به گزارش
ميزنفت ، متن زیر خلاصه یک بحث 90 دقیقه ای در گروه تلگرامی تحولات نفت و انرژی است که در خصوص دلایل غیر اقتصادی بودن پالایشگاه های کشور و راهکارهای بر طرف کردن آن است که در ادامه می آید:
پالايشگاههاي نفت كشور در شرايط بحران قرار گرفتهاند؛ بيشتر اين شركتها نه تنها سودده نيستند بلكه با مصرف بيش از اندازه آب در وضعيت قرمز آبي، هم بنزين غير استاندارد توليد ميكنند و هم تبديل به يك معضل بزرگ براي وزارت نفت شدهاند كه به عقيده كارشناسان تنها چاره رفع اين مشكل در كوتاهمدت، تجميع اين واحدها و ادغام در مجتمعهاي پتروشيمي هستند.
از مجموع 9 پالايشگاه كشور هفت پالايشگاه عمري بالاي 40 سال دارند و ميانگين سني اين پالايشگاهها نيم قرن است در حالي كه بر اساس استانداردهاي بينالمللي، عمر متوسط پالايشگاهها 25 سال است. قديمي بودن پالايشگاههاي كشور يك چالش بزرگ محسوب ميشود كه به شدت بر عملكرد اقتصادي اين واحدها تأثير داشته است.
پيام كهتري كارشناس ارشد بخش پاييندست صنعت نفت با بيان اينكه اقتصاد پالايشگاه به عوامل متعددي وابسته است كه مهمترين آنها سطح تكنولوژي و بازار فروش فرآوردههاي پالايشي است، گفت: در دنيا روزانه بيش از 80 ميليون بشكه نفت در پالايشگاهها مصرف ميشود و اگر قرار بود پالايشگاهها اقتصادي نباشند پس فعاليت آنها در نگاه اول غيرمنطقي به نظر ميرسيد.
وي افزود: اما اينكه در ايران پالايشگاه اقتصادي است يا نه را از دو زاويه بايد نگاه كرد؛ اول اينكه اقتصاد ذاتي پالايشگاههاي فعلي كشور با سطح تكنولوژي آنها محل بحث است و طبيعي است كه اگر منظور از اقتصادي نبودن پالايشگاهها را با اين سطح فعلي از تكنولوژي بخواهيم مورد سنجش قرار دهيم ميتوان به اقتصادي نبودن بسياري از پالايشگاههاي فعلي كشور رسيد به اين معني كه تكنولوژي پالايشگاهي هر قدر پيچيدهتر باشد ميزان ارزش افزوده بالاتري دارد، ولي پالايشگاههاي داخلي كشور همگي به جز پالايشگاه اراك در پايينترين سطح از تكنولوژي به سر ميبرند.
وي افزود: مهمترين شاخص پيچيدگي اين است كه فرآوردههاي ميان تقطير و سبك، سهم بيشتري در بين محصولات داشته باشند و فرآورده سنگيني مانند نفت كوره در حداقل مقدار خود باشد؛ در ايران متوسط توليد نفت كوره پالايشگاهها دو برابر متوسط جهان است. با اين وضعيت كه نفت كوره از نفت خام ارزانتر است پس اقتصاد پالايشگاه بهشدت دچار مشكل ميشود.
كهتري با اشاره به اينكه در بين 9 پالايشگاه كشور به جز اراك بقيه از پيچيدگي بسيار پاييني برخوردار هستند، تصريح كرد: عدد نلسون بهترين معيار براي تشخيص است. اكثر پالايشگاههاي كشور عدد نلسون آنها زير 4 است و تنها پالايشگاه اراك است كه حدود 6 شده است در حالي كه ميانگين اين عدد براي پالايشگاههاي اروپايي و حتي آسياي شرقي حدود 9 به بالا است.
وي ادامه داد: پالايشگاه كرمانشاه، در واقعيت 45درصد نفت كوره توليد ميكند كه نشاندهنده غير اقتصادي بودن آن است.
وي در پاسخ به اينكه آيا ميتوان با استفاده از واحدهاي RFCC به اين مشكل پايان داد يا خير، گفت: تنها در مورد پالايشگاه اراك اين اتفاق افتاده است و واحد 90 هزار بشكهاي RFCC ساخته شد. با خصوصيسازي بقيه ادامه ندادند و طرحهايي كه برايشان تعريف شده بود (مانند اصفهان) را متوقف كردند. واحد RFCC اراك بزرگترين واحد در دنيا است كه تنها در ايران ساخته شد. از 9 پالايشگاه برخي مانند اصفهان و بندرعباس اين قابليت را دارند. دليل اين امر نيز در اين است كه اگر اسكيل از حد مشخصي پايينتر بيايد توجيه اقتصادي ندارد.
