یکسالی از حضور مداوم عربستان در خبرها می گذرد؛ از موضوع کاهش قمیت نفت گرفته تا تعارض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده و حمله نظامی به یمن؛ موضوعات متفاوتی که به تحلیل های مختلفی تبدیل شد است حال آن که اطلاعات اندکی در باره نظام سیاسی و اقتصادی این کشور وجود دارد.
«
ميزنفت» بخشی از اطلاعات موجود در باره این کشور را به صورت مختصر منتشر می کند.
*به رغم ساختار رسمی حاکم برکشورها که بیانگر تعاملات فیمابین است، کشورها و از جمله کشورهای جهان سوم، تحت تاثیر یکسری از مولفه های غیررسمی اداره میشوند که بارزترین وجه این مولفهها، رابطه قدرت میان افراد و گروههای مختلف است.
عربستان سعودی یکی از کشورهایی است که عملکرد این مولفه ها در آن جالب توجه است. در عربستان سعودی چند گروه اصلی قدرت را در دست دارند که این گروهها گاه در امتداد هم و گاه در تعارض با یکدیگر حرکت میکنند. هر یک از این گروهها، خود دارای زیر مجموعه هایی است که پیوند و رابطه ی قدرت میان آنها را گسترده تر نموده است.
*پادشاه رئیس دولت و رئیس خزانه کشور است او امیر هر منطقه (عربستان به چهار منطقه بزرگ تقسیم شده است) را مستقیما انتخاب می کند، استانداران با حکم او به استانداری می رسند، حکم شهرداران و فرمانداران را تنفیذ می کند و او «خادم الحرمین الشریفین» نیز است.
*درآمد نفتی عربستان به صورت ۲۵، ۲۵ و ۵۰ درصد تقسیم می شود. ۲۵ درصد خالصه پادشاه است، ۲۵ درصد را به خاندان پادشاهی و درباریان اختصاص دارد و ۵۰ درصد مابقی را دولت هزینه می کند و ورود هر بخش به بخش دیگر از «ذنوب لایغفر» است و دست اندازی دیگران بر این تقسیم بودجه عواقب نابخشودنی دارد.
*تمامی درآمد حج نیز برای توسعه حرمین هزینه می شود.
*صحیح است که در این کشور قانون اساسی به معنای مدرن امروزی که اختیارات پادشاه مبتنی بر آن تعریف شود و نیز حزب سیاسی وجود ندارد، اما در واقع تفکیک قوا و محدودیت هایی بسیار بر قدرت پادشاه اعمال می شود. از جمله اینکه سنت های سیاسی و حکومتی در عربستان به جای خودرایی، مبتنی بر اجماع(Consensus) و به جای ایدئولوژی گرایی صرف، مبتنی بر عملگرایی بهره مند از ایدئولوژی است. نتیجه آنکه سیستم حکومتی عربستان سعودی توانسته است بر خلاف آنچه که بسیاری از منتقدان خارجی مپ ندارند، مشروعیت خود را بر پایه هایی مستحکم در داخل بنا نماید.
* قدرت پادشاه توسط قطب های قدرت دیگر خارج از خاندان سلطنتی چون دین و مذهب و علمای دینی، عرف و آداب و رسوم، تکنوکرات ها، فعالان تجاری و تا حدودی با حصول اجماع میان قبایل اصلی سرزمین عربستان، تنظیم می شود. مطابق با اصل ۴۴ نظامنامه حکومت عربستان، دولت عربستان بر سه قوه استوار است؛ قوه مقننه، مجریه و قضاییه، این سه قوه در انجام وظایف خود بر مبنای این قانون و قوانین دیگر به گونهای هماهنگ عمل کرده و در عین حال پادشاه مرجع تمام این قوا به شمار می آید.
*پادشاه، رئیس حکومت، نخستوزیر و رئیس قوه مجریه بوده، و مرجع تمامی قوای سه گانه محسوب می شود و مرجع تمامی قوای سه گانه محسوب می شود.
