ميزنفت / بررسی عملکرد قراردادهای بیع متقابل در صنعت نفت با آمارهایی که از سوی مسولان وزارت نفت اعلام می شود تفاوت چشمگیری دارد. آمارسازی در حوزه خروجی قراردادهای بیع متقابل بدان سبب در دستور کار قرار گرفته است؛مدافعان دیروز بیع متقابل با استناد به آمارهای متناقض و البته «آمار آمالی» درصدد هستند تا با تکیه بر آن تجربه ارزشمند و پر منفعت ملی را هر طور که شده به اثبات برسانند و در سایه آن، قراردادهای نسل جدید را ادامه دهعنده راه آن معرفی کنند.
در میان افرادی که بیع متقابل را نجات دهنده صنعت نفت کشور می دانند سید مهدی حسینی علاقه بیشتری به این حوزه دارد. وی که
پیشتر قراردادهای بیع متقابل را قراردادی کم نظیر خوانده و اصلاح آنرا بر طراحی مدل جدید قراردادی ترجیح داده حالا معتقد است که این قراردادها، قراردادهایی یکبار مصرف بوده است.
او همچنین در تناقضی دیگر در سال 92 می گوید: «زمانی که مسئوليت مدیريت اکتشاف شرکت ملی نفت ایران را بر عهده داشتم، طرحي پژوهشي را درباره ضریب موفقیت اکتشاف در ایران دنبال كرديم كه بر اساس آن مشخص شد به ازاي حفر هر 17 حلقه چاه اكتشافي، 14 حلقه چاه به هيدروكربور ميرسد؛ یعنی ضریب موفقیت بسیار بالا و ریسک کم در اکتشاف. حالا سئوال اساسی اینجاست،
در جایی كه ریسک نبود نفت و گاز کمتر از یک درصد درآمدها برآورده می شود، چرا باید منابع صد برابری خودمان را با يك شركت خارجي، شریک شویم؟ چرا کالای 100 دلاری خودمان را با شریکی که تنها یک دلار هزینه میکند، سهيم شویم!؟»
ابن سخنان در حالی مطرح می شود که در جلسه قراردادی دانشگاه امیر کبیر، یکی از دانشجویان از وی پرسید: طبق قراردادهای IPC قرار است اگر شرکتی در اکتشاف موفق عمل کند، توسعه و بهره برداری هم در اختیار همان شرکت باشد. این در حالی است که خود نیروهای اکتشافی شرکت های زیرمجموعه وزارت نفت می گویند دادن امتیاز توسعه میدان برای اکتشاف موفق آن به این شرکت، امتیاز بزرگی است. چرا همچین امتیازی می دهید؟
حسینی در جواب این سوال گفت: دنیای رقابتی است و طبق بررسی های کمیته تدوین قراردادها از تجربیات جهانی، قاعده بازی در صنعت نفت در سطح جهان همین مدلی است که ما طراحی کرده ایم.
باید توجه کنیم که بالاترین ریسک برای مرحله اکتشاف است.
اما این یکی از تناقض های گفته های رئیس کمیته بازنگری در قراردادهای نفتی است. او در باره خروجی تولید بیع متقابل در نفت را نیز دچار تناقض شده است. به عنوان نمونه وی در سال 92 چنین می گوید:« زمانی که کار تهیه قراردادهای بیع متقابل تمام شد و توسعه میدانها را در چارچوب این نوع قرارداد آغاز کردیم، تولید نفت ایران حدود سه میلیون و 700 هزار بشکه در روز بود که در سال 1384 این رقم را به چهار میلیون و 250 هزار بشکه در روز رساندیم.»
بر اساس این گفته حسینی خروجی بیع متقابل در افزایش تولید نفت 550 هزار بشکه بوده است که
با توجه به آمارهای بی پی این میزان کمتر از 350 هزار بشکه در روز بوده است نه بیشتر.
این در شرایطی است که وی در کتاب شطرنج اندیشه ها در قراردادهای نفتی این میزان را 700 هزار بشکه اعلام کرده بود. همچنین وی درگفت و گوی اخیر خود با
ميزنفت ظرفیت ایجاد شده در افزایش تولید نفت را یک میلیون اعلام کرده بود که اختلافی چشمگیر با سایر اعداد ذکر شده توسط وی دارد. حسینی همچنین
در گفت و گو با روزنامه ایران عدد دیگری را اعلام کرده و می گوید« با قراردادهای بیع متقابل 350 هزار بشکه در روز به مایعات گازی و 800 هزار بشکه در روز نفت اضافه شد.»
در برابر همه این آمارسازی ها باید اذعان کرد که در سالهای گذشته
هیچگاه تولید ناشی از پروژههای بیع متقابل از 350 هزار بشکه در روز فراتر نرفته است و تولید انباشتی به دست آمده برابر با 1329 میلیون بشکه بوده است که
تنها 52 درصد از هدف در نظر گرفته شده را پوشش میدهد.