به گزارش میز نفت، بخش دوم مصاحبه جام جم با علی نقوی، مدیرعامل بورس انرژی در ادامه می آید:
*صادرات بنزین به دلیل افزایش مصرف کنار گذاشته شد که قرار بود به صورت موقت باشد اما هنوز ادامه دارد، دلیل توقف چیست؟ فقط از طریق بورس باید صادر شود؟
برای عرضه در بورس تکلیف قانونی نداریم اما در مقررات متعددی استفاده از ساز و کار بورس مجاز شمرده شده و تسهیلاتی برای آن فراهم آمده است.
درباره بنزین، با توجه به اینکه تولید بنزین پالایشگاه نفت ستاره شروع شد و مازاد تولید در کشور داشتیم عرضۀ بنزین از مردادماه سال 1398 شروع شد و با نظم و استمراری که عرضه داشت و در احجام مختلفی عرضه می شد سبب شد تا به مروز با استقبال خریداران روبرو شده بازار خیلی خوبی برای صادرات بنزین ایجاد شود و ایران به صادرکنندۀ مهم بنزین و هم به تعینکنندۀ شاخص قیمت در منطقه تبدیل کرد.
* چرا عرضه بنزین کم شد؟
از اوایل سال 1400 عرضهها محدودتر شد و یکی از دلایل آن کاهش محدودیت های ناشی از کرونا و افزایش مصرف داخلی بود و دیگر اینکه، با تغییر دولت اولین مشکلی که پیدا شد این بود که شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی روی فروشهای دولت قبلی یکسری نکات و نظراتی داشت که با پیگیریهای ما و سایر نهادها، خریداران توانستند خریدشان را تحویل بگیرند ولی بعد از آن شرکت پالایش و پخش اعلام کرد به دلیل افزایش مصرف داخلی امکان عرضه ندارد و باید ذخایرش را حفظ کند.
امسال در فروردین ماه یک محموله کوچکی را عرضه گذاشت ولی بعد از آن عرضههایی را از پالایش و پخش شاهد نبودیم و بحثش هم این است که مصرف داخلی ما خیلی افزایش پیدا کرده و حتی شاید نیاز به واردات داشته باشیم.
* پس ماجرای صادرات بنزین ارزان چه بود؟
اطلاعات کلیه عرضه های بنزین در سایت بورس قابل دسترسی است و قیمت های جهانی بنزین هم از طریق سایتهای مربوطه قابل دسترسی است آن زمان صرفاً از طریق بورس صادر میشد.
*بعد هم ماجرای 27 سنتی بیرون آمد!
آن بنزین بیکیفیتی که مطرح شد، قیمت پایین و آن بنزین 500 تومانی، هیچ کدام از آنها در فرآیندهای بورس نبود، چون هر معاملهای که در بورس انجام میشود، طبق قانون تمام اطلاعات معاملاتی به جز نام خریدار است که البته افشای آن جرم تلقی میشود. اطلاعات در سایت بورس در همان لحظه منتشر میشود و همه میتوانند مشاهده کنند و فرآیند آن هم مشخص است.
هم روز عرضه، هم قبل از عرضه، قیمت پایهای که دارد، مقاصدی که دارد، تمام اینها در سایت بورس شفاف و مشخص است، ما هیچ وقت در بورس در تمام دورانی که بنزین معامله میشد چنین ارقامی را اساساً نداشتیم و اگر خارج از بورس باشد من اطلاعی ندارم.
*بنزین صادراتی در بورس، به چه قیمتی فروش رفت؟
ما در فروردین ماه 41 هزار تن بنزین فروختیم که تقریباً 39 میلیون دلار ارزش آن بود که در همان معامله هم یک میلیون دلار درآمد بیشتر نصیب شرکت پالایش و پخش شد که ناشی از رقابتی که روی معامله بود اتفاق افتاد، چون واقعاً تقاضای زیادی در منطقه روی بنزین ایران بود، زیرا هم ایران بنزین باکیفیتی را داشت و هم بازار ایجاد شده بود ولی به نظرم الان ما بخش عمدهای از آن بازار را که با تلاشهای زیادی به دست آمده بود را از دست دادیم و مجدداً بازارسازی آن کار سختی است.
* هم اکنون چه فرآوردههایی در بورس انرژی عرضه میشود؟
همه فرآورده های اصلی در بورس پذیرفته شده اند و از میان آنها گاز مایع و نفت سفید سهم بیشتری از عرضه ها را به خود اختصاص داده است به طوریکه از ابتدای امسال یک میلیون و 286 هزار تن گاز مایع از طریق بورس انرژی صادر شده است و بازار خوبی پیرامون گاز مایع در بورس شکل گرفته و ما حتی پیشنهاد راهاندازی گواهی سپردهگذاری گاز مایع را به هم به ملی پالایش و پخش و هم به ملی گاز دادیم ولی هنوز از طرف آنها پاسخی دریافت نکردیم.