*بسیاری از شاهزادگان سعودی که دارای تحصیلات عالیه هستند، در بخش های مختلف اجرایی کشور خود دست اندرکار بوده و ائتلاف هایی عمده با تکنوکراتها، بازرگانان برجسته و سایر گروههای قدرتمند کشور تشکیل داده اند. تقریبا در تمام موارد، تصمیم سازی در امور مهم، مستلزم ایفای نقش هم شاهزادگان و هم تکنوکرات ها است. تکنوکرات ها و بازرگانان عمده، هم به عنوان مشاوران پادشاه و هم در مقام تصمیم گیرنده در امور اجرایی و عملیاتی از نفوذ چشمگیری برخوردار هستند
* حکومت در عربستان سعودی نوعی نظام سلطنتی مبتنی بر اجماع و وفاق عام میان خاندان حاکم، نهاد مذهب و بسیاری دیگر از اشخاص، خاندان ها وگروهای مختلف است و نه حکومتی مطلقه بر مبنای اراده صرف فرد حاکم. زیرا ثبات را منوط به حفظ پادشاهی میدانند. کما اینکه پادشاهی در عربستان یک پادشاهی موروثی تلقی نشده و از طرف دیگر، پادشاهی مشروطه نیز نمی باشد. در پادشاهی سعودی، تمامی اقدامات مبتنی بر آموزههای سلفی است که نگرش مذهب حنبلی را شامل میشود. این نگرش در حوزه اقتصاد و تجارت خیلی باز است، اما در حوزه حقوق خانواده و رفتارهای اجتماعی از جمله محافظهکارترین نگرشها محسوب میشود.
*اولین و موثرترین گروه قدرتمند در عربستان سعودی را خانواده سلطنت تشکیل می دهد. خانواده سلطنت بطور مختصر «آل سعود» نام دارد ولی همین عنوان مختصر دارای انشعابات متعددی است که در این میان چهار خانواده مهم قابل شناسایی هستند. در حقیقت این چهار خانواده با کمی شدت و ضعف صاحبان اصلی قدرت در عربستان سعودی هستند.
* اصلی ترین خانواده آل سعود، آل فیصل است. اینان نوادگان عبدالعزیز، پدر بزرگ فیصل بن ترکی هستند و تعداد اعضای آن بیش از چهارهزار نفر را شامل می شود. از زمان به قدرت رسیدن فهد در سال ۱۹۸۲، با نفوذترین شاخه آل فیصل، آل سدیری بود. این خانواده، همان خانواده ای است که فهد از آن است. در خاندان آل فیصل مهمترین خانواده، خانواده سدیری است.
*دومین خاندان مهم آل سعود، آل ثنایان است. آل ثنایان بدان دلیل که از متحدین نزدیک آل سدیری هستند، از جایگاه مهمی در ساختار سیاسی عربستان برخوردارند. برخلاف خاندان آل فیصل که قدرت سیاسی و نظامی عربستان را در اختیار دارند، آل ثنایان جزء شاخه غیرنظامی آل سعود محسوب می شوند. آل ثنایان بخش دیگری از قدرت خود را از همبستگی سببی با خاندان شیخ العماء اخذ میکنند.
*سومین خاندان بانفوذ در خانواده آل سعود، خاندان آل جیلاوی است. اینان از نسل برادر فیصل بن ترکی، پدر بزرگ عبدالعزیز هستند. یکی از بازترین اختلافات درون خانوادگی، اختلافی است که بین آل جیلاوی و دو خاندان دیگر یعنی آل فیصل و آل ثنایان وجود دارد. اختلافات به سالهای ۱۹۶۰ برمیگردد که افرادی ار این خاندان نسبت به سیاست و حکومت در عربستان اعتراض کردند و در این مسیر با گروه دیگری از شاهزادگان و علماء برای سرنگونی حکومت آل فیصل متحد شدند. در اصل، آل جیلاوی معتقد بودند که بعد از ترور فیصل، نوبت آنها است که سمت پادشاهی سعودی را بر عهده گیرند.
*چهارمین خاندان درون آل سعود، آلکبیر نام دارد. اینان بر خلاف آل سدیری، آل ثنایان و آل جیلاوی که از نوادگان عبدالعزیز بودند، از نسل اولین عموزاده عبدالعزیز بنام سعود آل کبیر بودند. شاید به همین دلیل باشد که اصولاً شاهزادگان این خانواده هیچگاه در ردیف نامزدی برای سمت جانشینی پادشاه قرار نگرفتند. محمدبن سعود که نباید با محمدبن عبدالعزیز آل سعود اشتباه گرفته شود، از جمله شاهزادگانی محسوب می شود که از قبیله آل کبیر مورد احترام کل خاندان آل سعود است.
*عربستان سعودی یکی از معدود کشورهایی است که رهبران مذهبی و علما تا به این اندازه در آن صاحب نقش هستند. رشد علما و رهبران مذهبی در عربستان سعودی بیشتر بدلیل آن است که یکی از کارکرد این علما مشروعیت دادن مذهبی به قوانین آل سعود است. با اینحال دامنه عملکرد علما بیشتر به مباحث مذهبی، قضاوت، وکالت، تدریس در حوزه های علمیه، و امامت نمازگزاران در مساجد محدود می شود. شورای علما در اصل نهادی است که در سال ۱۹۷۱ توسط فیصل و با هدف تبادل نظر و مشاوره منظم بین پادشاه و تشکیلات مذهبی ایجاد گردید.
