالیتهای مراکز مرتبط با نفت، گاز و پتروشیمی همواره با مخاطرات اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی، محیط زیست و به ویژه فرهنگی همراه بوده است.این شرکت ها به حریمهایی وارد میشوند که تأثیرات گوناگونی بر محیط زیست و زندگی مردم به ویژه ساکنان بومی به جا می گذارند و فعالیت آنها سبب تخریب محیط زیست، مناطق سیاحتی، آثار تاریخی، و فرهنگ و زندگی مردم می شود.
اثرات منفی فعالیت های شرکت های نفتی به حدی زیاد است که همواره فعالیت آنان با اعتراض مردم محیط پیرامون آنان مواجه بوده است. در این میان شدت تخریب محیط زیست و دگرگون ساختن فرهنگ، اخلاق اجتماعی و زندگی مردم بیش از سایر موارد تخریبی هویداست. با این حال استقبال این مراکز به مقوله مسئولیت اجتماعی و گزارش هایی که این بنگاه ها از عملکرد خود در حوزه مسئولیت اجتماعی شان منتشر می کنند، تأثیر به سزایی در حمایت جامعه محلی و افزایش رضایتمندی آنان دارد. رضایتی که اگر نباشد فعالیت اصلی آنان تحت الشعاع قرار گرفته، و حواشی ناشی از اعتراض و گلایه ها مانع از تحقق اهداف و برنامه هایشان خواهد شد.
در این میان شرکت هایی هستند که نسبت به این موضوع بی تعهد بوده، و در راستای این بی توجهی، شهرت و آوازه شان به خطر افتاده است. یکی از شرکت های بزرگ صنعت نفت در عسلویه، شرکت نفت و گاز پارس است. این شرکت به عنوان یکی از شرکتهای زیرمجموعه شرکت ملی نفت ایران در سال 1377 تأسیس، و مسئولیت توسعه کلیه فازهای میدان گازی پارس جنوبی و توسعه میدان های گازی پارس شمالی، گلشن و فردوسی و همچنین توسعه لایه نفتی پارس جنوبی را در آب های خلیج فارس عهده دار میباشد و به نوعی متولی اکثر پروژه های گازی و نفت در عسلویه، شرکت نفت و گاز پارس است.
مدیریت اجرای طرحهای توسعه میادین پارس جنوبی، پارس شمالی، گلشن و فردوسی، که از مأموریت های اصلی این شرکت است، یعنی استخراج گاز و نفت. استخراجی که دارای تبعات بزرگ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و محیط زیستی است. از این رو اهمیت مسئولیت اجتماعی برای شرکت نفت و پارس بیش از سایر مراکز نفتی مستقر در عسلویه دو چندان می نماید. اهمیتی که متاسفانه از سوی این شرکت نادیده گرفته شده است، و مردم و مسئولین محلی از این بی توجهی آقایان نفت و گاز پارس به شدت گلایه مندند.
در حالی که با بهرهبرداری و توسعه فازهای گوناگون میدان گازی پارس جنوبی سهم درآمد ناخالص ملی کشور افزایش می یابد، و بر اساس دستاورد اعلام شده در سایت شرکت نفت و گاز پارس، مهمترین آثار جانبی اجرای پروژههای گوناگون پارس جنوبی در منطقه عسلویه، رفع محرومیت و فقرزدایی عنوان شده است، مدیرعامل و مدیر روابط عمومی این مجموعه هیچ گزارش قابل قبولی از خدمات این غول نفتی ایرانی در راستای محرومیت زدایی اشان در پایتخت انرژی ایران تا کنون منتشر نکرده اند. گزارشی که به دلیل نبود عملکرد مطلوب در حوزه مسئولیت اجتماعی، اصولاً وجود ندارد.
یکی از آثار سوء حضور فعالیت شرکت نفت و گاز پارس در عسلویه «آلودگی محیط زیست» و در نهایت بیماری های مختلفی است که دامن گیر کارکنان و ساکنان بومی شده است. بر اساس آمار و اطلاعات موثق، عمده آلودگی منطقه عسلویه متأثر از اجرای فازهای پارس جنوبی است، که مسئولیت و مدیریت آن بر عهده نفت و گاز پارس است.
در حال حاضر روزانه بیش از 1550 تن گوگرد به دلیل عدم وجود واحد جداسازی گوگرد از گاز در فازهای 12، 15، 16، 17 و 18 در حالا سوختن است، که این موضوع مسبب اصلی آلودگی عسلویه است. متأسفانه به دلایل مختلف از جمله سوء مدیریت در این شرکت و نارضایتی برخی مجریان مجرب فازها از عملکرد مدیریت نفت و گاز پارس، دوره راه اندازی فازهای پارس جنوبی از 6 ماه به 24 ماه رسیده است، و این طولانی شدن دوره یکی دیگر از دلایل آلودگی این منطقه اقتصادی به شمار می رود.
عدم توجه به حفظ محیط زیست از سوی این شرکت، و بی توجهی به مسئولیت اجتماعی خود در بحث آموزش، فرهنگ و بهداشت، و هم چنین دوری و فاصله گرفتن مدیران تصمیم گیر این شرکت از منطقه و سکنی گزیدن در خیابان پروینِ تهران، نارضایتی شدیدی از عملکرد این مجموعه در بین مردم ترسیم کرده است.