بنزین و گازوییل هم به دلایلی که گفتم عرضه های بسیار محدودی دارد و برای عرضه منظم نفت کوره هم با شرکت نفت در حال مذاکره هستیم بازار نفتا هم با تلاش های صورت گرفته سهم بالایی از معاملات را به خود اختصاص داده است و از ابتدای سال تاکنون بالغ بر 9 میلیون تن نفتا صادر شده است.
*عرضه گازوئیل چطور بود؟
معاملات گازوئیل مشابه بنزین در بورس با رشد تقاضا همراه بود و بازار خوبی را در منطقه داشت و در سال 99 بالغ بر 570 هزارتن گازوئیل صادر شد که بیش از یک میلیون و هفتصد هزار دلار فقط مازاد درامد ناشی از رقابت را نصیب عرضه کننده کرد، اما مسئولین پالایش و پخش با اعلام اینکه به واسطه تامین نیاز داخلی امکان عرضه صادراتی ندارند و حجم عرضه گازوییل علیرغم تقاضای بالای خرید از طریق بورس کاهش شدیدی پیدا کرده است.
می دانید که قاچاق گازوئیل بیشتر از بنزین است ولی به خاطر حساسیتهایی روی بنزین است، قاچاق بنزین بیشتر مورد توجۀ رسانهها است من از برخی مسئولان وقت وزارت نفت شنیدم زمانی که عرضه گازوئیل و بنزین در بورس رونق گرفت و رشد خوبی داشت، نسبت قاچاق آنها خیلی کاهش پیدا کرد، چون آن کالا از یک مسیر امن و شفاف به دست آن کشور مصرفکننده میرسید و امیدوارم وزارت نفت و شرکتهای تابعه آن تلاش کنند این مسیر رسمی و بازار خوبی که حول لین دو کالا شکل گرفت از بین نرود.
*کدام دستگاهها، وزارتخانهها و شرکتها جلوی پای شما سنگ میاندازند؟
الان وزارت نفت و شرکتها تابعه در حوزه عرضه در بورس همکاری خوبی دارند فقط یک مشکلی که وجود دارد این است که با تغییر هر دولتی ممکن است ذهنها یک مقداری نسبت به مکانیزمهای بورس ناآشنا باشد و این یک مقداری مسیر فعالیت را کند میکند و باید تلاش کنیم مجدداً مدیران را با سازو کارهای بورس آشنا کرده و اطمینانخاطر ایجاد بکنیم.
به هرحال در حوزه بورس های کالایی به ویژه فروش فرآورده ما یک ساختار دولتی پرسابقه داشته ایم که ورود به بورس ممکن است برای برخی احساس تعارض، تمرکزدایی و مزاحمت ایجاد بکند شفافیتی که بورس دارد ممکن است مقاومتهایی را ایجاد بکند یا بگوید من در بورس عرضه میگذارم اما فروش نمیرود یا خریدار حاضر به خرید از سازوکار بورس نیست.
اما در بعضی از هلدینگهای بزرگ بازار سرمایه که متعلق صندوقهای بازنشستگی هستند با این موضوع روبرو بودیم ؛ در بعضی از پتروشیمیها و پالایشگاههایی که متعلق به این هلدینگها، علیرغم پیگیریهای خیلی مستمری که کردیم عرضههای صادراتیشان را که جدا از بحث وزارت نفت هم هستند، در بورس انجام نمیدهند و بعضی از این صادرکنندهها طبق بررسیهای ما حتی رقابت منفی دارند یعنی زمانی که میخواهند به خارجیها جنس بفروشند قیمتها را پایینتر میآیند و خاطرم است حتی مدیر بازرگانی یک پتروشیمی در یک جلسه رسمی گفت اگر من این محصول را در بورس انرژی عرضه کنم و اگر یک نفر گرانتر خرید چه؟
گفتم منافع شرکتتان و کشور بیشتر میشود گفت نه این قیمت بالا بیاید دیگر آن مشتری سنتی از من نمیخرد! و با این نگرانیها یکسری موانع ایجاد میکنند. متاسفانه بعضی از شرکتهای بورسی خیلی پیگیر عرضههای مستمر فراورده هایشان در بورس انرژی نیستند و بر معاملات خارج از بورس تکیه می کنند.
