به گزارش
ميزنفت ، بیژن نامدار زنگنه که برای وزارت نفت درنظر گرفته شد، یاران خود را احضار کرد؛ یاران گردش حلقه زدند و مناصب به آنها پیشنهاد شد اما از حلقه 12 نفری مدیران وی، تنها یک نفر حاضر شد به معاونت وی در آید.
رکن الدین جوادی مدیرعامل اسبق شرکت صادرات گاز ایران با اصرار زنگنه و به سختی حاضر شد مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران شود. هیچ یک از مدیران زنگنه حاضر نبودند مسئولیت بپذیرند، هم به دلیل خاص بودن شرایط کار و هم آنکه ترجیح دادند در سایه بمانند و حاشیه شان بیشتر نشود.
اغلب به صندوق بازنشستگی و
باشگاه نفت و نیرو رفتند؛ سید مهدی میر معزی،
فریدون ثقفیان، ابوالحسن خاموشی، اردشیر فتحی نژاد، نصرت الله رحیمی و ... به این دو نهاد وارد شدند تا چراغ خاموش فعالیت های نفتی خود را در پیش بگیرند. با آن که «هستند» اما «نیستند». با خالی ماندن معاونت ها در وزارت نفت، زنگنه دست به انتخاب های دیگر زد.
سید عماد حسینی به معاونت امور مهندسی رفت، عباس شعری مقدم راهی خیابان شیخ بهایی شد، علی ماجدی جایگزین خالدی در معاونت بین الملل شد و منصور معظمی هم وظیفه راهبری معاونت برنامه ریزی وزارتخانه را بر عهده گرفت.
مقدم ، بازرگانی و سلحشور در سمت خود باقی ماندند و عراقی و کاظمی نیز به گاز و پالایش و پخش رفتند. یک سال از آغاز کار تیم جدید با زنگنه نگذشته بود که ماجدی آواز جدایی سر داد. او می خواست به سفارت ایران در آلمان برود و آخر هم رفت. اولین جدا شده از معاونان منتصب وزیر علی ماجدی بود که ترجیح داد وزارت نفت را ترک کند. روایات بسیاری از خداحافظی وی با نفت شنیده شد، از اختلاف مبنایی با زنگنه تا درخواست ظریف برای حضور وی در وزارت امور خارجه.
پس از وی سید عماد حسینی از سمت خود استعفا داد تا برای نمایندگی مردم قروه در مجلس، جامه معاونت وزیر را از تن بیرون کند. مدیر جوانی که در دوران مسعود میرکاظمی، انتقادات بسیاری از وی داشت و حالا با زنگنه رفاقت می کند.
اصلی ترین چهره جدا شده از وزارت نفت، منصور معظمی است؛
معاون سابق زنگنه در برنامه ریزی که ترجیح داد دیگر مرئوس نباشد. معظمی در دوران زنگنه نخست، با وی دچار اختلاف شدیدی شد و ترجیح داد از حضور در نفت صرف نظر کند. صادق خرازی به وی پیشنهاد کرد سفیر شود و سفیر هم شد؛ سفیر ایران در برزیل. پس از نامهربانی های دولت دهم، معظمی به موسسه مطالعات بین المللی انرژی رفت و در دولت یازدهم با حکم زنگنه به معاونت برنامه ریزی منصوب شد. او هم پس از دو سال و نیم ترجیح داد استعفا بدهد و فعالیت های خود را در اتاق بازرگانی پی بگیرد.
عباس شعری مفدم هم پس از چند ماه کشمکش بر سر ماندن یا رفتنش، از پتروشیمی رفت تا چهارمین معاون وزیری باشد که نتوانست با زنگنه کنار بیاید. شعری مقدم از همان بدو ورود به ساختمان پتروشیمی، بیشتر با
نعمت زاده هماهنگ بود تا با زنگنه. او هم رفت تا وزیر نفت 4 نفر از منتصبان خود را از دست رفته ببیند. زنگنه می گوید دستش خالی است و کسی حاضر نیست به وی کمک کند. حالا او در شرایط سختی قرار دارد. هنوز یک سال و نیم تا پایان دولت باقی مانده است و 4 معاون به پایانش نرسیدند. 4 معاونی که با حکم شیخ الوزرا معاون شده بودند! حالا وزیر کرمانشاهی رکوردار است، رکوردار در از دست دادن منتصبان خود.
در کنار این اسامی، استعفای چندی پیش یکی دیگر از معاونان کلیدی وی را نیز نباید از یاد برد که دیگر قصد ندارد استعفا بدهد.در کنار این اسامی، نام
هوشنگ ایزدی را نباید فراموش کرد که از خود زنگنه حکم گرفت و پس از دو سال از ریاست سازمان حراست نفت استعفا داد.
حالا پرسش اصلی آن است که آیا کار با زنگنه سخت شده است؟ او تغییری نکرده است؟ انتظارات عجیب دارد؟ و یا هر سوال دیگری که مخاطبان خود به خوبی از آنها آگاهند...
حتما یک جای کار می لنگد