بدون تردید، به دلیل افزایش ظرفیت میعانات گازی تولیدی در کشور و پرهیز از خام فروشی آن، اجرای طرح پالایشی سیراف به عنوان تنها اقدام عملی وزارت نفت دولت یازدهم برای افزایش ظرفیت پالایشی کشور از اهمیت و ضرورت خاصی برخوردار است.
جذب مشارکت بخش غیردولتی در صنعت پالایش و تمرکز وزارت نفت برای پیشبرد سریع این طرح نیز از دیگر نکات مثبت آن است. با این وجود، انتقاداتی به طرح پالایشی سیراف وارد است و پیشنهادهایی با هدف اصلاح و بهبود شرایط این طرح می توان ارایه کرد.
بلافاصله بعد از رونمایی شدن از طرح پالایشی سیراف، برخی تذکرات و پیشنهادات در مورد اصلاح و بهبود این طرح از سوی کارشناسان صنعت نفت کشور ارائه و منتشر شد اما وزارت نفت در مقام تقابل و پاسخگویی به این پیشنهادات خیرخواهانه برآمد.
یکی از انتقادات مطرح شده در زمینه اجرای پالایشگاه سیراف، درباره مکان اجرای طرح و زمین ناکافی برای پیاده سازی 8 پالایشگاه 60 هزار بشکهای بود. موضوعی که اخیرا مورد تایید مسئولان وزارت نفت نیز قرار گرفته است. صادقآبادی، مدیر عامل شرکت زیرساخت طرح پالایشی سیراف در مصاحبه با شانا در تاریخ 14 فروردین گفته است: «متاسفانه به دلیل محدودیت در فضا مجبور شدهایم یکی از این قطعات (هشتگانه) را برای تجهیز کارگاه به پیمانکار به طور موقت واگذار کنیم».
البته توضیحات آقای صادق آبادی موضوع عجیبی نیست زیرا 250 هکتار زمین (کل فضای اختصاص یافته به این پالایشگاه) حتی برای احداث یک پالایشگاه 480 هزار بشکهای واحد (یکپارچه) هم مناسب نیست حال آنکه در طرح پالایشی سیراف ظرفیت 480 هزار بشکه به 8 پالایشگاه شکسته شده است که در عمل به هر پالایشگاه فقط 25 هکتار زمین تعلق گرفته است.
زمینی که از ضلع غربی و شرقی توسط فازهای 11 و 13 پارس جنوبی محصور شده است و از شمال به ارتفاعات و از جنوب به دریا منتهی میشود. بر همین اساس نیز اوایل سال 94 و قبل از شروع عملیات خاکبرداری این زمین، برخی کارشناسان اختصاص این زمین به طرح سیراف را نامناسب دانستند و زمینهای دیگری از جمله فاز 1 پارس جنوبی و همچنین زمین مجاور پالایشگاه ستاره خلیج فارس را برای اجرای این طرح پیشنهاد دادند. به نظر میرسد هنوز هم برای اصلاح این موضوع، وقت باقی است؛ چرا که تاکنون فقط حدود 50 درصد از عملیات تسطیح زمین انجام شده است و پایهریزی فونداسیون و نصب هیچ تجهیزی هنوز صورت نگرفته است.
در ادامه دلایل اهمیت انتخاب زمین برای طرح پالایشی سیراف و نتایج حاصل از آن مورد بحث قرار گرفته است:
1-پتروپالایشگاه و تکمیل زنجیره ارزش مستلزم زمین کافی
امروزه اکثر کشورهای پیشرفته و شرکتهای بزرگ نفتی دنیا مانند توتال و اکسون موبیل به دلیل توجیه اقتصادی بالاتر، به سمت احداث پتروپالایشگاه حرکت کردهاند. در پتروپالایشگاهها، نفتا، LPG و برخی دیگر از محصولات پالایشگاه که میتوانند به عنوان خوراک پتروشیمی استفاده شوند در همان مکان به محصولات پتروشیمی تبدیل می شود.