که نکته مهم که پیگیریم حفظ حقوق صاحبان شرکتها است، اکثر این شرکتها سهامی عام هستند سهام برخی از آنها این شرکتها متعلق به سهام عدالت است و 50 میلیون سهام عدالت دارند و از هر یک ریالی که این شرکتها بتوانند کالایشان را مناسبتر بفروشند یا مناسبتر صادر بکنند، به نفع همه است، خلاف اصل 44 هم نیست، در آن منافع سهامدارها درگیر است و شفافیت، کالا و شرکت و قطعا فروش کالا در بورس منافع سهامداران را بیشتر می کند.
* فرض کنید شما مدیرعامل یکی از همین شرکتها باشید ایا حاضرید کالهایتان را در بورس انرژی عرضه کنید؟
صددرصد! از منظر مدیریت ریسک میگویم؛ عمدۀ شرکتهایی که در کشور ما تولید فرآورده دارند انجام میدهند یا متعلق به دولت هستند یا متعلق به نهادهای عمومی هستند، به لحاظ قانون و مقررات، من باید پاسخگو باشم که این کالایی که تولید میَشود را به چه قیمتی میفروشم؟ چرا با این قیمت و به چه شخصی میفروشم؟
این دو سوال را باید همیشه داشته باشیم. پس در مقررات مزایده میگذاریم و از این مسیرها کار میکنیم که آنها هم باز برای خودش یکسری حواشی دارد، در حوزه نفتی تِندرهای ایمیلی برگزار میکنند، که آن هم یک ساختار شفافی نیست، از این جهت پس من به عنوان کسی که در این طرف میز به عنوان مدیرعامل یا مدیربازرگانی پالایشگاه یا پتروشیمی نشستم میآیم در مکانیزم بورس، چون زمانی که در بورس عرضه میکنم، همه میتوانند ببینند، بخرند و احتمالاً هم میتوانند رقابت کنند.
به لحاظ قانون و مقررات کالایی که در بورس عرضه میشود طبق قانون توسعه ابزار و نهادهای مالی، از شمول مقررات مزایده و مناقصه در کشور خارج است، پس مدیریت ریسک من به عنوان یک مدیر یک بنگاه تجاری یا مدیر بازرگانی یک بنگاه تجاری، این را به من میگوید که تو از یک مسیر خیلی شفافتری کار کن، چرا که فردا پاسخگویی من به نهادهای نظارتی خیلی آسانتر میشود، زمانی که هر نهاد نظارتی بیاید میگویم من در بورس کالایی مربوطه کالا را عرضه کردم، هر کسی هم میخواست بخرد میتوانست بیاید و بخرد.
دوم به هر حال گروههای مختلفی ممکن است به من فشار بیاورند که این کالا را به این مشتری و با این قیمت بدهید، ما این را همواره در بعضی از تولیدات داریم، زمانی که این کالا را در بورس عرضه میکنم به ایشان هم میتوانم بگویم میتوانی به بورس بروی و مثل بقیه در یک شرایط رقابتی شرکت کنی و اگر توانستی کالا را بخری؛ این بخش در حوزه صادرات خیلی بااهمیتتر از حوزه داخلی است.
نکتۀ سوم هم این است که درآمدهای شرکت هم افزایش پیدا میکند چون در حوزه صادرات بعضی از این کالاها خیلی مزیت دارند، رقابت آنها بیشتر میَشود. پس فارغ از اینکه مدیرعامل بورس انرژی باشم یا نباشم من در هر کدام از این شرکتها باشم سعی میکنم از این مسیر بروم چون ریسک خودم را بیشتر از هر کسی مدیریت میکنم و پاسخگویی من در آینده به نهادهای نظارتی راحتتر خواهد بود.
* در مورد بحث بنزین عدالتی که قرار بود به هر کدی بنزین بدهند، قرار بود زیرساخت آن در بورس انرژی انجام شود، به کجا رسید؟
در ابتدای دولت یک طرحی مطرح شد و در کنار آن طرح اختصاص بنزین به هر شهروند ایرانی مطرح شد، بورس انرژی در جلسات متناظر با آن که در ستاد اقتصادی دولت تشکیل میشد، حضور داشت، مدل معاملاتی خودمان را هم آماده کردیم، چهارچوبی که ما پیشنهاد کردیم اینگونه بود که هر نوع سهمیهبندی که میخواهد در این طرح انجام شود، از نظر نهاد متولی انرژی امکانپذیر باشد.
