یکی از مخاطبان
ميزنفت، طی یادداشتی درباره عملکرد مدیریت نفت و گاز پارس به نکات جالبی اشاره کرده است که با توجه به پیگیری های این پایگاه خبری - تحلیلی و تایید بسیاری از موارد، آن را منتشر می کند. در این یادداشت آمده است:
تا حدود سه سال دیگر با 30 سال سابقه بازنشسته خواهم شد و افتخار دارم که 16 سال از عمر کاری ام را در نفت و گاز پارس خدمت کردم . حقیقت این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم قبول کنیم واقعیت این است که طرح های نفت و گاز پارس از ضعف مدیریت رنج می برند. علی رغم تغییرات پی در پی مدیریتی در شرکت نفت وگاز پارس بی ثباتی و اشتباه در رویه ها ی اجرایی عارضه بزرگی است.
لیسانسیه فیزیک بازنشته ای ( که امسال هم مجوز ادامه کارش برای چهارمین سال متوالی تمدید خواهد شد ) و تنها مدیریت پروژه احداث یک خط لوله 100 کیلومتری را در پرونده کاری داشت، با خودرو اختصاصی( ریوی استیجاری) از شرکت گاز به شرکت نفت وگاز آمد. در اولین اقدام مدیریت مهندسی مخرن که اساس کار شرکت بود به جای مدیرعامل، مسئول پیگیری ساخت سکوهای دریایی و رفع و فتق امور مربوط به دکل های استیجاری دریایی شد یعنی مجریان طرح ها و مهندسی و ساختمان و مدیریت عملیات و پشتیبانی به کنار و بخش مطالعات مهندسی و بالادستی شرکت مسئول پیگیری ساخت سازه های فلزی در کارگاهها شد.
تا جایی که فاجعه افت شدید گاز در فاز 12 و راه اندازی و تحویل گیری بی حاصل چاههای بدون گاز و ایجاد تاسیسات اضافی در دریا و خشکی بدون پاسخ ماند. سکوت بر شرکت در جلسات حاکم شد و هر کس به کار پیمانکاران ایراد می گرفت ...؛ کیفیت که وضع خوبی هم نداشت به کناره رفت و ... پیمانکاران برای پذیرش کارهای تکمیل نشده جواب داد و میلیاردها دلار با توجیهات فنی و مالی بصورت اضافه کار به پیمانکاران با تایید و به دست یک مهندس جوان کم تجربه و یا با احکام دادگاهها به سقف هزینه های طرح ها اضافه شد وطرح های گران قیمت گران تر هم شدند.
جلسات شورای مدیران و مدیرعامل با کارکنان که محل تفهیم اهداف و روشهای مدیریت توسط مدیرعامل بود تعطیل و سفرهای خارج از کشور ... و بعضی دیگر بصورت مخفیانه دور از چشم کارکنان شروع شد. موسسه ای را آوردند و یک دوره دو روزه "ایمیگلو " برای ساخت "خانه اسکیموها "قرارداد بستند تا جایی که همین موسسه به رابط یک موسسه آمریکایی برای تولید مدارک آمریکایی پروژه ها تبدیل شد و به کارکنانی که به دبی و استانبول بروند و در موسسه آمریکایی امتحان بدهند و با هزینه ای گزاف؛ آموزش زبان فرانسه در اولویت دوره های آمورشی قرار گرفت و چند صد نفری نفر در این دوره های گران قیمت مدیریت پروژه ها ثبت نام شدند. ظاهرا" مشکل طرح ها نداشتن مدارک مدیریت پروژه آمریکایی بود زیرا مدارک مدیریت ایرانی و حتی موسسات معتبر اروپایی کفایت نمی کرد که انجام شد.
درحالی که پیشرفت پروژه ها به دلایل مختلف با افت شدید روبرو شده بود هم زمان یک مرتبه سرنوشت یک هزار نفر از جوانان این مملکت که تازه استخدام شده بودند با طرح موضوع غیرواقعی "پایان یافتن طرح ها " و "عدم نیاز به نیروی انسانی متخصص " به دلیل اینکه " کارها در حال اتمام است و پروژه ای برای اجرا نداریم" تاریک شد و اکثر آنها در طرح ها مازاد اعلام شدند و باید به بخش عملیات و یا شرکتهای نفتی دیگر می رفتند. نیروی انسانی کارفرما از نظر تعداد کمتر و به دلیل بی احترامی و اهانت های مکرر تحقیر شدند و پیمانکارانی که حالا با دمشان گردو می شکستند.البته نه تنها کاری تمام نشده بود بلکه شنیده شد که توسعه سایر میادین در دریا به شرکت نفت وگاز واگذار خواهد شد.