*قبایل از دیگر نیروهایی است که در ساخت قدرت در عربستان سعودی عنصر مهمی قلمداد می شوند. عربستان دارای هشت قبیله اصلی و حداقل پانزده قبیله فرعی است. قبایل نقش مهمی در تامین نیروهای گارد ملی ایفا میکنند. علاوه بر نقش آفرینی در ارتش، سران قبایل همچنان تصمیم گیرندگان اصلی در سطح محلی هستند و لذا دولت مرکزی ناچار است آنها را در تصمیم گیری ها سهیم کند و برای آنها در ساختار قدرت جایگاه خاصی قائل شود.
*خانواده های بازرگانان سنتگرا که دارایی های آنها با آل سعود نیز برابری می کند از دیگر گروه های ذی نفوذ و تاثیرگذار بر سیاست و حکومت در عربستان هستند. در دوران طولانی سلطنت عبدالعزیز، خانواده سلطنتی در زمینه مسائل مالی، وابسته به حمایت خانواده های بازرگانی بودند. پس از تبدیل شدن نفت به یک منبع درآمد ثابت برای دولت، رابطه آل سعود و خانواده های بازرگان نیز تغییر کرد؛ زیرا آل سعود دیگر نیازی به حمایت مالی اقوام بازرگان نداشتند. با این وجود، خانواده هایی که به تقاضای آل سعود با دریافت وام پاسخ مثبت می دادند، بعنوان پاداش، برا ی بستن قراردادهای اقتصادی در اولویت قرار می گرفتند. در سال ۱۹۷۳ رشد و توسعه اقتصادی عربستان سعودی موجب ظهور طبقه جدیدی از بازرگانان شد که مورد مشورت قرار می گیرند و اعضای آنها در سمت های دولتی همچون هیات وزیران و هیات نمایندگی سیاسی منصوب می شوند.
*از دیگر گروههای مهم و ذی نفوذ در عربستان سعودی طبقه جدید متخصصان و افراد حرفه ای هستند که بدلیل تغییرات اجتماعی ناشی از طرح های توسعه ای رشد کرده اند. اینان شامل نخبگان شهرنشین و تحصیلکرده غرب هستند که برخاسته از دو طبقه بازرگان و خانواده های پائین جامعه هستند. این طیف از نخبگان عمدتاً در پیشبرد برنامه های توسعه اقتصادی عربستان به کار گرفته می شوند و ورود آنها به عرصه ی سیاست تنها در صورتی امکان پذیر است که التزام عملی به قوانین پادشاهی داشته باشند. متخصصان و افراد حرفه ای در عین حل یکی از مهمترین نیروهای تجدیدنظرطلب در عربستان محسوب می شوند. اینان به اشکال مختلف خواهان دگرگونی ساختاری در سیستم سیاسی موجود و تشکیل نهادهایی همچون پارلمان، قوه قضائیه بدون نظارت علما و نیز بازنگری در قوانین غیردمکراتیک شدهاند.
* ملک عبدالعزیز، به عنوان اولین پادشاه عربستان منشوری دارد که در آن آمده است: « تازمانی که پسران من زنده اند قدرت به نوه هایم نخواهد رسید.» از این حیث برخلاف نظام های سلطنتی دیگر که قدرت از پدر به پسر می رسد، درخاندان سعودی قدرت به برادران پادشاه انتقال می یابد و به همین علت است که در این کشور قبیله ای، شاهزاده ها با پادشاهان سعودی اختلاف سنی زیادی ندارند. بنابراین بافت قدرت در عربستان سعودی پیچیده است و این پیچیدگی همواره هوس رسیدن شاهزادگان سعودی به قدرت را تشدید کرده است. از زمان مرگ ملک عبدالعزیز موسس دولت آل سعود در سال ۱۹۵۳ تاکنون پنج پادشاه پس از وی قدرت را در این کشور در دست گرفتهاند.
*ترس و نگرانی ملک عبدالله از شاهزاده نایف بن عبدالعزیز آل سعود سبب شده است که پادشاه وی را در غیاب خود به عنوان جانشین معرفی نکرده، و ترجیح دهد ولیعهد بیمار را مسئول انجام امور قرار دهد. از رقبای اصلی شاهزاده نایف، که پشت پرده در حال تلاش برای رسیدن به قدرت هستند، میتوان به شاهزاده بندر بن سلطان سفیر سابق عربستان در آمریکا و نیز شاهزاده مقرن بن عبدالعزیز رئیس سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی اشاره کرد.
