وحید حاحی پور/ چندي پيش بود كه يكي از مديران وزارت نفت با افتخار هر چه تمام اعلام كرد ايران به رتبه نخست صادرات نفت كوره در جهان دست يافته است؛ خبري كه مورد استقبال برخي رسانهها قرار گرفت و با بزرگنمايي خاصي همراه بود به طوري كه مخاطبان اين رتبه را يكي از افتخارات صنعت نفت كشور قلمداد كردند، در حالي كه چنين رتبهاي يك امتياز منفي براي كشور است.
براي درك بهتر اين موضوع بهتر است روند توليد فرآوردههاي نفتي را مورد بررسي قرار داد. نفت خام به محض ورود به پالايشگاهها در برجهاي تقطير در معرض حرارت قرار ميگيرد و با توجه به خواص فيزيكي آن و تكنولوژي به كار برده شده در واحد پالايشي، محصولات مختلفي را توليد ميكند. در رتبهبندي محصولات و فرآوردههاي نفتي از نظر ارزش و كيفيت، سوخت جت و بنزين و گازوئيل در درجه نخست قرار ميگيرند و ته مانده نفت به فرآوردههايي مانند نفت كوره و مازوت و قير تبديل ميشوند؛ فرآوردههايي كمارزش كه صنايع پالايشي جهان هرساله برنامههاي مختلفي را براي كاهش توليد اين محصولات تدوين و اجرا ميكنند.
پالايشگاههاي پرسود جهان با توسل به تكنولوژيهايي جهت كاهش توليد اين محصولات سكه رايج در ميان پالايشگاههاست اما در ايران توجه خاصي به اين موضوع نميشود. نفت كوره توليد شده در پالايشگاه با تخفيفهاي فراوان در اختيار دلالان قرار ميگيرد و آنها با بارگيري آنها و فروش آن به كشورهاي شرق آسيا مانند ژاپن و هندوستان، هم از تخفيفهاي نجومي برخوردار ميشوند و هم سود خوبي كسب ميكنند.
كشورهاي مقصد اما سود اصلي را به جيب ميزنند؛ با توجه به فاصله قيمتي نفت كوره و مازوت به نسبت قيمت نفت خام، آنها خوراك ارزانتري را دريافت كرده و با تبديل آن به بنزين از طريق واحدهاي RFCC، همان بنزين را توسط همان دلالها به ايران صادر ميكنند!
در واقع دلالها در يك بازي دو سر برد، نفت كوره با تخفيف از شركت ملي نفت دريافت كرده و به كشورهاي شرق آسيا ميفروشند، آنها نيز همان محمولهها را تبديل به بنزين كرده و از طريق همان دلالها به ايران ميفروشند.
در چند سال گذشته گام بزرگي براي احداث واحدهاي RFCC برداشته شد اما تنها در پالايشگاه شازند اراك پياده شد و موجب افزايش توليد بنزين اين پالايشگاه شد. جالب اينجاست كه يكي از بهانههاي جلوگيري از احداث واحدهاي RFCCسازمان حفاظت محيطزيست است. اين نهاد به بهانه حفاظت از محيطزيست و طبيعت، توسعه صنعت پالايش در شهرهاي تهران، تبريز، اصفهان و... را متوقف كرده و معتقد است به دليل آلاينده بودن اين صنايع نبايد تغييري در پالايشگاهها بهوجود بيايد.
نتيجه چنين ديدگاهي به اين نقطه ختم ميشود كه پالايشگاهي با فناوري 100 سال پيش به فعاليت خود ادامه ميدهد و بخش اعظمي از توليداتش همان نفت كوره و مازوت است. با توليد اين فرآوردهها، محلي جز نيروگاهها براي مصرف نبوده يا اين فرآوردهها با هزينه سرسامآور به جنوب كشور منتقل ميشود تا صادر شود.
در مقابل اين صادرات، اما بعضا بنزين بيكيفيت و فاقد استاندارد وارد كشور ميشود كه از قضا نه تنها مورد اعتراض سازمان حفاظت محيطزيست قرار نميگيرد بلكه از آن نيز دفاع ميشود. اين سازمان مشكلي با آلودگي محيط و هوا از طريق فرآوردههاي سنگين ندارد اما با ارادهاي راسخ اجازه راهاندازي واحدهاي RFCC و توليد بنزين يورو 4 را نميدهد تا دلالها از نانخوري عاجز نشوند. اين مهم از نظر اقتصادي نيز در نوع خود قابل توجه است، نفت كوره و مازوت از شمال و مركز كشور راهي جنوب ميشود تا به شرق آسيا حمل شود و پس از آن بنزين توليد شده توسط همين فرآوردهها، به شمال و مركز كشور حمل شود و مورد استفاده قرار بگيرد!
از نظر كارشناسان، بهترين محل براي احداث واحدهايRFCCپالايشگاههاي كنار شهرهاي بزرگ مثل تهران، اصفهان، تبريز و شيراز هستند كه بنزين و گازوئيل يوروي مورد نياز شهر را در همان محل توليد ميكند تا هزينه حمل و نقل مواد سوختي كاهش يابد. گويا براي تصميمسازان چيزي به نام هزينه - فايده و محيطزيست اهميت خاصي ندارد و تنها موردي كه نميتوانند با آن مقابله كنند رانتهايي است كه چشم ميليونها نفر را ميسوزاند اما به سود عدهاي خاص و رانتخوار تمام ميشود.
دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۳۳