کارکنان شرکت گاز دربعضی از طرح ها هم بهره بردار و هم پیمانکار اجرایی شدند یعنی هم تحویل گیرنده وهم مجری بخشی ازپروژه شدند. به دلیل دانش و درک کارکنان ومجریان طرح ها از ماهیت قراردادهای خدماتی (EPC )و بخصوص در بخش های نظارت کارفرما و مسئولیت های کارفرما و پیمانکار و تناقض آن با تعریف جدید آقای مدیرعامل از این نوع قراردادها، سمیناری گذاشتند و در آن سعی کردند با استفاده از چهره یک فرد دانشگاهی و قلب تحلیل های ارایه شده توسط وی همه را متقاعد کنند که نباید کاری به کار پیمانکاران داشته باشند و پیمانکاران به اختیار خود هر کاری خواستند بکنند و خودشان مسئولیت دارند.
در حقیقت شرایط عمومی پیمانهای طرح ها را از" قراردادهای خدماتی " عملا" به "قراردادهای کلید در دست " (TURNKEY ) در اذهان عمومی تغییر داده شده قلمداد کردند.نا گفته نماند که متاسفانه کمیسیون معاملات و مناقصات هم توسط جوان ترین و بی تجربه ترین فرد بدون هیچ سابقه کاری قبلی در این حوزه اداره شد.
حالا همه دو گروه شدند یا باید این تعریف جدید که در تعارض با ماهیت قراردادهای موجود بود را می پذیرفتند و احتمالا بر مسند پست می ماندند و یا با بی احترامی در جلسات در مقابل پیمانکاران، پست اجرایی و احتمالا شرکت را ترک می کردند. رویه های نامناسب در بخش های فرهنگی شرکت نفت وگاز حاکم شد. بطوریکه وقتی حقوق کارکنان پیمانکار ماه های متوالی به دلیل نداشتن بودجه توسط پیمانکاران به عقب می افتاد و هیچ تغییری در مدیریت هزینه ها دیده نشد و کماکان خودروهای شاسی بلند ، تعداد صندلی های گران قیمت ویژه در هواپیماها ، صندلی ها و جایگاه مخصوص در رستوران سایت یک عسلویه و ترددها و اقامتها در هتل اسپیناس و هتل بزرگ تهران و... زیادتر هم شد. تجمل گرایی و زیادتر شدن فاصله ها پیام مثبتی به کارکنان ارایه نمی داد.
شرکت انسجامش را و کارکنان انگیزه شان را از دست دادند و به همین دلیل نتوانستند بصورت یک پارچه با همتی بلند در توسعه طرح ها قدم بردارند و این شد که کارکنان به اطاق های خودشان پناه بردند و برای اینکه حرفشان را به گوش جناب آقای مهندس جوادی و جناب آقای مهندس زنگنه برسانند به سایت های خبری رجوع کردند زیرا درب اطاق آقای مدیرعامل برای شنیدن حرفهای انتقادی به پیمانکاران و پیشنهادات کارکنان بسته ماند.
حالا سوال مان این است که بعد ازحدود 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و قدمت بیش از یک صد ساله صنعت نفت یک مدیر با تجربه در طرح های توسعه بالادستی موجود نبود (و نیست و نداریم ) که برای مدیریت توسعه میدان گازی مشترک بکارگیری کنند؟! به این ترتیب هم به شرکت نفت و گاز ظلم کردند و هم به مدیرعامل محترم که کار خارج از تخصص و ظرفیت بعهده اش گذاشتند. چرا به کارکنان که به دروغ گفته می شود سرمایه های بی بدیل صنعت نفت هستند بی احترامی می شود و فوج فوج و یکی یکی به کاریابی معرفی ویا باقطع اضافه کاری و ... مجبور به ترک شرکت به بهانه های مختلف توسط شخص ... می شوند؟!
چرا نمی شود در شرکت نفت و گاز پارس به عملکرد آقای مدیر عامل محترم و یا پیمانکاران انتقاد کرد،ایراد گرفت، حرف زد و در عین حال امنیت شغلی داشت؟! چرا مطالعه و درک صحیح وضعیت مخزن گازی مشترک که در دولت گذشته به ضعیف ترین و بی تجربه ترین افراد سپرده شده بود ادامه یافت تا جایی که آنها با دانش و درک مسائل ابتدایی مخزن بیگانه بودند و هستند !! بطور مثال آنها پرفوریت کردن چاهها را با افزایش ضریب برداشت از میدان یکی می دانند و در جلسه عملیات پرفوریشن (مشبک کاری دیواره چاه گازی ) را اشتباهی تعریف میکنند واقعا چرا ؟ چرا و چرا و چرا ؟ مگر مهم تر از میادین مشترک گازی در صنعت نفت داریم؟ به نسل آینده باید پاسخگو باشیم که چرا اینگونه شد و چرا این شکلی عمل کردیم؟
از سایت وزین
ميزنفت بخاطر این اقدام شجاعانه و جهادی در بازکردن باب گفتگو با مدیران تشکر داریم و خواهش می کنیم رسم امانت داری را محترم بشمارند ونسخه چاپی این اظهار نظرهای موافق و مخالف را بدون کم و کاست برای آقای مهندس زنگنه و آقای مهندس جوادی وشخص آقای شعبانپور بفرستید شاید از این مسایل بی اطلاع بوده باشند و به امید خدا شاید وشاید و.... و تنها شاید تاثیر مثبتی داشته باشد. باید امیدوار باشیم.