**وضعیت اقتصادی * گروههاي محافظهكار در اين كشور داراي جهتگيري اسلامي در اقتصاد و اعضاي خانوادهي سلطنتي عربستان طرفدار اقتصاد آزاد و با گرايش غربي ميباشند. اين كشور در بسياري از بخشهاي اقتصادي به خصوص نفت متكي به سرمايهگذاري كشورهاي غربي و ژاپن است. از همينرو در بسياري از بخشهاي اقتصادي، مديريت غربي سهم قابل توجهي دارد.
* گازوئيل، الكتريسيته، برق و آب از كالاها و خدماتي هستند كه بيشترين سهم را در كسب يارانهها دارند. عربستان به دلیل ناتوانی در ایجاد شغا هر ماه ۲ هزار ریال- ۴۰۰ هزار تومان- به فقرا و بیکاران یارانه می دهد.
*بیش از ۸۶ درصد در آمدهای بودجه عربستان از محل فروش نفت تامین میشود./ عربستان بالاترین سرانه مصرف نفت جهان را در اختیار دارد، سرانه مصرف نفت خام در این کشور بیش از ۴.۷ تن معادل ۳۵ بشکه است.
*میزان هزینههای بودجه عربستان در سال ۲۰۱۳ میلادی به ۸۲۰ میلیارد ریال سعودی معادل ۲۱۹ میلیارد دلار رسیده است.
*تعداد افراد شاغل در عربستان سعودي ۸.۲ميليون نفر است كه حدود سهپنجم آن، معادل ۴.۷۴ ميليون نفر خارجي هستند. خارجيها معمولا در شركتهاي خصوصي اشتغال دارند و بوميها در بخش خدمات شهري و سازمانهاي دولتي. درآمد خارجيها سالانه به حدود ۳۵ میلیارد دلار ميرسد كه ۱۵ میلیارد دلار آن به خارج عربستان ارسال ميشود. عربستان دو میلیون بیکار دارد که منتظر یافتن شغل هستند و ۸۵ درصد از آنها را زنان تشکیل می دهد.
*وزیر کار عربستان از بزرگ ترین مشکلات کاریابی برای بیکاران را وجود هشت میلیون کارگر خارجی در این کشور دانست که ۸۶ درصد از آنها در کارهای پست شاغل هستند که شهروندان عربستانی حاضر به کار کردن در آن مشاغل نیستند.
*نتایج یک گزارش اقتصادی نشان می دهد درصد بیکاری در بین سعودی های کمتر از سی سال ۲۸.۹ درصد و در بین سعودی های بین ۲۰ تا ۲۴ سال ، ۴۰.۲ درصد است.
*درصد زنان شاغل در عربستان نیز به حدود ۱۰.۲ درصد رسیده که پایین ترین رقم در خاورمیانه است اما درصد زنان شاغل در کویت ، قطر ،سوریه و امارات از بیست درصد بیستر است و بیش از هفتاد و هشت درصد از زنان سعودی دارای مدارک دانشگاهی بیکار هستند.
*زراعت محدود به آباديها و مناطقي است كه به آب دسترسي دارند كه اين مناطق تنها دو درصد از كل زمينهاي منطقه را تشكيل ميدهند. حدود ۳۹ درصد از زمينها براي چَرا استفاده ميشوند.
*تعداد فرودگاههای کشور عربستان در سال ۲۰۰۹، ۲۱۷ بود که در ردهی بیست و هفتم رده بندی جهانی قرار دارد.
*میزان خط آهن کشور عربستان سعودی ، ۱.۳۹۲کیلومتر بوده که در ردهی هشتاد و سوم رده بندی جهانی قرار میگرفت.
*۲۵فرودگاه تجاري در اين كشور پادشاهي وجود دارد. فرودگاههاي مهم بينالمللي در جده (ملك عبدالعزيز) ظهران (فرودگاه بينالمللي استان شرقي و فرودگاه بينالمللي ملك فهد) و رياض (ملك خالد) قرار دارند.
*از جمله مهمترین ویژگیهای نفت عربستان صرف نظر از کیفیت آن پایین بودن هزینه استخراج آن است، بگونهای که استخراج نفت در عربستان که کمترین و پایینترین هزینه را در میان کشورهای تولید کننده نفت در جهان را به خود اختصاص میدهد و هزینه تولید یک بشکه نفت در عربستان تنها ۲.۱ دلار است، افزون بر این که این کشور از سه طرف به آبهای آزاد جهان و بنادر صدور نفت دسترسی دارد.