این امر جدا از اینکه ارزش افزوده بیشتری نسبت به حالت فعلی (خام فروشی محصولات پالایشی) ایجاد میکند، ریسک بازاریابی محصولات را کاهش میدهد و موجب خودکفایی داخلی و از همه مهمتر کاهش هزینه احداث و هزینههای عملیاتی (ناشی از ساخت جداگانه پالایشگاه و پتروشیمی) و در نتیجه سوددهی بالاتر میشود. این اتفاق حتی اگر بنا باشد در آینده برای طرح سیراف رخ دهد، احتیاج به زمین کافی دارد. امری که در حال حاضر در صورت عدم تغییر زمین پالایشگاه سیراف، عملا غیرممکن خواهد شد.
2-مسائل زیست محیطی
جانمایی واحدهای صنعتی خصوصا واحدهایی که در آلایندگی هوا سهیم باشند، همواره یک مسئله مهم و بحث برانگیز در کشور ما بوده است. از ساخت واحدهای مختلف قطعات خودرو در شهرهای پراکنده کشور و ساخت پتروشیمی در بعضی شهرهای دور از منابع خوراک و آب، تا ساخت پالایشگاه و پتروشیمی اراک در مسیر غالب جریان باد به ورودی شهر و ایجاد مخاطرات جدی زیست محیطی در این شهر، همگی جزء تجربیات نسبتا تلخی هستند که پس از وقوع، دیگر امکان بازگشت ندارند.
این تجربه در مورد منطقه عسلویه نیز در حال تکرار است. درست است که وزارت نفت مجبور است فازهای مختلف پارس جنوبی را در نزدیکترین محل به مخازن گازی در سواحل عسلویه توسعه دهد، اما به نظر میرسد راجع به احداث پالایشگاه هیچ اجباری در این زمینه وجود ندارد و تنها با حدود 70 کیلومتر خط لوله میتوان پالایشگاه سیراف را به فاز 1 پارس جنوبی انتقال داد.
همچنین اگرچه پالایشگاه ستاره خلیج فارس در یک اقدام نادر با فاصله زیاد از عسلویه و با خط لوله 380 کیلومتری در بندرعباس احداث شده است اما به هرحال خط لوله مذکور با ظرفیت دو برابر یعنی با ظرفیت انتقال 800 هزار بشکه در روز ساخته شده است و اصلا یک زمین 700 هکتاری تسطیح شده نیز در جوار همین پالایشگاه و برای احداث فاز دوم آن آماده شده بود.
پالایشگاه Burghausen در کشور آلمان
محصور شدن منطقه عسلویه بین دریا و کوه، باعث تشدید و تجمع آلودگی هوا در این منطقه شده و برای ساکنین منطقه و همچنین کارمندان فازهای پارس جنوبی شرایط سختی را ایجاد کرده است. اگر در کشور ما نیز مثل کشورهای پیشرفته دنیا به مسائل زیست محیطی اهمیت داده شود، به نظر میرسد همین «مسئله زیست محیطی» برای انتقال مکان پالایشگاه سیراف کافی است. البته هماکنون 50 هکتار از زمین مورد بحث برای ایجاد فضای سبز در پالایشگاه در نظر گرفته شده است که به نظر میآید با توجه به اظهارات مسئولین طرح درباره کمبود فضا، احتمال زیادی وجود دارد که در آینده اجرای این برنامه نیز عملا منتفی شود.
3-عدم رعایت مسائل پدافند غیر عامل: 8 پالایشگاه به هم چسبیده سیراف در مکان فعلی آنقدر به یکدیگر نزدیک هستند که از نظر پدافند غیر عامل از امنیت بالایی برخوردار نخواهند بود. این در حالی است که در صورت تغییر مکان این پالایشگاه، امکان اصلاح این موضوع وجود دارد.