فرض کنید به هر ایرانی 10 لیتر، 20 لیتر بنزین یا گازوئیل میخواهیم بدهیم، باید وزارت نفت تضمین تحویل را بدهد و به صادرات آن فرآورده وصل شود، یعنی اگر من آن بنزین را در کارت سوختم یا کارت ملی مصرف نکنم، این در هر بازههایی که پیشنهاد ما بازههای فصلی بود به هر صورت تجمیعی جمعآوری شد، مشخص شود مثلاً هزار تن بنزین، در این ماه صرفهجویی شده و من دیگر حق استفاده از آن را ندارم، پالایش و پخش آن را در بورس عرضه کند، صادرات آن انجام بشود، مبالغ ناشی از صادرات به حساب افرادی که صرفهجویی کردند واریز شود؛ پیشنهاد مشخص بورس انرژی این بود.
آن طرحی که در کیش به صورت پایلوت انجام شد، طراحان آن متفاوت بودند راجع به آن طرح هم جلسه و بحث داشتیم، آن طرح اعتبار را با هم جابجا میکرد نه کالا، یعنی صرفهجویی منجر به تحویل کالای فیزیکی نمیشد، ثانیاً بعداً روی آن سقف گذاشته شده بود یعنی بین 1500 تومان یا 3 هزار تومان میتوانستید قیمت بدهید، درحالی که وقتی میخواهیم سهمیهای را بدهیم باید قیمتگذاری آن آزاد باشد تا انگیزه داشته باشند و انجام بشود.
همه این موضوعات در چارچوب ایجاد بازار بهینهسازی انرژی و محیطزیست که مصوبه شورای عالی انرژی است و در چهارچوب آن گواهی صرفهجویی انرژی میتواند صادر بشود، قابل طراحی است، یعنی الان خیلی بحث قانونی در آن نیازی نداریم.
* سال 98 و 99 که مردم به بورس دعوت شدند خیلی دانش و آگاهی نداشتند، الان چطور میخواهیم همه را درگیر بکنیم؟
در مدلی که ما پیشنهاد دادیم مردم درگیر معامله نمی شدند، به این صورت بود که ما مثلاً به هر ایرانی 10 لیتر بنزین سهمیه میدهیم، در یک دورهای اجازۀ استفاده از این 10 لیتر دارد، یعنی من حق دارم تا 3 ماه از این 10 لیتر استفاده کنم، اگر استفاده نکردم بعد از 3 ماه از کارتهای سوخت جمعآوری شود و در یک بازار به صورت صادراتی بفروشیم، طرحهای دیگری هم است که مردم با مبادله بکنند.
ما در بورس انرژی خیلی با این مدل به دلیل نکته شما موافق نبودیم، یعنی میتوانست در مراحل پیشرفتهتر باشد، چون زیرساخت شبکه جایگاه های سوخت میبایست بسیار توسعه پیدا میکرد و شاید درمجموعه توجیه اقتصادی آن پایینتر بود به علاوه انگیزههایشان متفاوتتر. طرح ما این بود که شما یک سهمیهای را به مردم میخواهید بدهید اگر استفاده کردند که هیچی اگر استفاده نکردند شرکت پالایش و پخش یا هر شخص دیگری به نمایندگی و به وکالت از مردم این را صادر بکند.
در بورس هم که صادر کند قیمتگذاری آن شفاف است و ما در بورس تسویه آن را انجام میدهیم و به تمام دارندگانی که صرفهجویی کردند، آن زمان مردم درگیر این نیستند که در بورس باشند، مردم یا باید صرفهجویی کنند یا نکنند، اگر صرفهجویی بکنند منافع حاصل از صرفهجویی را به حساب خودشان واریز میکردیم.
این هر زمانی بخواهند انجام میشود، ما دو طرح جانبی را در چهارچوب طرح اسقاط خودرو دادیم ولی هنوز در نهادهای دولتی راجع به آن جمعبندی نرسیدند که یکی از مشوقهایی که به اسقاط خودرو میشود داد، گواهی صرفهجویی سوخت همان خودرو است. یعنی یک کامیون با بالای عمر 30 سال که دارد در کشور فعالیت میکند و خودروی اسقاطی است شاید انگیزۀ لازم برای اسقاط خودرویش را نداشته و دولت هم شاید منابع کافی برای پرداخت وام و تسهیلات به آنها را ندارد؛ یکی از سازوکارها این است که جایگزینی که با خودروی نو انجام میشود بخشی از کاهش سوختی است که در اثر تغییر خودرو اتفاق میافتد را به خود مالک قبلی خودرو بدهیم تا با آن بتواند بخشی از هزینههایش را جبران کند.
شنبه ۱۰ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۷:۴۷