*برآوردهای غیررسمی حکایت از آن دارد که به موجب توافقنامه محرمانه آرامکو با آل سعود روزانه یک میلیون بشکه تولید و بصورت سری به آمریکا منتقل میشود تا به ذخایر نفتی این کشور اضافه شود.
*در سال ۱۹۸۱ احمد زکی الیمانی اعتراف کرد که تنها تولید ۵ میلیون بشکه در روز برای برآوردن نیازهای اقتصادی کشور کفایت میکند و اگر در این میان از اجرای برخی از طرحهای غیر ضروری و کم منفعت و کم بازده صرف نظر کنیم، بیشک تولید ۳ میلیون بشکه در روز برای تضمین رشد متناسب و نیازهای جمعیتی کفایت میکند.
*عربستان سعودی در حال حاضر بزرگترین مصرف کننده تولیدات غربی است و این کشور است که به شرکتهای خارجی که در این کشور سرمایهگذاری میکنند، وامهای سخاوتمندانه ارائه میدهد، بگونهای که در برخی موارد عربستان ۵۰ درصد هزینه اجرای طرحهای خارجی در کشور خود را به شکل وامهای بیبهره به شرکتهای مجری طرح میدهد و این جدای از در اختیار قرار دادن زمین و آب و برق با قیمتهای غیرقابل تصور به این شرکتها و معافیتهای مالیاتی ۵ تا ۱۰ ساله نیروهای این شرکتهای غربی فعال در عربستان است.
*خرید تسلیحات *هم اکنون در کشور عربستان بیش از ۲۵۰ شرکت آمریکایی مشغول به فعالیت هستند که اکثر قراردادهای منعقده در حوزههای تسلیحات و برق و گاز و نفت و صنعت آهن و پتروشیمی را به خود اختصاص میدهند و در این میان شرکت آرامکو در واقع بازوی اجرایی دولت آمریکا در عرصه اقتصادی در عربستان است و بیش از هرچیز چون اختاپوسی میماند که جدای از بخش نفت و گاز بر دیگر بخشهای اقتصادی عربستان چنگ انداخته است.
*با آغاز دهه نود قرن گذشته عربستان سعودی صادرات تسلیحاتی خود را به بهانه تهدید امنیت ملیاش و مجهز کردن دستگاههای امنیت داخلیاش که در آن زمان توسط عبد الله بن عبد العزیز اداره میشد، به میزان چشمگیری افزایش داد و در اینباره به خطر ایران در منطقه استناد میجست، به همین دلیل خیلی زود عربستان به اولین وارد کننده تسلیحات از آمریکا تبدیل شد و هم اکنون این کشور بالاترین هزینه را برای حفظ امنیت خود پرداخت میکند، بگونهای که تخمین زده شده، بودجه امنیتی اختصاص یافته به هر شهروند سعودی ۲۶۰۰ دلار است، در حالیکه این رقم در آمریکا به ۵۲۰ دلار برای هر نفر میرسد و در این میان آل سعود به خطرات واهی خارجی که کشورشان را تهدید میکند، اسنتاد میجویند، بیآن که در این میان نگاهی به خواستههای ملت خود داشته باشد که به شدیدترین وجه ممکن آن را سرکوب میکند.
*ج. کیگان، رئیس سابق سرویس اطلاعات نیروی هوایی آمریکا در گزارشی که به کنگره ارائه داد، نوشت: یکی از مهمترین ویژگیهای رژیمهای مرتجع در جهان عرب که آمریکا از جنگ جهانی دوم تاکنون برآن تکیه میکند، خصوصیت عدم ثبات و استقرار در این کشورهاست و اگر بخواهیم از آمادهترین مناطق جهان برای انقلاب نام ببریم باید از رژیمهای عربی محافظهکار یاد کنیم.
* افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی و گذشتن آن از مرز ۵۰ دلار در هر بشکه در سال ۲۰۰۴ فشار عربستان سعودی بر سازمان اوپک جهت افزایش تولید با هدف پایین نگهداشتن قیمت نفت نیز افزایش قابل توجهی یافت، بگونهای که در نشست ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۴ علی النعیمی، وزیر وقت نفت عربستان سعودی خواستار افزایش تولید اوپک از ۲۶ میلیون بشکه در روز به بیش از آن شد تا قیمت نفت به ۴۰ دلار در بشکه تنزل پیدا کند.