مهندس مهدي حسيني ديگر كارشناس صنعت پالايش اما بر اين باور است كه ميتوان اين فناوري را در ساير پالايشگاههاي بزرگ نيز به كار برد و طي سه سال بازگشت سرمايه صورت خواهد گرفت.
*استفاده از يك راهكار امتحان شده
كهتري در ادامه ميافزايد: اكنون بسياري از پالايشگاههاي دنيا در حال حركت به سمت تجميع شدن با واحدهاي پتروشيمي هستند و از واحدهاي RFCC به جز توليد بنزين، به دنبال ماده با ارزشي مانند پروپيلن هستند. در حوزه RFCC ميتوان به اين جمعبندي رسيد كه امكان استفاده از اين راهكار براي بهبود كيفي فرآوردهها و اقتصادي شدن پالايشگاهها وجود دارد اما نياز به سرمايهگذاري بالايي است كه بخش خصوصي چندان علاقهاي به آن ندارد.
وي اضافه كرد: در دنيا واحدهاي RFCC با هدف توليد حدود 95درصد بنزين و 5 درصد پروپيلن در داخل پالايشگاهها شروع به ساخته شدن كردند و اكنون تقاضا براي واحدهاي RFCC به گونهاي شده است كه سفارشدهندگان در سال 2013 از شركت UOP امريكا سفارش واحدهاي RFCC با توليد 25درصدي پروپيلن را داده بودند.
*اراك و نفت سفيد
وي با بيان اينكه ماهيت تأسيس پالايشگاه بر اساس اهداف خاصي بوده است، اظهار داشت: به عنوان مثال فلسفه شكلگيري پالايشگاه اراك و طراحي آن بر مبناي توليد حداكثري نفت سفيد بوده است و اساساً از ابتدا چينش واحدها متفاوتتر است از حالتي كه قرار باشد بنزين توليد شود. تغيير اينگونه وضعيتها هزينه بالايي مانند 3 ميليارد يورو اراك را ميطلبد؛ هزينهاي كه معادل احداث يك پالايشگاه جديد است.
وي تأكيد كرد: با توجه به قديمي بودن و ماهيت تأسيس شركتهاي پالايشي، بهتر است پالايشگاههاي قديمي تعطيل شوند و اگر قرار است سرمايهگذاري جديدي صورت بگيرد در واحدهاي جديد انجام شود.
پويان رنجبر ديگر كارشناس صنعت پالايش هم در اين باره گفت: مصرف بالاى انرژى و همچنين استفاده از رآكتورها و كاتاليستهاى قديمى سود پالايشگاههاى كنونى را تحت تأثير خودش قرارداده است. صرفاً براى يكى از پالايشگاههاى كشور در صورت استفاده از كاتاليستها و تغييرات فرآيندى با هدف كاهش مصرف انرژى سود اين پالايشگاه ٥٠ درصد افزايش پيدا مىكند و اين پالايشگاه از ضرردهى خارج ميشود.
*پتروپالايشگاهها
رنجبر تصريح كرد: علاوه بر لزوم افزايش واحدهاى پتروپالايشى در كشور به منظور افزايش سودآفرينى آنان مىبايست مشكلات درونپالايشگاهى را مورد توجه اساسى قرارداد. بدون ترديد توسعه واحدهاى پتروپالايشى در كشور براى واحدهايى كه از لحاظ اقتصادى بهصرفه است ميتواند وضعيت را دگرگون كند. از سوي ديگر ميتوان با استفاده از راهكارهايي مانند افزايش توانمندى operational در واحدهاى پالايشى، كاهش مصرف انرژى پالايشگاهها، عدم توسعه واحدهاى صرفاً سوختى، رفع مشكل كاهش بودجه شركت ملى نفت با توسعه پالايشگاه در داخل كشور، ايجاد ساختار يكپارچه براى بخش پالايشى و پتروشيمى و توسعه واحدهاى پاييندستى با ارزش افزوده بالا و با خوراك متنوع جهت توليد مواد پالايشى باارزشتر بهره برد.
كهتري نيز در تأييد سخنان رنجبر افزود: با تجميع واحدهاي پالايشي در پتروشيميها، ريسك سرمايهگذاري كاهش مييابد و همچنين بزرگترين دغدغه كشور كه عدم توسعه زنجيره ارزش در بخش پتروشيميهاي خوراك مايع است، پاسخ داده ميشود و ميتوان شهركهاي بزرگ شيميايي را راهاندازي كرد. نمونه اين پروژهها، پالايشگاه ريلاينس هند، عربستان و... است.