در حالی که وزیر نفت در مراسم افتتاح رسمی از طرح های عمرانی و صنعتی مناطق نفتخیز جنوب در آبان ماه سال گذشته به موضوع مسئولیت اجتماعی صنعت نفت پرداختند و تاکید کردند که «مدیران صنعت نفت باید طوری در کنار مردم مناطق نفت و گازخیز زندگی کنند، که این زندگی مسالمت آمیز و رو به رشد باشد»، اکثر مدیران نفت و گاز پارس نه تنها به زندگی در کنار مردم، تن نداده اند بلکه زحمت حضور در مقر اصلی فعالیت خود در عسلویه را نیز نمی کشند و در طول ماه، جز یک سفر یک یا دو روزه، اغلب در ساختمان این شرکت در فاطمی تهران روزگار را می گذرانند.
طبیعی است که این دوری، آلودگی و مشکلات زیست محیطی عسلویه را نبیند، و نسبت به کارکنان خود و مردم بومی منطقه بی توجه و بی تفاوت باشد.
این دوری به گونه ای است که اکثر نفع امور این مجموعه به دلیل استقرار مدیران این شرکت در تهران، به حول و حوش خیابان فاطمی تا امیرآباد و عباس آباد و یوسف آباد تهران می رسد و نه به عسلویه و ساکنانش!
نفعی که در صورت استقرار دفتر اصلی این شرکت در محل اصلی فعالیتش در منطقه پارس جنوبی، به عسلویه و استان بوشهر خواهد رسید، و نه جایی دیگر. موضوعی که علاوه بر وزارت نفت، مسئولین استان بوشهر نیز باید به آن توجه جدی داشته باشند، و اجازه ندهند این بی توجهی، بیش از این، جامعه پیرامونی محل اصلی فعالیت این شرکت در استان بوشهر را بیازارد. هم اکنون شرکت نفت و گاز پارس به دلیل اینکه دفتر اصلی و ستادی این شرکت در تهران است، خود را از قید کمک به محیط پیرامونی رها ساخته، و عملاً با این پاسخ غیرموجه، به توصیه و تأکید وزیر محترم نفت نیز مبنی بر اینکه «باید به مردم منطقه کمک و با آنها زندگی کنیم» دهن کجی کرده است.
ساکنان بومی و کارکنان پرتلاش صنعت نفت در حالی در شرایطی سخت، زندگی و کار خود را در عسلویه به عنوان پایتخت انرژی ایران، می گذرانند، که شرکت نفت و گاز پارس با عدم پاسخگویی به مشکلات متعدد این منطقه به عنوان مسبب اصلی، زحمت این سهل انگاری را بر دوش دیگر مراکز نفتی پارس جنوبی گذاشته است.
نگاهی به اظهارنظرهای شوراهای اسلامی و مسئولین محلی، و همچنین تعامل و رفت و آمدهای مردم با مدیران مراکز نفتی حاکی از رضایت جامعه محلی از سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس و مجتمع گاز پارس جنوبی در پارس جنوبی، و شرکت پالایش گاز فجر جم در شهرستان جم در زمینه مسئولیت های اجتماعی دارد، و تنها تافته جدا بافته این جریان، همین نفت و گاز پارس است.
نفت و گاز پارس باید بپذیرد که در عسلویه فعالیت دارد نه در تهران، و تبعات فعالیتش دامن گیر مردم منطقه جنوب استان بوشهر است، نه حول و حوش میدان فاطمی! نفت و گاز پارس باید از تصمیم دورادور در مورد منطقه و محیط پیرامونی اش بپرهیزد، و برای انجام وظایف اجتماعی اش پای میز مذاکره با مردم و مسئولین محلی در عسلویه بنشیند.
حوزه ستادی نفت و گاز پارس بر اساس مصوبه دولت در راستای خلوتسازی تهران و تمرکززدایی از این شهر و همچنین کاهش هزینههای کشور، مبنی بر خروج ستاد اجرایی شرکت های دولتی از تهران، و استقرار آن در شهرهایی که محل فعالیت ذاتی و اصلی آنهاست، باید به مرکز اصلی فعالیت خود یعنی عسلویه برگردد. اگر شرکت نفت و گاز پارس انجام مسئولیتهای اجتماعی خود را جدی نگیرد، قطعاً جامعه محلی بهاقدامات ناصواب این مجموعه نگاه بدبینانه ای خواهد داشت، و دولت تدبیر و امید بهاین نارضایتی های مردمی بی توجه نخواهد بود.
منبع: روزنامه پیام عسلویه
چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۰۱
شركت نفت و گاز پارس يك شركت توسعه اي مي باشد و وظيفه آن توسعه ميادين نفت و گاز مي باشد كه به نمايندگي دولت و شركت ملي نفت اين مهم را انجام مي دهد.در حال حاضر محل پروژه هاي آن استان بوشهر مي باشد كه پس از پايان كار ممكن است ميدان جديدي در شمال شرق كشور ويا غرب كشور در استان ايلام به آن واگذار گردد بنابراين محدود كردن محل فعاليت اين شركت به استان بوشهر صحيح نمي باشد و مسوليت هاي اجتماعي وابسته به اين پروژه هاي توسعه اي را منطقه ويژه پارس جنوبي به نمايندگي شركت ملي نفت انجام مي دهد(منطقه ويژه درامدي از ناحيه انجام وظايف كسب نمي نمايد و به نوعي شركت است كه خدمات زيربنايي به ديگر شركت هاي وزارت نفت ارائه مي كند.).هرچند كه هر گونه كمكي كه به مناطق مرحوم بشود كم است ولي مگر استان بوشهر از ديگر استانها كشور تافته جدا بافته است؟و آيا ديگر دستگاه هاي دولتي در اين استان مسووليتي ندارند؟مگر آنها بودجه خودشان را ندارند؟